پرورش اعتماد به نفس در کودکان
فارسی 1938 نمایش |اساس استقلال و اعتماد به نفس از دوران طفولیت، در روان کودک پی ریزی می شود و همچنین زبونی و عدم اعتماد به نفس نیز از تربیت غلط دوران کودکی سرچشمه می گیرد. پدران و مادرانی که به سعادت واقعی فرزندان خویش علاقه دارند لازم است به تمام دقائق اعمال خود در راه پرورش کودک، متوجه باشند و از هر عملی که آنان را بی شخصیت و طفیلی بار می آورد جدا اجتناب نمایند.
در لسان قرآن شریف و احادیث اسلامی، فرزند خوب به «ولد صالح» تعبیر شده است. پدران و مادران مسلمان، مکلفند فرزند صالح تربیت کنند. صالح به معنی شایسته است و این کلمه جامع، یک لفظ است ولی تمام صفات پسندیده جسم و جان را در بر دارد. پدران و مادرانی که خود علما و عملا شایسته هستند، می توانند فرزندان صالح تربیت کنند، زیرا مجموعه رفتار و گفتار آنان است که سرمشق کودک می شود و صفات و عادات او را می سازد. اگر خوب و شایسته باشد علی القاعده فرزند صالح بار می آید، و اگر بد و ناپسند باشد کودک بد و ناشایست تربیت می شود. امام باقر علیه السلام می فرمود: «مصونیت اطفال از خطرات و انحراف ها در پرتو صلاحیت و شایستگی پدران آنها است.»
یکی از صفات فرزندان صالح، حس مسئولیت و اعتماد به نفس است. پدران و مادرانی که خود دارای شخصیت و استقلال اراده هستند می توانند این خوی پسندیده را با برنامه صحیح در کودکان خویش پرورش دهند، و آنان را مستقل و با اعتماد به نفس بار آورند. امید است همه شما پدران مسلمان، واجد این سجیه اخلاقی باشید و به پیروی از تعالیم عالیه اسلام، به تربیت صحیح فرزندان خود موفق شوید. طفل در خانه رحم، یک موجود طفیلی و قائم بوجود مادر است، از خود استقلال و اراده ای ندارد، حیات او به حیات مادر بسته است، از غذائی که مادر می خورد تغذیه می کند، و در قوت و ضعف، تابع مادر است. پس از ولادت گرچه از مادر جدا شده و استقلالی بدست آورده است، ولی باز هم به علت نا توانی تا مدتی طفیلی است، خیر و شر خود را نمی داند، نه می تواند از خویشتن دفع ضرری کند و نه قادر است جلب منفعتی نماید، در غذا خوردن، نظافت، حفظ از دشمن، و خلاصه در کلیه شرائط زندگی همواره به کمک مادر نیازمند است، ولی در باطن کودک، استعداد تکامل و نیل به استقلال نهفته است، قدم به قدم پیشروی می کند و تدریجا به استقلال و قدرت نائل می شود. در وجود طفل تضاد اجتناب ناپذیری موجود است، از طرفی به علت ضعف و حقارتی که در خود احساس می کند به خویشتن اطمینان ندارد، خود را مستقل نمی بیند، به صاحب قدرتی احتیاج دارد که به او تکیه کند و در حمایت وی باشد، و ناچار در مقابل اوامر او تسلیم شود، و از طرف دیگر فطرة عاشق قدرت و تفوق است، میل دارد مستقل شود، روی پای خود بایستد، به خویشتن تکیه کند، و از ذلت و حقارت خلاص شود، و این تمایل تنها در پرتو نیرومندی و قدرت بدست می آید. رشد و تکامل طبیعی تدریجا به طفل قدرت می دهد، او را نیرومند می کند، عشق به استقلال ، طفل را به بهره برداری از قدرت های بدست آمده وا می دارد. رفته رفته خواهش فطری استقلال و تفوق، جامه عمل می پوشد و کودک از ذلت طفیلی بودن و حقارت خلاص می شود. به هر نسبتی که به نیروی طفل افزوده می شود یک قدم در راه استقلال پیش می رود و یک حلقه از زنجیر اتکاء به غیر را می شکند. برای کودک هیچ لذتی بالاتر از لذت احساس نیرومندی و نیل به استقلال نیست. هر روزی که قدرتی بدست می آورد و شخصا عملی را انجام می دهد بی اندازه خوشحال است. موقعی که انگشتان ناتوانش به حرکت می آید و می تواند چیزی را بگیرد فوق العاده مسرور می شود، وقتی که با دستهای کوچک خود جغجغه را به صدا می آورد و چنین فتح درخشانی نصیبش می شود از خوشحالی در پوست نمی گنجد، موقعی که برای اولین بار از جا حرکت می کند و روی پای خود می ایستد، بی اختیار به شدت می خندد و مراتب مسرت او از چشم ها و قیافه بشاشش به خوبی خوانده می شود.
پدران و مادرانی که علاقه دارند فرزند را مستقل و متکی به نفس تربیت کنند لازم است از این قانون فطری که به امر الهی در کودک نهفته است استفاده نمایند و برنامه تربیتی خود را براساس تمایل فطری کودک استوار کنند و به موازات رشد استقلال های طبیعی، او را با استقلال تربیتی پرورش دهند و در کمال دقت از هرگونه بی نظمی جلوگیری کنند. لازم است پدر و مادر به تناسب تکامل کودک، به طفل آزادی بدهند و او را با اختیار خودش بگذارند که در ضمن بازی کردن دویدن حس ابتکار و عشق استقلال فطری را درخود احیاء کند و با اعتماد به نفس بار آید، ولی کمال مراقبت را معمول دارند که آزادی از حد لازم تجاوز نکند و طفل از قدرت های خود سوء استفاده ننماید.
پدران و مادران دانا در این مواقع حساس، کودک را به اندازه ای که شایسته است آزاد می گذارند تا استعدادهای خود را به فعلیت بیاورد و قدرت ابتکار در روانش شکفته شود، و در نتیجه، انسانی مستقل و متکی به نفس بار آید. ولی پدران و مادران نادان با تندروی ها یا کندروی های نابجای خود موجب بدبختی فرزندان می شوند، گاهی با آزادی بیش از اندازه، و زمانی کمتر از اندازه لازم، به استقلال و اعتماد به نفس کودک ضربه می زنند و طفل را به راه زبونی و تیره روزی سوق می دهند. بعضی از پدران و مادران به علت شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت تربیت، یا به علت محبت های احمقانه، چندی به کودک آزادی بی حساب می دهند و او را در تمام رفتار و گفتارش به حال خود می گذارند، طولی نمی کشد کودک بزرگ می شود، و از وظائف زندگی کمترین اطلاعی ندارد. در آن موقع پدر و مادر وظائف وی را یادآوری می کنند و پی در پی او را به تکالیفش متوجه می نمایند، ولی نتیجه صحیح نمی گیرند، زیرا فرصت تربیت از دست رفته است. این قبیل کودکان اعتماد به نفس ندارند و در خود احساس استقلال نمی کنند، بر اثر سوء تربیت پدران و مادران، همواره در زندگی سر بار دیگران هستند، اینان دچار عقده حقارت می شوند و تا پایان عمر از این بیماری رنج می برند.
بعضی از پدران و مادران، کودک را به قدر کافی آزاد نمی گذارند و به او فرصت ابتکار و فعالیت های شخصی نمی دهند، همواره مزاحم فرزند خود هستند و بی جهت در تمام کارهای کودکانه او مداخله می کنند و با این روش ناپسند، حس استقلال و اعتماد به نفس را در وی می کشند و مانع تعالی و تکامل روانی او می شوند، آنان این دشمنی را در لباس دوستی و محبت نسبت به فرزند خود مرتکب می شوند و او را ندانسته بدبخت و تیره روز می کنند.
کمک عاقلانه پدر و مادر به نوآموزی که درس آموزگار را در مدرسه درست نفهمیده آن است که در منزل دوباره به کودک درس بگویند و کوشش کنند تا مطلب را به خوبی بفهمد. جائی که پدر و مادر به قصد کمک و مساعدت به طفل، مسائل ریاضی او را حل کنند و به دستش بدهند و یا تکلیف نوشتن انشاء را خود عهده دار شوند و برای او بنویسند، هرگز چنین کودکی عالم نمی شود و این مساعدت نسبت به کودک ستم غیرقابل جبرانی است. کمک های نابجای پدر و مادر در روان کودکی نیز به ضرر طفل و مانع رشد شخصیت او است، محبت های بی موقع و کمک های ناروا شعله استقلال و اعتماد به نفس را در روان کودک خاموش می کند و او را یک انسان طفیلی و نالایق بار می آورد.
برای پرورش حس مسئولیت شخصی و ایجاد استقلال و اعتماد به نفس، بهترین زمان، ایام طفولیت است. لازم است پدران و مادران، فرزندان خود را یک انسان واقعی و مستقل بدانند و با آنان مانند یک انسان حقیقی رفتار نمایند. لازم است روش تربیت خود را بر این اساس صحیح استوار کنند و از اول آنها را مستقل و مسئول بار آورند. پدران و مادران موظفند در سال های اول زندگی به تناسب رشد درک کودک فرزندان را نصیحت کنند و به آنان بفهمانند که خودشان مسئول کارهای پسندیده و ناپسند خویشتن هستند، در کارهای خوب فرزندان را به قدری که سزاوار است تشویق کنند، و در بدی ها به اندازه صحیح، آنان را توبیخ نمایند، از محبت های نابجا و همچنین از خشونت های بی مورد جدا اجتناب نمایند. این روش تربیتی را در کمال صراحت آن قدر تکرار کنند تا کودک به خوبی استقلال خود را باور کند و به مسئولیت شخصی خویش واقف گردد. کودکی که با این طرز، تربیت شود وقتی به سن ده سالگی برسد یک انسان متکی به نفس است و شخصیت خود را به خوبی درک می کند.
استقلال و مسئولیت پذیری فرزندان، با توجه به روایات
اولیاء اسلام ضمن برنامه های تربیت کودک درباره پرورش مسئولیت شخصی و احیاء استقلال، تمام تعالیم لازم را به پیروان خود داده اند. امام صادق (ع) فرموده است که لقمان به پسر خود چنین گفت: ای فرزند اگر در کودکی ادب آموختی در بزرگی از آن بهره مند خواهی شد. کسی که قصد ادب آموزی دارد بر آن همت می گمارد، و آن کس که در آموختن ادب همت کند به زحمت فرا گرفتن علوم تربیتی تن می دهد و با شدتی هر چه تمامترر از پی علم اخلاق می رود. و آنکه جدا در راه طلب قدم بردارد سرانجام به مقصد می رسد و منافع آن عایدش خواهد شد. فرزند عزیز همواره نفس خود را به اداء وظائف شخصی و انجام کارهای خویش الزام کن. و جان خود را در مقابل شدائدی که از ناحیه مردم می رسد به صبر و بردباری وادار نما. اگر مایلی در دنیا به بزرگترین عزت و بزرگواری نائل شوی از مردم قطع طمع کن و به آنان امیدوار مباش. پیامبران و مردان الهی با قطع امید از مردم به مدارج عالیه خود نائل شدند. فرزند من، تو مانند یک کارگر اجیر هستی، به کارهائی مامور یت داری، و در مقابل انجام کارها به تو وعده پاداش داده شده است. اینک کارت را انجام ده و اجرت را بگیر.
ارزش تربیت در دوران کودکی، کوشش در راه فرا گرفتن تربیت، اندرز پدر به فرزند، ایجاد حس مسئولیت شخصی، احیاء استقلال و شخصیت در کودک، پرورش اعتماد به نفس و انقطاع از حق، جدیت در انجام وظائف، پاداش وظیفه شناسی و وظیفه شناسان، و خلاصه تمام دقائق تربیتی در احیاء استقلال و اعتماد به نفس، در این چند جمله حضرت امام صادق علیه السلام صریحا آمده است. استقلال شخصی و اعتماد به نفس منشأ بروز استعدادهای درونی است. این خوی پسندیده صاحبش را بین مردم عزیز و محبوب می کند و به آدمی جمال و زیبائی اجتماعی می بخشد. برعکس سربار دگران شدن، طفیلی بودن، باعث خفه کردن قابلیت های باطنی است و آدمی را بین مردم منفور و ننگین می نماید. پدران و مادران وظیفه شناس مکلفند فرزند را آن چنان مستقل و با اراده بار آورند که بتواند با عزت نفس و آبرومندی به زندگی خویش ادامه دهد و این طرز تربیت یکی از حقوق اسلامی کودکان است.
حضرت علی بن الحسین (ع) در ضمن توضیح حقوق فرزند، به پدر دستور می دهد: «با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبائی و جمال اجتماعی او شود، او را چنان بار بیاور که بتواند در شئون مختلف دنیای خود با عزت و آبرومندی زندگی کند و مایه زیبائی و جمال تو باشد.»
در اسلام، تامین سعادت روحانی و نیل به کمالات معنوی مانند خوشبختی های دنیوی براساس مسئولیت فردی استوار است. همان طور که سعادت مادی هر انسانی وابسته به درجه فعالیت شخصی و تابع سعی و کوشش خود او است، سعادت معنوی و نیل به درجات روحانی هر شخصی نیز بستگی مستقیم به مراتب ایمان باطنی و فعالیت های فردی خود او دارد. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «همه مردم در قیامت تنها در پیشگاه خداوند می آیند.» ( سوره مریم / آیه 95) یعنی حساب قیامت و ثواب و عقاب مردم براساس مسئولیت فردی و نیک و بدهای شخصی استوار است. پدری که در اثر استقلال شخصی و اعتماد به نفس، وظائف خود را در شئون مادی به خوبی انجام داده و در دنیا عزیز و خوشبخت زندگی کرده است، اگر فزرند خود را مثل خویش تربیت کند و او را مستقل و متکی به نفس بار آورد و با جدیت به وظائف خود قیام نماید او نیز مانند پدر در دنیا خوشبخت خواهد بود. سعادت معنوی پدر و پسر از نظر مسئولیت شخصی و انجام وظائف روحانی درست مانند وظیفه شناسی های دنیوی و خوشبختی های زندگی است.
پدران و مادران با ایمان اگر فرزندان خود را خداپرست و صحیح العمل تربیت کنند و فرزندان با توجه به مسئولیت شخصی خود در پیشگاه الهی به انجام وظائف خویش قیام نمایند بدون تردید مانند پدران و مادران با ایمان خود، مشمول رحمت و فیض نامحدود خداوند بزرگ خواهند بود. خداوند در قرآن شریف فرموده است: «آنها که خود ایمان آورده اند و فرزندان آنها نیز در ایمان، از پدران خود پیروی نموده اند، ما آن فرزندان را به پدرانشان ملحق می کنیم و بدون کم و کاست اجر عمل آنان را خواهیم داد. هر انسانی در گرو عمل خویشتن است».
نتیجه آنکه طبق موازین دینی و علمی، حس مسئولیت شخصی و اعتماد به نفس، سعی و کوشش در انجام وظائف، پایه اساس تمام خوشبختی های مادی و معنوی است. هر انسانی پاداش سعی خود را می گیرد و هر فردی در گرو کارهای خویشتن است. پدران و مادرانی که خود به این نکته متوجهند و فرزندان را از طفولیت با سرمایه اعتماد به نفس و حس مسئولیت شخصی پرورش می دهند، بهتر ین خدمت تربیتی را درباره آنها انجام داده و آنان را به شاهراه سعادت رهبری کرده اند.
منـابـع
محمدتقی فلسفی- کودک از نظر وراثت و تربیت (جلد 2)- از صفحه 284 تا 297
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها