سرگذشت چهار دانشمند در مبارزه با قرآن

فارسی 712 نمایش |

گاهی تصور می شود که در آغاز اسلام، فصیحان و بلیغان عرب با قرآن به مبارزه برخاسته اند ولی بر اثر مرور زمان برای ما مخفی مانده و حکومت های نیرومند اسلام از ابراز و اظهار آن به شدت جلوگیری نموده اند. ولی این اندیشه آن چنان باطل و بی اساس است که ما خود را از هر نوع پاسخ بی نیاز می دانیم زیرا اگر عرب به معارضه با قرآن موفق شده بود قطعا آنرا در محافل ادبی و اجتماعات بزرگ و موسوم های حج و بازارهای بازرگانی که از نقاط عربستان به آنجا روی می آورند، اعلان می کرد و آن را بر ملت عرب می خواند، و دشمنان اسلام آنرا مانند سرود، در همه محفلها و مجلس ها باصدای رسایی می خواندند، و در هر مناسبتی آنرا تکرار می کردند و نسل به نسل به یکدیگر تلقین می نمودند، و بسان مدعی که در حفظ گواه خود می کوشد در حفظ و بقاء آن کوشش  می کردند، زیرا این آیات بیش از تاریخ و اشعار دوران جاهلی که کتابهای تاریخ و جوامع ادبی را پرکرده است، موجبات روشنی دیدگان آنان را فراهم می آورد، و به محافل و انجمن های ادبی آن ها نشاط خاصی می بخشید، مع الوصف ما از چنین معارضه کوچکترین اثری نمی بینیم  و نمی شنویم. گذشته از این، قرآن، نه تنها عرب عصر رسالت را به معارضه با خود دعوت نموده است بلکه تمام بشر و بالاتر از همه انس و جن را مورد خطاب قرار داده و همگی را  به مبارزه با قرآن دعوت کرده، و دعوت خود را به گروه معینی محصور نساخته است و با یک جهان پیامی بشرح زیر فرستاده است:

«اگر انس و جن دور هم گرد آیند تا مانند قرآن را بیاورند هرگز قادر به انجام آن نمی شوند هرچند برخی، برخی دیگر را کمک نمایند» (سوره اسراء/آیه 88).

این آیه قرنهاست که در گوش بشر و انسان ها طنین انداز است و تاکنون هیچکس نتوانسته است به معارضه با قرآن برخیزد. ما مسیحیان و دشمنان اسلام را می بینیم که برای پایین آوردن عظمت و شرافت اسلام، و به منظور بدگوئی درباره پیامبر اکرم (ص) و انتقاد از کتاب مقدس او، هر سال و هر ماه اموال گزافی خرج می کنند، اگر برای آنان معارضه با قرآن و یا معارضه با سوره ای از سوره های قرآن امکان داشت، قطعا از این  راه وارد شده و با آن به معارضه برمی خواستند زیرا معارضه با قرآن علاوه بر این که آنان را از صرف هزینه های زیاد و تحمل مشقت های فراوان آسوده می سازد بزرگترین گواه و برهان برای آنها محسوب می شود و نزدیکترین وسیله برای رسیدن به آرزوی آنها می باشد، در صورتی که خردمندان آنان هرگز به فکر معارضه با قرآن  نیفتاده اند. اکنون سرگذشت چهار تن از نویسندگان نامی دوران عباسی را که به فکر مبارزه با اسلام از طریق آوردن قرآنی مانند قرآن محمد افتاده بودند، نقل می نمائیم:

هشام بن حکم از یاران دانشمند امام جعفر صادق(ع) است، وی از امام صادق (ع) نقل می کند که چهار تن از سران الحاد به نامهای ( ابن ابی العوجاء و ابوشاکر، و عبدالله بن مقفع، و عبدالملک بصری) در مسجد الحرام گرد آمدند تا درباره مبارزه با قرآن تصمیمی بگیرند و با خود چنین گفتند که اساس آئین اسلام قرآن است و یگانه برهان مسلمانان  همین کتاب آنها می باشد که می گویند انس و جن نمی توانند کتابی نظیر آن را بیاورند، هرگاه ما چهار نفر که سرآمد نویسندگان عصر حاضریم دانش و بینش  خود را روی هم گرد بیاوریم  و هر کدام به اندازه یک چهارم قرآن سخن بسازیم در این صورت برهان  مسلمانان را از بین برده ایم. سپس هر چهار نفر تصمیم گرفتند که هر کدام در نقطه ای به تنظیم یک چهارم کتابی بسان قرآن همت گمارد و سال آینده در همین نقطه با هم ملاقات کنند. سال به پایان رسید و همگی در مسجد الحرام گرد آمدند و هریک نتیجه کار خود را چنین بیان کرد:

ابی العوجاء اعتذار جست که بلاغت آیه:

"قل لو کان فیهما آلهه الله لفسدتا" ( سوره انبیاء/ آیه 22) یعنی «هرگاه در آسمان ها و زمین خداهایی جز الله بود فساد و تباهی سراسر هستی را فرا می گرفت» مرا در این مدت به خود مشغول کرده است.

دومی گفت:
"یا ا یها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین  تدعون من دون الله  لن یخلقوا ذبابا و لو  اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب  شیئا لا یستنقذوه منه  ضعف الطالب  و المطلوب" (سوره حج / آیه 72«هان مردم مثلی زده شده و به مفاد آن گوش فرا دهید خدایانی که جز خدا می خوانید به اندازه ای ناتوانند که نمی توانند مگسی  را بیافرینند و اگر مگسی چیزی از آنها بگیرد آنرا بازستانند، ستایشگر و ستایش شده چقدر ناتوانند» شیفته خود ساخته و مرا از فکر مبارزه بازداشته است.

سومی گفت: من وقتی این آیه را خواندم "یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا  للقوم الضالمین" (سوره هود /آیه 44«به زمین گفتند که آب خود را فرو بر، و ای آسمان بازگیر، آب کاسته شد و فرمان خدا انجام گرفت و کشتی بر کوه « جودی» نشست و گفته شد گروه ستمگر دور باد». شیرینی و شیوائی تعبیر این آیه مرا از کار بازداشت. 

چهارمی گفت: بلاغت و شیرینی بیان آیه "فلما استیا سوا منه خلصوا نحیا" (سوره یوسف/آیه 8«وقتی آنان نومید شدند برای نجوی و رازگوئی به گوشه ای رفتند» مرا از تفکر در آیات بازداشته است.

در این لحظه امام صادق (ع) از کنار آنان گذشت و این آیه را خواند: "قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون  بمثله و لو کان بعضهم لبعض  ظهیرا"( سوره اسراء / آیه 88 «اگر انس و جن دور هم گرد آیند تا مانند قرآن را بیاورند  نمی توانند مانند آنرا بیاورند هرچند همدیگر را پشتیبانی کنند.»

منـابـع

استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 278 تا 282

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها