تفسیر سوگند به پیامبر در قرآن

فارسی 704 نمایش |

در قرآن مجید در یک مورد به طور صریح و در دو مورد هم به طور اشاره به پیامبر عالی قدر اسلام سوگند یاد شده است، در موردی که به طور صریح  آمده می فرماید: "لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون"، (حجر/آیه72: ای محمد صلی الله علیه وآله وسلم به جان تو قسم که این مردم دنیا همیشه مست شهوات نفسانی و گمراهی خواهند بود. المیزان: 12/184-185.)

روشن است که این سوگند نشانگر عظمت و شخصیت پیامبر بوده و محبوبیت کامل آن حضرت را در پیشگاه ذات اقدس خداوندی میرساند. مرحوم طبرسی می گوید: "لعمرک" یعنی سوگند به حیات و مدت زندگی و بقاء تو ای محمد، سپس از ابن عباس نقل می کند که گفته است: خداوند متعال وجودی گرامی تر از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در پیشگاه خود نیافریده است چون در کلام خداوند نشنیده ایم که به حیات کسی جز پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم سوگند یاد نماید آنجا که می فرماید: "لعمرک"، «سوگند به جان تو».

جلال الدین سیوطی می گوید: دانشمندان گفته اند خداوند متعال در گفتار خود به لفظ "لعمرک" به پیامبر سوگند یاد نموده است تا مردم عظمت آن حضرت را در پیشگاه  وی شناخته و مقام و منزلتش  را در نزد خدا نیک در یابند.

بنابراین  جان پیامبر که عزیز و محبوب پروردگار است مورد سوگند قرار گرفته است، حال باید به هدف این سوگند و به اصطلاح  مقسم له توجه نمود که چیست که چنین سوگند بزرگی از جانب خداوند به آن یاد شده است؟ می بینیم غفلت و پریشانی مردم کافر جواب این سوگند است. اکنون دو موردی را که به طور اشاره به پیامبر سوگند یاد شده، مورد مطالعه قرار می دهیم. این دو مورد به قرار زیر است:

1. "و شاهد و مشهود" (بروج /آیه 3: سوگند به شاهد عالم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و به مشهود او قیامت.) در مورد کلمه "مشهود" بعدا در بخش سوگند به قیامت بحث می کنیم، اینک کلمه شاهد را بررسی می کنیم که درباره ی آن بین مفسران اختلاف زیادی وجود دارد تا جایی که مرحوم طبرسی 13 قول نقل می کند. مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: بعضی از مفسران تا سی قول در این باره ذکر کرده اند که ذیلا بعضی از آنها اشاره می شود:

1. مقصود از شاهد روز جمعه است چون هرکس که در آن روز عملی انجام دهد، روز قیامت به آن گواهی می دهد که این معنی به صورت روایت ذکر شده است.

2. مقصود از شاهد روز عید قربان است.

3. مقصود از شاهد (که مورد استشهاد ما است) پیامبر اسلام می باشد. از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است که آن حضرت در مسجد مدینه (مسجد النبی) برای مردم از پیغمبر حدیث نقل می کرد، مردی از وی سوال کرد مقصود از " شاهد و مشهود" که در قرآن آمده کیست؟ امام فرمود: مقصود از "شاهد" پیامبر اسلام، و مقصود از "مشهود" روز قیامت است، سپس امام اضافه کرد آیا نشنیده ای که خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر فرمود: ای رسول گرامی ما تو را بر رسالت فرستادیم تا بر نیک و بد خلق شاهد و گواه باشی و خوبان را مژده دهی و بدان را از عذاب خدا بترسانی. آلوسی هم در تفسیر خود، این روایت و بیان امام حسن علیه السلام را از ابن جریر نقل کرده است. مولفان تفسیر صافی، تبیان و برهان نیز ضمن چند قولی که در این مورد نقل کرده اند، همین روایت را ذکر نموده اند.

مرحوم علامه طباطبایی هم استدلال می کنند بر این که مقصود پیامبر است که به اعمال امتش گواه بوده و روز قیامت به آن شهادت می دهد، و آنگاه می فرماید: چطور مقصود پیامبر نباشد و حال آن که خداوند او را شاهد نامید  است: "انا ارسلناک  شاهدا...".

مرحوم کلینی هم از امام صادق علیه السلام روایتی نقل نموده که آن حضرت فرمود: مقصود از «شاهد» پیامبر اکرم است. طبری از ابن عباس  و سعید بن مسیب نقل کرده که مقصود «شاهد»، پیامبر است. سپس طبری روایت امام حسن علیه السلام را از دو طریق نقل می کند. بنابراین با توجه به پاره ای از آیات و روایات، این معنی را اختیار  نموده و در این بخش مورد بهره برداری قرار می دهیم. برای تأیید بیشتر به دو آیه دیگر نظر می افکنیم:

1. "یا ا یها النبی إنا ارسلناک شاهدا..."  باز به همین مضمون آیه ی: "إنا ارسلناک شاهدا...."  (سوره فتح / آیه 8)

2. در آیه دیگر هم به مومنان خطاب کرده می فرماید: "انا ا رسلنا الیکم رسولا شاهدا  علیکم"، ( مزمل/آیه 15: ما به شما رسولی فرستادیم که شاهد اعمال (و حجت کامل) شما است.

مرحوم طبرسی این آیه را چنین تفسیر می کند:

اعمالی که شما  انجام داده اید پیامبر در آخرت به آنها  شهادت می دهد...

بنابراین «شاهد» بودن مقامی است الهی که به پیامبر افاضه شده است. دومین موردی که به طور اشاره و ضمنی می توان سوگند به پیامبر را استفاده نمود آیه ی ذیل است: "لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد" که بین مفسران درباره کلمه «حل» اختلاف نظر وجود دارد که دو تای آن را ذیلا می آوریم:

1. بعضی چون ابن عباس و قتاده «حل» را به معنی محل (اسم فاعل از احل) گرفته اند که مقصود از آن، حلال کننده کارزار و ریختن خون در روز فتح مکه است، و این کار فقط برای آن حضرت، آن هم در ساعتی از روز فتح مکه حلال گردید که از پیامبر نقل شده است که می فرمود: برای احدی چه قبل از من و چه بعد از من حلال نبوده و نیست و برای من نیز جز ساعتی از روز حلال نبود.

2. عده زیادی از مفسران گفته اند که «حل» به معنی محل است، و حال (با تشدید لام، اسم فاعل) یعنی مقیم و ساکن و واو حالیه است یعنی در حالی که در این شهر جایگزین شده ای.

طبرسی می گوید: و انت حل، یعنی: در حالی که تو (محمد) در آن اقامت گزیده ای و آن محل تو است. سپس اضافه می کند که: این معنی دلالت بر شرف و احترام مکه دارد که آن هم به واسطه عظمت پیامبر اکرم است که در آن اقامت گزیده بود و مردم  را به طرف یگانگی خدا و اخلاص بندگی او دعوت می کرد، و آیه فوق بیان کننده این واقعیت است که عظمت مکه به واسطه عظمت پیغمبر بوده و مورد سوگند قرار گرفتنش به خاطر او می باشد که در آن ساکن بود، همچنان که شهر مدینه، «طیبه» نامیده شده است زیرا که زندگی و مرگ آن حضرت در آن واقع شده و از این راه پاکی  را کسب کرده است.

مرحوم فیض هم این معنی را به صورت قولی نقل کرده می گوید: این بیان نشانه آن است که عظمت مکه به خاطر کسی است که در آن اقامت گزیده بود. مرحوم شیخ طوسی هم قریب به همین مضمون و به صورت قولی نقل کرده است. مرحوم استاد علامه طباطبایی نیز همین نظر را دارد و می فرماید: "و أنت حل بهذا البلد" حل مصدر است مثل حلول به معنی  اقامه و استقرار در مکان. مصدر هم در اینجا به معنی فاعل است، و معنی چنین است: سوگند یاد می کنیم به این شهر در حالی که تو ( پیامبر) در آن ساکن و مقیمی که این معنی دلیل بر این است که تشرف یافتن مکه به خاطر سکونت آن حضرت در آن است و این که محل تولد و اقامت او بوده است. همچنین مراغی و سید قطب به همین نحو معنی می کنند. پس طبق نظر دوم که از عده ای از مفسرین نقل شده می توانیم استفاده کنیم که خداوند متعال در این آیه به طور ضمنی به پیامبر خویش سوگند یاد کرده است.

منـابـع

ابوالقاسم رزاقی- سوگندهای قرآن - از صفحه 89 تا 93 و صفحه 95 تا 97

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها