تغییر آیات قرآن توسط یکدیگر
فارسی 2800 نمایش |آیات قرآنی یکدیگر را تفسیر می کنند، برای اثبات این معنی دلایلی را می توانیم در نظر بگیریم:
دلیل یکم- آیات قرآن مجید از مقام شامخ ربوبی نازل شده است، و هر یک از این آیات درباره ی هر موضوعی هم که باشد، نه تنها با هیچ یک از آیات دیگر اختلاف ندارد، بلکه بدان جهت که هر یک از آن ها بیان کننده ی جزئی از اجزاء مجموعه ی واقعیت مربوط به خدا و جهان هستی در ارتباط با «انسان آن چنان که هست» و «انسان آن چنان که باید و شاید» می باشد. لذا، هر یک از آنها مکمل بقیه ی آیات قرآنی است که به پیامبر (ص) نازل شده است. هم چنین اگر، در آیات قرآنی کم ترین اختلاف و تناقصی وجود داشته باشد، وحدت معانی و هدف مختل شده و شایستگی اعجاز را از دست می دهد.
دلیل دوم- وانگهی، این قرآن از هنگامی که نازل شده، مورد مطالعه و بررسی و تحقیق مخالفانی از ناقدان سخن و متخصصان ماهر در فنون محاورات و حقایق مربوط به خدا، جهان هستی و انسان بوده است. اگر اندک اختلاف یا تناقصی در آیات قرآنی می دیدند، محال بود آن را اشاعه ندهند؛ مخصوصا در موقع ظهور اسلام که کفار و مشرکین با تمام قوا برای از بین بردن اسلام صف آرایی کرده و در این عرصه ی مبارزه، عقاید، مال و منال، اعتبار، تاریخ، نژاد و فرهنگ خود را از دست می دادند، با این حال نتوانستند از عهده ی اثبات اختلاف یا تناقص در آیات قرآن مجید برآیند؛ در حالی که چنین کاری (اثبات اختلاف یا تناقص) آنان را در همه ی عرصه های رویارویی پیروز می کرد و نیاز به جنگ و کشتار و از دست دادن همه ی شئون حیاتی نبود.
دلیل سوم- وحدت و انسجام قرآن در ارائه ی واقعیات بسیار فراوان پیرامون الهیات، طبیعیات، موقعیت انسان در جهان هستی، احکام و دستورات، اخلاقیات و قصص- برای اعتبار و آموزش اصول و قوانین حیات در مسیر کمال – ایجاب می کند که هر یک از مجموعه ی آیات، مفسر و شاهد آیات دیگر باشد. به عنوان مثال، چهار آیه ی آخر سوره ی تکویر چنین است: «فاین تذهبون ان هو الا ذکر للعالمین لمن شاء منکم ان یستقیم و ما تشاؤون الا ان یشاء الله رب العالمین؛ پس به کجا می روید؟ این قرآن نیست، مگر یادآورنده برای عالمیان، برای کسی از شما که می خواهید در صراط مستقیم دین حرکت کند، و شما نمی توانید [چیزی را] بخواهید، مگر این که خداوند –پرورنده ی عالمیان- آن را بخواهد.» (تکویر/ 26-29)
اگر ما با قطع نظر از سایر آیات قرآنی مربوط به مشیت خداوندی، آخر این آیه را معنی کنیم، محتوای آن جبر می باشد و محال است خداوند سبحان انسان های مجبور را مسؤول قرار بدهد. اما با نظر به بعضی از آیات دیگر که مورد مشیت خداوندی را بیان می کند، «جبر» متنفی می شود و احساس اختلاف یا تناقص آیه ی مزبور با این آیه: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ یا شکرگزار می باشد [و آن راه را مسیر خود قرار می دهد] و یا کفران می ورزد [و از آن راه منحرف می شود].»
که دلالت به اختیار دارد، برطرف می گردد. بعضی از آیات مربوط به مورد مشیت الهی که مفسر آیات در تعلق گرفتن مشیت خداوندی به کارهای آسانی می باشد چنین است: «ان تکفروا فان الله غنی عنکم و لا یرضی لعباده لکفر؛ اگر کفر بورزید [خیانت به خود کرده اید]، زیرا خداوند از شما بی نیاز است و خداوند به کفر ورزیدن بندگانش راضی نیست.» (زمر/ 7)
بنابراین آیه ی شریفه و نظایر آن، که خداوند در آن آیات از اضلال مردم، خود را بری معرفی می فرماید- مگر این که خود آنان ضلالت را انتخاب کنند- محال است مشیت خداوندی به کفر و ضلالت مردم متعلق شود، زیرا بدیهی است که مشیت، فرع یا از نتایج رضایت به چیزی است، و هنگامی که در موردی رضای خداوندی وجود داشته باشد، حتما در آن مورد مشیت او نیز وجود دارد.
آیات متعدد دیگر می فرماید: اگر مشیت خداوندی تعلق می گرفت، همه ی مردم را هدایت می کرد، پس مشیت خداوندی به هدایت مردم تعلق نگرفته است، بلکه مقدمات هدایت را مانند ارسال رسل (پیامبران) انزال کتب، تعبیه، عقل و قلب در درون بندگانش به وجود آورده است که مردم با اختیار خود، هدایت را انتخاب کنند. حال که خداوند هدایت بندگانش را با مشیت اجبار کننده ی خود نخواسته است، آیا ممکن است ضلالت آنان را با مشیت اجباری خود بخواهد؟!
پس با نظر به مضامین مجموع آیات قرآنی مربوط به مشیت و رضا و اراده ی خداوندی از یک طرف، و با توجه به آیات بسیار فراوانی که از طرق مختلف مردم را دارای اختیار معرفی می نماید، به این نتیجه می رسیم که منظور از آن مشیت خداوندی که متعلق به کارهای اختیاری انسان هاست، «مشیت قانونی» می باشد. به این معنی که کسی که با مقدمات اختیاری به یک کاری اقدام کند، خداوند متعال همان مقدمات را مشمول قوانینی ساخته است که مطابق مشیت او می باشد.
به عنوان مثال: اگر شما با مقدمات اختیاری ماده ی محترقه ای را به دست آوردید و آن را روی جسمی که قابل احتراق است انداختید، آن جسم قطعا خواهد سوخت، زیرا سوختن جسم قابل احتراق با ماده ی محترقه، قانونی است که مشیت خداوندی به آن تعلق گرفته است. با این ملاحظات که از آیات قرآنی استفاده کردیم، آیات آخر سوره ی تکویر، چنین تفسیر می شود: «این قرآن چیزی نیست، مگر وسیله ی ذکر برای عالمیان، برای کسی از شما که می خواهد در راه مستقیم دین حرکت کند. و این خواستن شما بر مبنای مشیت خداوندی است.»
یعنی مشیت الهی این قانون را مقرر فرموده است که هر کس بخواهد وارد عرصه ی مسابقه در خیرات شود و در راه مستقیم قدم بردارد، امور طبیعی و انسانی مربوط به آن شخص و نیت وی، مطابق مشیت الهی به نتیجه برسد.
منـابـع
محمدتقی جعفری- قرآن نماد حیات معقول- صفحه 162-165
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها