فلسفه دست بلند کردن به سمت آسمان به هنگام دعا
فارسی 1787 نمایش |غالبا این سئوال برای توده مردم مطرح است که در عین اینکه خداوند، مکان و محلی ندارد چرا هنگام دعا کردن چشم به آسمان می دوزیم؟ و دست به سوی آسمان بلند می کنیم؟ مگر العیاذ بالله خداوند در آسمانها است؟ این سئوال را درعصر ائمه هدی (ع) نیز مطرح کردند، از جمله می خوانیم که «هشام بن حکم» می گوید: زندیقی خدمت امام صادق (ع) آمد و از آیه "الرحمن علی العرش استوی" سئوال کرد. امام (ع) ضمن توضیحی فرمود: خداوند متعال، نیاز به هیچ مکانی و هیچ مخلوقی ندارد، بلکه تمام خلق محتاج او هستند. سئوال کننده عرض کرد: پس تفاوتی ندارد که (به هنگام دعا) دست به سوی آسمان بلند کنید یا به سوی زمین پائین آورید؟! امام فرمود: "ذلک فی علمه و احاطته وقدریه سواء ، ولکنه عزوجل امراولیائه وعباده برفع ایدیهم الی اسماء نحو العرش ، لانه جعله معدن الرزق، فثبتنا ما ثبته القرآن و الاخبار عن الرسول (صلی الله علیه وآله وسلم) حین قال: ارفعوا ایدیکم الی الله عزوجل ، هذا یجمع علیه فرق الامه کلها" «این موضوع در علم و احاطه و قدرت خدا یکسان است (و هیچ تفاوتی نمی کند) ولی خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده که دستهای خود را به سوی آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا که معدن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا (ص) اثبات کرده است، تثبیت می کنیم، آنجا که فرمود: دستهای خود را به سوی خداوند متعال بردارید، و این سخنی است که تمام امت برآن اتفاق نظر دارند».
در حدیث دیگری از امام امیر المومنین علی (ع) در کتاب خصال آمده است: "اذا فرغ احد کم من الصوه فلیرفع یدیه الی اسماء، ولینصب فی الدعاء" «هنگامی که یکی از شما نماز را پایان می دهد دست به سوی آسمان بردارد و مشغول دعا شود» مردی عرض کرد: ای امیرمومنان! مگر خداوند همه جا نیست؟ فرمود: آری همه جا هست. عرض کرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمی دارند؟ فرمود: آیا (در قرآن) نخوانده ای: "و فی اسماء رزقکم و ما توعدون" «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده می شود» پس از کجا انسان روزی را بطلبد جز از محلش، محل رزق و وعده الهی آسمان است.
مطابق این روایات چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است (باران زنده کننده زمینهای مرده از آسمان می بارد، نور آفتاب که منبع حیات و زندگی است از سوی آسمان می تابد، هوا سومین عامل مهم حیات در آسمان است) آسمان به عنوان معدنی از برکات و ارزاق الهی معرفی شده، و به هنگام دعا به آن توجه می شود، و از خالق و مالک آن همه رزق و روزی تقاضای حل مشکل می شود.
از پاره ای از اخبار نیز استفاده می شود که این معنی منحصر به مسلمانان نیست، در سایر امم نیز بوده است، چنانکه مرحوم «فیض کاشانی» در «محجه البیضاء» حدیثی از «مالک بن دینار» نقل می کند که بنی اسرائیل گرفتار قحطی شده بودند، بارها از شهر بیرون رفتند (و در بیابان دعا کردتد و بجائی نرسید) خداوند به پیامبر آنها وحی فرستاد که به آنها بگو: "انکم تخرجون الی بابدان تجسه، و ترفعون الی اکفا قد سفکم بها الدماء، و ملاتکم بطونکم من الحرام، الان قد اشتد غضبی علیکم و لن تزاد د منی الا بعدا" «شما با بدنهای ناپاک بیرون می آئید، و دستهائی که با آن خون بی گناهان را ریخته اید به سوی من برمی دارید، و شکمهای خود را پر از حرام کرده اید (با اینحال چگونه انتظار اجابت دعا دارید). الان غضب من بر شما شدید شده، و هر چه دعا کنید جز دوری از من نتیجه ای نخواهید دید»!
از بعضی از روایات، فلسفه دیگری برای این کار استفاده می شود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه خدا است چرا که انسان به هنگام اظهار خضوع یا تسلیم، در مقابل شخص یا چیزی دستهای خود را بلند می کند.
در حدیثی از امام محمد باقر(ع) در تفسیر آیه "فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون" «آنها هرگز در برابر پروردگارشان تواضع نکردند و تضرع ننمودند». می خوانیم که فرمود: «استکانت به معنی خضوع است و «تضرع» به معنی بلند کردن دستها و اظهار تذلل در پیشگاه خدا است».
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن - جلد 4- از صفحه 270 تا 272
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها