شریک ابن اعور
فارسی 3909 نمایش |شریک بن اعور، از یاران علی بن ابیطالب (ع) و بزرگان شیعه در بصره و از امرا و والیان صدر اسلام که در فتوحات اسلامی مشارکت داشت. وی به "شریک حارثی" نیز معروفست. او از شیعیان متعصب در جنگهای جمل و صفین همراه حضرت علی (ع) و بعد از شهادت حضرت از سوی بنی امیه، تصدی امور ولایتی را داشت. او در بصره اقامت داشت و آنجا مورد احترام و منزلت بود. قبل از جنگ صفین امیرالمؤمنین علی (ع) 5 فرمانده بزرگ برای قبایل پنجگانه که همراه "عبدالله بن عباس" عامل امام علی (ع) که از بصره به کوفه می آمدند، معین کرد که یکی از آنها شریک بن اعور، فرمانده اهل "عالیه" بود که در کوفه به حضرت علی (ع)، ملحق شد و به همراه هفت امیر لشکر کوفه، در جنگ صفین، امیر سپاه بود. بعد از جنگ صفین برای تصرف شهر بصره از طرف معاویه توسط عبدالله بن حضرمی، جاریة بن قدامه (فرستاده علی ابن ابیطالب)، با کمک "شریک بن اعور" و "بنی ازد" فتنه ابن حضرمی و حامیانش را شکست دادند و آنها را سرکوب کردند.
گفتگوی معاویه با شریک بن اعور
بعد از شهادت امام علی (ع)، معاویه چند نفر از یاران آن حضرت، از کوفیان و بصریان را خواست تا با آنها ملاقات کند. یکی از آنها "شریک بن اعور" است که وقتی بر معاویه در شام وارد شد. معاویه به او گفت تو شریکی و خدا شریک ندارد. تو یک چشمی و دو چشم صحیح، بهتر از یک چشم است. تو زرد پوستی و سفید پوست بهتر از زرد پوست است. تو مخالف و کجروی و مستقیم بهتر از مخالف و کج است و تو زشت رو هستی و زیبا بهتر از زشت رو است پس چگونه با این اوصاف، آقای قوم خود شدی؟ و او در جواب گفت: تو معاویه هستی و معاویه سگی است که پارس کرده و سگان دیگر را به زوزه کشیدن وا داشته و آنها زوزه کشان، جواب او را داده اند و تو فرزند صخر (سنگلاخ) هستی و زمین هموار بهتر از سنگلاخ است و تو ابن حرب (فرزند جنگ) هستی و آشتی بهتر از جنگ است و تو ابن امیه (یعنی کنیزک زاده) هستی، پس چگونه امیرالمؤمنین ما شدی؟ که در این موقع معاویه دستور داد او را بیرون برند، او بیرون می رفت در حالی که اشعاری می خواند!!
شریک در جای دیگر تاریخ
از آنجا که او در شهر بصره اقامت داشت و مورد تکریم و احترام مردم و والی بصره یعنی "عبیدالله ابن زیاد" بود، هنگامیکه او از طرف یزیدبن معاویه مأمور به مقابله با حسین بن علی (ع) شد تا به کوفه آید، شریک بن اعور، همراه او از بصره بیرون آمد. در راه از اسب به زمین افتاد، گرچه برخی گویند که عمدا خود را انداخت و در کوفه مریض شد و در خانه "هانی بن عروة" که از شیعیان بود، بستری گردید. در همین زمان مسلم بن عقیل، در خانه "هانی" مخفی بود. ابن زیاد تصمیم به عیادت شریک گرفت قبل از آمدن او، شریک از مسلم خواست در فرصت مناسب و با علامتی خاص، که خواندن شعری بود، مسلم به ابن زیاد حمله کرده و او را بکشد ولی مسلم چنین نکرد و وقتی مورد توبیخ شریک واقع شد، گفت که به 2 دلیل اینکار را نکردم: اول اینکه هانی، راضی نبود که او در خانه اش کشته شود. دوم اشاره به حدیث پیغمبر که فرمود: «اسلام از کشتن ناگهانی منع کرده است». شریک بن اعور، سه روز بعد از این جریان در کوفه درگذشت و ابن زیاد بر جنازه اش نماز خواند.
منـابـع
شیخ عباس قمی- نفس المهموم
رسول جعفریان- تاریخ خلفا
دائرة المعارف تشیع به نقل از الغارات، اخبارالطوال و چند منبع دیگر
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها