بررسی راههای شناسایی پیامبران

فارسی 534 نمایش |

یکی از راههای شناسایی پیامبران (ع) معجزه است که دلالت بر صدق گفتار پیامبران درباره ارتباطشان با جهان غیب میکند، اما آیا راه شناختن پیامبران واقعی، منحصر به اعجاز و کار خارق العاده است؟ یا راههای دیگری برای شناسائی آنها وجود دارد؟ پاسخ این پرسش مثبت است، دو راه دیگر برای شناسائی پیامبران وجود دارد که بیان می گردد:

تصریح پیامبر پیشین
کسی که نبوت او از روی دلائل قطعی ثابت شده است با ذکر نام و مشخصات پیامبر آینده را تعیین نماید، خواه این دو نفر در یک عصر زندگی کنند، یا در دو عصر مختلف، و درهر حال تصدیق نبی پشین، باید آن چنان صریح و روشن و آشکار و دور از هر نوع ابهام و تردید باشد، که برای افراد حقیقت جو، موجب اطمینان و یقین گردد. از باب نمونه به آیه زیر توجه فرمائید:

"و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصد قالما  بین ید ی من التوراة  و مبشرا  برسول  یأتی من بعدی اسمه احمد" ( سوره صف/ آیه 6«بیاد آر وقتی را که عیسی بن مریم به بنی اسرائیل گفت من پیامبر و فرستاده خدا به سوی شما هستم و تصدیق کننده توراتم که در برابرم قرار دارد و بشارت دهنده ام به پیامبری که پس از من می آید و نام او «احمد است.»

عیسی در این گفتار خود، با بیان هر چه کاملتر، به نبوت شخصی که پس از وی می آید و نام او احمد است، تصریح نموده و شک و تردید از اذهان حقیقت جویان درباره نبوت «احمد» زدوده است. اصولا مقامات شامخ و بلندی مانند نبوت و امامت باید با دلائل قطعی و روشن ثابت گردد و جمله ای که مبین نبوت پیامبر آینده است باید آن چنان روشن باشد، که برای آیندگان سند قطعی شمرده شود. حضرت موسی با کمال صراحت از خداوند خواست که برادر او را در کار تبلیغ دخالت دهد، و او را وزیر و یاور موسی قرار دهد، و این حقیقت را با جمله زیر بیان  نمود:

"و اجعل لی وزیرا من اهلی، هرون اخی، اشدد به ازری، و اشرکه فی امری" (سوره طه/ آیات 29 تا 32«از کسانم برای من وزیر و پشتیان قرار ده، هارون برادرم را، و پشت مرا به او محکم نما و او را در کار تبلیغ شریکم فرما».

خداوند نیز با صراحت هرچه کاملتر به ندای او پاسخ مثبت گفته و می فرماید: "قد اوتیت سولک یا موسی" ( سوره طه / آیه 36)، «ما درخواست تو را اجابت نمودیم». در جای دیگر به نبوت هارون تصریح نموده می فرماید: "و وهبنا له من رحمتنا اخاه هرون نبیا» (سوره مریم/ آیه 54 «از رحمت خود به موسی ( برای یاری و کمک) عطا کردیم برادرش هارون را که پیامبر است.»

روی این اساس، بی ارزشی دلائل بهائیان که با زور و کلک می خواهند یک سلسله آیات قرآن را که معانی و مقاصدی عالی دارند، دلیل بر نبوت «باب» بگیرند، روشن می گردد زیرا آیات مورد استدلال آنان نه تنها صراحت در مدعای آنان ندارد، بلکه حتی ظهور ابتدائی در مقاصد باطل آنان نیز ندارد و آنان بزور با بهم بافتن آسمان و ریسمان آیات خاصی را به نبوت افرادی مانند «باب » مربوط ساخته اند. بهره برداری از این راه برای اثبات نبوت پیامبر اسلام بستگی به این دارد که از مجموع بشارات وارده در عهد جدید و قدیم، نبوت حضرت محمد(ص) به طور صریح و روشن استفاده شود، و علماء و دانشمندان بزرگ اسلام بشارات زیادی را از  این دو کتاب گرد آورده اند و پیرامون آنها کتابها و رساله ها تألیف نموده اند.

گردآوری قرائن
راه دیگر برای شناسائی پیامبران همان گردآوری یک سلسله قرائن و شواهد است که نبوت مدعی را قطعی می سازد و انسان از مجموع قرائن یقین پیدا می کند که این شخص با این اوضاع و احوال فرستاده خدا است. امروز یکی از طرق قضاوت و داوری در محاکم رسمی گردآوری قرائن و شواهدی است که می تواند پرده از روی ماجرا بردارد و برای شناختن مدعی راستگو و غیره، از این طریق استفاده می نمایند و حقیقت را کشف می کنند و با مراجعه  کوتاه به پرونده های محاکم قضائی این مطلب به ثبوت میرسد. این قرائن درباره پیامبران می تواند امر زیر باشد:

1- بررسی خصوصیات روحی و اخلاقی مدعی، و پایه و علاقه او به مال و جاه و سوابق زندگی او در میان مردم.

2- محیطی که از آنجا برخاسته است: مثلا با دقت هرچه بیشتر باید دید که آیا محیط وی بعثت چنین مدعی را ایجاب می کرده یا نه؟ به طور مسلم  هرگاه از میان یک ملت درس نخوانده و نیمه وحشی مردی برخیزد که با نداشتن تحصیلات عادی، مردم را به پاکی و نیکی و نظام صحیح زندگی دعوت کند یک چنین بعثت از میان آن ملت گواه برانگیختگی وی از مقام ربوبی خواهد بود.

3- محتوایات آئین او از نظر معارف و احکام: هرگاه سخنان او در باب معارف علمی با موازین عقل و خرد تطبیق کند، و در شناسائی معارف از قبیل صفات خدا و آنچه مربوط  به مبدأ و معاد است از صحیحترین راه وارد شود، و در بیان نظامات اخلاقی و اجتماعی، اجتماع را  به عالیترین نظام رهبری بنماید، و با طریقی دور از افراط و تفریط فضائل   انسانی و سجایای اخلاقی را میان پیروان خود پرورش دهد، آنان را از سوق به ناپاکیها و صفات پست باز دارد، خود این محتویات می تواند گواه بر ارتباط او بامقام بالا باشد.

4- ثبات او در راه دعوت: ثبات او در طریق دعوت خود یکی دیگر از قرائنی است که می تواند گواه بر صدق گفتار او باشد. هرگاه او در طول زندگی به تمام آنچه که می گوید و دعوت می کند عمل نماید و تا آخر زندگی در این راه استقامت ورزد و از دعوت خود باز نگردد خود این عمل گواه بر صدق اوست.

5- وسائلی که از از آن برای پیشرفت آئین خود استفاده می کند: هرگاه مدعی نبوت برای پیشرفت اهداف خود از وسائل صحیح که عقل و خرد آن را تصدیق می کنند استفاده نماید و از دروغ و ستم و صحنه سازی برای پیشبرد مقاصد خود اجتناب ورزد، و از منطق غلط «الغایة تبرر الوسیله» ( هدف مجوز به کار بردن هر نوع وسیله است) بیزار باشد، خود این کار نشانه سلامت روح و فکر او است و بعید است که یک چنین فردی در اصل دعوت خود دروغ بگوید.

6- وضع پیروان وی: وضع روحی و فکری و اخلاقی افرادی که دور مدعی نبوت را می گیرند روشنگر وضع پیشوای ایشان است، هرگاه بیشتر نزدیکان و بستگان شخصی که کاملا از وضع  داخلی او آگاهند به وی ایمان آوردند، و یا غالب کسانی که به وی می گروند گروهی باشند که در خرد و دقت، و پاکی در میان مردم نمونه باشن، در این صورت انسان به صدق دعوت مدعی، اطمینان پیدا می کند.

منـابـع

استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 214 تا 217

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد