انواع اتکا کردن انسان
فارسی 1813 نمایش |اتکاء به خلق، اتکاء به نفس و اتکاء به حق، در زمینه موفقیت و کامیابی بشر سه مرحله مستقل است که در طول یکدیگر قرار گرفته اند و هریک از آنها نتایج و آثار روانی و عملی مخصوص به خود دارند.
اتکاء به خلق عبارت از این است که آدمی در راه نیل به سعادت از انجام وظائف خویش به امید این و آن شانه خالی کند و به دیگران متکی باشد. این حالت روانی از نظر دینی و علمی یکی از صفات مذموم و ناپسندیده انسان است، افراد متکی به خلق، زبون و غیر مستقلند، افراد متکی به خلق به خود اعتماد ندارند و همواره طفیلی مردمند، افراد متکی به خلق در خود احساس حقارت و پستی می کنند و اغلب تا پایان عمر به این بیماری روانی دچارند. ضرورت زندگی ایجاب می کند که هر انسانی با مردم بیامیزد و با آنان معاشرت نماید، ولی معاشرت با مردم، غیر از اتکاء به مردم است. انسان عاقل در برخوردهای اجتماعی مودب و مهربان است، به شخصیت مردم، احترام می کند، با آنان به گرمی و خوش روئی ملاقات می نماید، حقوق و حدود خود و دگران را به خوبی مراعات می کند ولی هرگز تن به ذلت نمی دهد، خویشتن را خوار و زبون نمی نماید، کاری را که خود باید انجام دهد از این و آن توقع نمی کند. به اتکاء دیگران از انجام وظائف خویشتن خودداری نمی نماید.
"کان امیر المومنین صلوات الله علیه یقول: لـــیجتمـــع فی قلبـــــک الافـــتقار الی الناس و الاستغناء عنهم. فیکــون افتقارک الیهم فی لین کلا مک و حسن بشرک. ویکون استغناوک عنهم فی نـــزاهه عــــرضک و بقاء عـــزک"
علی علیه السلام همواره این درس را به پیروان خود می داد که لازم است هر انسانی در باطن خود نسبت به مردم دارای دو احساس باشد: یکی احتیاج به آنها و دیگری بی نیازی از آنها. احساس احتیاج را با سخنان نرم و روی گشاده خود آشکار کند، و بی نیازی خو یش را به وسیله اجتناب از زبونی و حفظ شرافت شخصی خود ظاهر سازد.
اتکاء به نفس عبارت از این است که هر انسانی به خود تکیه کند، بعقل و علم خود، به خوی و خلق خود، به عزم و تصمیم خود، به کار و کوشش خود، اعتماد نماید و در زندگی، روی پای خود بایستد، هر انسانی بداند که در کارهای خوب و بد خو یش، مسئولیت شخصی دارد و خوشبختی و بدبختی هر فردی ناشی از نوع افکار و اعمال خود او است. این مطلب به شرحی که عرض شد در لسان قرآن شر یف و روایات اسلامی از بدیهی ترین مسائل دینی تلقی شده است. دانشمندان امروز هم، اعتماد به نفس را اساس تمام موفقیت های فردی و اجتماعی دانسته و به نظر آنها خوشبختی هر انسانی بر پایه اعتماد به نفس و استقلال خود او استورار است، افراد متکی به نفس، با شخصیت و مستقلند، افراد متکی به نفس، در خود احساس اطمینان می کنند، افراد متکی به نفس، مرد سعی و عملند و در انجام وظائف خویش کوشا و جدی هستند، افراد متکی به نفس، به این و آن طمع ندارند و هرگز زیر بار ذلت و زبونی نمی روند.
در این دو مرحله بین تعالیم عالیه اسلام و روش های علمی امروز جهان، توافق و هماهنگی است، یعنی آنچه را که اسلام چهارده قرن قبل در برنامه های تربیتی خود به مسلمین آموخته و در قرآن شریف و اخبار اسلامی تصریح شده است امروزه نیز دانشمندان تربیت و روان، همان برنامه ها را در کتاب های علمی خود آورده و به مردم جهان توصیه نموده اند. اولیاء اسلام اتکاء به خلق را مذموم شناخته و خیر و سعادت مردم را در قطع طمع از این و آن دانسته اند. دانشمندان امروز هم اتکاء به خلق و طفیلی بودن را ناپسندیده و مذموم خوانده اند. اولیاء اسلام احساس مسئولیت شخصی، حس استقلال و اعتماد به نفس را در مردم احیاء نموده اند، هر فردی را مسئول اعمال خویش دانسته و هر انسانی را در گرو کارهای خودش شناخته اند، دانشمندان امروز هم، اعتماد به نفس را یکی از پایه های اساسی سعادت فرد و اجتماع معرفی نموده اند.
اتکاء به حق عبارت از این است که هر انسان با ایمان، علاوه بر استفاده از تمام نیروهای روانی و جسمی و طبیعی به قدرت نامحدود خداوند جهان، متکی و امیدوار باشد و از ذات مقدس او همواره استمداد کند. به عبارت روشنتر مردان با ایمان در راه نیل به سعادت مادی و معنوی خود از تمام قدرت های عقل، علم، هوش، اخلاق، قوای بدنی، فعالیت های جسمانی، نیروهای طبیعی، و خلاصه از کلیه عوامل بهره برداری می کنند و در مقام انجام وظیفه، همه وسائلی را که آفریده خداوند است عملا به کار می بندند، ولی هرگز امید خود را در این قدرت ها محصور نمی کنند و روان خویش را در محدوده آنها زندانی نمی نمایند، اینان معتقدند که در پس پرده تمام علل و عوامل عادی و فوق تمام قدرت های جسمی و روانی، قدرت نامحدود خداوند بزرگ وجود دارد که بر همه نیروهای جهان هستی، فرمانروا و حاکم است. عقیده دارند که تمام علل به فرمان او علیت دارند و او علة العلل است، عقیده دارند تمام اسباب و وسائل عالم وجود، به امر او سببیت دارند و او مسبب الاسباب است. صاحبان چنین عقیده و ایمانی هیچوقت در مشکلات زندگی خود را نمی بازند، یاس و ناامیدی که منشأ تمام شکست ها و بدبختی ها است هرگز در روان آنها راه ندارد. اینان با اتکاء به قدرت لایزال الهی همواره روحی مطمئن، عزمی آهنین و تصمیمی استوار دارند. هدف عالی روان شناسان و مکاتب تربیتی جهان امروز این است که مردم را افرادی مستقل و متکی به نفس پرورش دهند و از طفیلی بار آمدن آنان جلوگیری نمایند. بدون تردید چنین تربیتی بسیار ارزنده و مورد احترام است و در طول ایام زندگی، نتایج درخشانش تدریجا آشکار می شود، ولی هرگز نباید فراموش کرد که نیروی جسمی و روانی هر انسانی محدود است و ناچار درجه امیدواری و شعاع فعالیت او نیز محدود خواهد بود. آن کس که از ایمان به خدا بی بهره است و تنها مطابق اصول علمی تربیت شده و متکی به نفس بار آمده است تا موقعی که در بن بست زندگی گرفتار نشده، مرد کار و فعالیت است، مرد کوشش و جدیت است و نور امید در دلش می درخشد. ولی موقعی که با مشکلات غیر قابل حلی مواجه گردد و تمام درهای علل و عوامل طبیعی را به روی خویش بسته ببیند، در خود احساس یاس و ناامیدی می کند. ناچار از فعالیت باز می ماند. در چنین شرائطی اتکاء به نفس نمی توانند روان وی را از اضطراب و نگرانی حفظ کند و او را امیدوار نماید. آن کس که به خداوند جهان ایمان دارد، و با داشتن سرمایه گران بهای استقلال روانی و اعتماد به نفس، متکی به خداوند بزرگ است، هرگز دچار یأس و ناامیدی نمی شود، او در حال عادی همواره به یاد خدا است و از تمام وسائل و عواملی که پروردگار جهان آفریده است حداکثر استفاده را می نماید و کوچکترین فرصت سعادت را به رایگان از دست نمی دهد، روزی که در بن بست زندگی گرفتار می شود و تمام درهای وسائل عادی را به روی خویش بسته می بیند باز هم امیدوار است، زیرا او هرگز روان خود را در محصوره علل طبیعی زندانی نکرده بود و هیچوقت نیروی لایزال الهی را، که فوق تمام قدرت ها است، از خاطر نبرده بود. چنین انسانی در سخت ترین لحظات و شرائط، از عنایت خداوند، استمداد می کند، و در روان او نور امید هرگز خاموش نمی شود. بزرگترین عامل اطمینان نفس و قوت اراده، اتکاء به خداوند است.
منـابـع
محمدتقی فلسفی- کودک از نظر وراثت و تربیت (جلد 2)- از صفحه 304 تا 309
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها