اعتقاد به لطف الهی، عامل دوری از گناه در کیش مسیحیت

فارسی 1998 نمایش |

ادیان گذشته قاعده لطف را سرنوشت ساز و گرانبها دانسته اند، و در لاهوت مسیحی از این مفهوم به «فیض الهی»  تعبیر شده است و فیض الهی در کلام مسیحی به مفهوم حمایت پروردگار از موجود عاقل (صاحب خرد)، و حتی برتر از آن، به قصد ارجمندی و پرارزشی اوست.

نظریه توماس آکویناس
از آنجاکه دیدگاه فیلسوف و متکلم نامدار مسیحی، توماس آکویناس تأثیر فعال و مستمری بر کلام مسیحی داشته است مناسب می نماید تا نگاهی گذرا بر آراء و نظرات او در زمینه فیض و لطف بیفکنیم. وی باری در پاسخ این پرسش که آیا انسان می تواند بدون استمداد از فیض (لطف) به کارهای نیکو بپردازد چنین پاسخ می دهد که: در این زمینه باید طبیعت انسان را از دو زاویه نگریست. نخست از زاویه کمال، یعنی حالتی که انسان پیش از گناه نخستین داشت، و دوم از زاویه سرشت آلوده به گناه او،  یعنی حالتی که پس از ارتکاب گناه نخستین بدان دچار گردید. در حالت نخستین، انسان می تواند به کمک مواهب طبیعی خود به کارهایی نیک اقدام کند اما قادر به دستیابی به فضایل نیست، و در حالت دوم که سرشت او آلوده شده، بدون فیض الهی از اقدام به هر کار  نیکی ناتوان است، و بدین ترتیب انسان در هر دو حالت نیاز به تأیید و توفیق الهی دارد. همچنین از او سوال شد که آیا انسان بدون فیض الهی می تواند از گناه برکنار بماند؟ وی در پاسخ گفت: انسان در حالت کمال، یعنی پیش از گناه نخستین، بدون نیاز به فیض می توانست خود را از گناه برکنار دارد اما  پس از آن که به گناه آلوده شد، برای برکنار ماندن و رهایی نیاز به فیض دارد و پس از آن می تواند از هرگونه نافرمانی و گناه ورزی مصون بماند.

شایان ذکر است که برحسب اعتقاد مسیحیت، انسان، گناه  نخست، یعنی همان نافرمانی که به آدم علیه السلام نسبت داده شده، را به ارث برده، و تا هنگامی که عیسی علیه السلام ظهور کرد که مردمان را نجات بخشید و آنان را از گناه پاک گردانید، همه انسان ها گناهکار و نافرمان بودند.

توماس آکوئیناس می گوید: انسان برای آن که بتواند زندگی شایسته ای داشته باشد به دو کمک از جانب خدای متعال نیاز دارد: نخست موهبتی ذاتی که به سبب آن خداوند انسان را شفا می بخشد و او را از آلایش پاک می گرداند و برای نیکوکاری آماده می سازد و دوم همان نیاز انسان به حمایت فیض (لطف) الهی است تا به عنایت حق تعالی راه نیکوکاری را در پیش گیرید و بپیماید. انسان در پرتو موهبت ذاتی به حمایت مجدد نیاز ندارد اما در حالت دوم ( آلودگی به گناه) به لطف یا کمک خداوند نیازمند است تا بتواند به کارهای نیک روی آورد و بدانها عمل کند زیرا ما نمی توانیم به نحو کامل، خیر و نیکی را باز شناسیم یا آنچه به سود ماست را تشخیص دهیم، و از این رو ناگزیر به دریافت کمک الهی هستیم زیرا تنها اوست که به همه چیز آگاه  و برهر کاری تواناست. نتیجه این که لطف به معنای قرب بندگان به طاعت خدا جل و علا و دوری آنان از گناه در ادیان گذشته مطرح بوده است و از مظاهر این لطف فرستادن رسولان وحی و اسوه های سعادت و هدایت است.

منـابـع

خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- از صفحه 298 تا 300

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها