تحسین و تمجید یکی از راههای پیشگیری از خجالت و کم رویی در کودکان
فارسی 2118 نمایش |یکی از تمایلات فطری انسان که از دوران کودکی آشکار می شود و تا پایان عمر باقی می ماند، میل به ستایش و تحسین دیگران است. هر کودک و بزرگسالی متوقع است در مقابل موفقیتی که نصیبش می شود مورد تحسین و تمجید دوستان و اطرافیان خود واقع شود و از این کار بسیار مسرور و خشنود می گردد. در سایه تشویق و تحسین، استعدادهای درونی افراد به فعلیت می رسد و کمالات نهانی مردم آشکار می گردد گوئی تحسین و تمجید، به افراد نیروی تازه ای می بخشد و راه تعالی و تکامل را به روی آنان باز می کند!
تمجید و تحسین به موقع، از شرائط اساسی تربیت کودک است. یکی از طرق پیشگیری بیماری خجالت کشیدن و کم روئی در کودکان، تحسین آنان است. اطفالی که در دامن پدران و مادران خشن و خودخواه تربیت شده اند و هرگز لذت تحسین و تمجید را در محیط خانواده نچشیده اند، روحی شکست خورده و نامطمئن دارند، و همواره در خویشتن احساس پستی و حقارت می کنند. همان طور که پدران و مادران موظفند فرزندان خویش را در کارهای بد، توبیخ کنند و از این راه به درستگاری و ادب عادت دهند، لازم است در کارهای خوب، در فعالیت های مفید، نیز کودکان را تحسین نمایند و بدین وسیله شخصیت آنها را احیاء کنند و موجبات امیدواری و دلگرمی آنان را فراهم آورند. ولی باید توجه داشت که توبیخ و تشویق دو داروی مفید و موثر تربیتی است و لازم است از آنها در مواقع مناسب با اندازه گیری صحیح استفاده شود. توبیخ و تحسین بی موقع و نابجا و بیش از اندازه مناسب، نه تنها در تربیت کودک مفید و ثمربخش نیست، بلکه ممکن است منشأ مفاسدی شود و عوارض نامطلوبی به بار آورد.
علی علیه السلام فرموده است: «بزرگترین مراتب حماقت زیاده روی در تحسین و توبیخ است.» کودک به طور طبیعی در راه نیل به کمال خود فعالیت می کند و نیروهای کودکانه خویش را به کار می اندازد. تشویق و تحسین پدر و مادر و اطرافیان کودک، راه پیشرفت را به روی او بازتر می کند، شعله های عشق و امید را در روانش فروزانتر می نماید، و در نتیجه استعدادهای درونیش یکی پس از دیگری شکفته می شود. برعکس بی اعتنائی پدر و مادر یا خشونت های نابجای آنها نشاط فطری طفل را تضعیف می کند و او را در راه کوشش و فعالیت دلسرد می نماید. تکرار این روش ناپسندیده روان طفل را بیمار می کند و سرانجام بدبختی های عظیم و غیرقابل جبرانی به بار می آورد. برای مثال: کودک خردسال چند ماه به دبستان رفته و چند درسی از کتاب اول خوانده است. اینک برای اولین بار مشقی نوشته و نتایج زحمت خود را روی صفحه کاغذ منعکس نموده است. این مشق شاهکار زندگی تحصیلی این طفل است، این مشق محصول مجاهدات چند ماهه کودک است، و این مشق آئینه شخصیت او است. چشم خود را به در خانه دوخته و دقیقه شماری می کند تا پدر به منزل بیاید و این اثر درخشان را به او نشان دهد. طفل به امید تحسین پدر از خوشحالی در پوست نمی گنجد. این ساعت از بهترین اوقات زندگی او است. پدر وارد منزل می شود، کودک مشق خود را بدست پدر می دهد و با چشم پرفروغ و کنجکاو خود به پدر نگاه می کند. پدر عاقل، پدر موقع شناس، با کمال توجه نوشته کودک را می خواند، لبخند می زند، بچه را در آغوش می گیرد، دست مهربانی به سرش می کشد، چند بار به او آفرین می گوید، و با این عمل، بهترین پاداش را به کودک خود می دهد. رفتار پدر، روح تازه ای به کودک می بخشد، بر شور و نشاطش می افزاید، و با امید بیشتری به فعالیت تحصیلی خود ادامه می دهد. ولی پدر نادان، پدر موقع ناشناس، با کودک به تلخی برخورد می کند، نوشته او را نمی خواند، اگر بخواند تمجید و تحسین نمی کند، به طفل آفرین نمی گوید.
بدتر آنکه بعضی از پدران، شکست های خارج منزل را، با تندی و خشونت، به زن و فرزند جبران می نمایند، به طفل امیدوار، تندی می کنند، با این عمل دلش را می میرانند، روحش را می کشند، چراغ امیدش را خاموش می نمایند. طفل با خاطری آزرده و روانی شکست خورده از پدر جدا می شود، آن شب را با تلخی و ناکامی به بستر خواب می رود. شاید پدر کمترین توجهی به رفتار زشت خود نداشته باشد، ولی کودک این خاطره تلخ را فراموش نمی کند. بسیاری از بدبختی ها و تیره روزی های مردم از یک نقطه و در یک لحظه شروع می شود. ممکن است لحظه شوم برای آن طفل لحظه سقوط و بدبختی شود. کودکانی که تمایل تحسین آنان ارضاء نشود، و به طور شایسته مورد تشویق و تمجید اولیاء خود قرار نگیرند، اطفالی که از کودکی شخصیتشان منهدم شود و با تحقیر و بی اعتنائی پدر و مادر روبرو باشند، دچار احساس پستی و عقده حقارت می شوند و در طول ایام زندگی عوارض گوناگونی دامنگیرشان می گردد، یکی از آن عوارض، کم روئی و خجالت کشیدن از مردم است. لازم است پدران و مادران در ضمن انجام وظائف تربیتی به این امر مهم نیز توجه کنند، کودکان خود را به طور شایسته مورد تحسین قرار دهند و با تمجیدهای بجا خاطر آنان را مسرور نمایند، و بدینوسیله فرزندان خویش را از بیماری کم روئی و ضعف نفس مصون نگاه دارند.
رسول اکرم (ص) می فرمود: «پدری که با نگاه مودت آمیز خود فرزند خویش را مسرور می کند خداوند به او اجر یک بنده آزاد کردن عنایت می فرماید.»
تحسین به موقع یکی از بهترین وسائل مسرور کردن کودک است و این امر در نظر اسلام، صرف نظر از فوائد تربیتی، باعث نیل به اجر اخروی و پاداش الهی است. اولیاء گرامی اسلام عملا به این اصل بزرگ تربیتی توجه کامل داشتند و اطفال خود را در مقابل کارهای پسندیده و سخنان خوب مورد تحسین و محبت های مخصوص خود قرار می دادند.
روی علی (ع) در منزل نشسته و دو طفل خردسال آن حضرت عباس بن علی و زینب علیهما السلام در طرف راست و چپ آن حضرت نشسته بودند. علی علیه السلام به عباس فرمود: بگو یک. گفت یک. فرمود بگو دو. عرض کرد حیا می کنم با زبانی که یک گفته ام دو بگویم. و این خود اشاره به یک لطیفه توحید است، یعنی موحدین و یکتاپرستان هرگز به شرک و دو پرستی نمی گرایند. علی (ع) به منظور تشویق و تحسین کودک، چشم های فرزند خود را بوسید. سپس علی (ع) به حضرت زینب که در طرف چپ نشسته بود، توجه فرمود. در این موقع زینب عرض کرد: پدرجان آیا ما را دوست داری؟ فرمود بلی، فرزندان ما پاره های جگر ما هستند. عرض کرد دو محبت در دل مردان با ایمان نمی گنجد، حب خدا و حب اولاد، ناچار باید گفت نسبت به ما شفقت و مهربانی است و محبت خالص مخصوص ذات لایزال الهی است.
این جمله توحیدی از زبان حضرت زینب دختر خردسال آن حضرت نیز شایان تحسین و تمجید بود. در آن موقع علی (ع) نسبت به این دو کودک ابراز مهر و محبت بیشتری فرمود و در واقع تشدید محبت و عطوفت خود را پاداش آن دو طفل قرار داد و بدینوسیله آنان را تحسین و تمجید فرمود.
منـابـع
محمدتقی فلسفی- کودک از نظر وراثت و تربیت (جلد 2)- از صفحه 333 تا 334 و صفحه 338 تا 344
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها