بررسی مراتب دروغ
فارسی 1364 نمایش |جمعی از فقهاء عظام مانند شهید ثانی علیه الرحمه دروغ را به طور کلی و اطلاق از گناهان کبیره دانسته اند، لیکن پس از مراجعه به اخبار و روایات وارده در مقام، دانسته می شود که دروغ دارای مراتبی است که بعضی از آنها قطعا کبیره و برخی اکبر کبائر ولی پاره ای کبیره بودنش مشکوک است و برای مزید اطلاع مراتب دروغ ذکر می شود:
1- دروغ بر خدا و پیغمبر و امام: بدترین مراتب دروغ، دروغ به خدا و پیغمبر و امام است. در سوره نحل می فرماید: «و نگوئید چیزی را که بر زبان های خود وصف می کنید. دروغ را و می گوئید این حلال است و این حرام، تا افتراء کنید بر خدا دروغ را، جز این نیست آنان که به خدا دروغ می بندند از عذاب خدا در دنیا و آخرت رستگاری نیابند، در دنیا بهره قلیلی دارند و برای ایشان در آخرت عذاب دردناکی است». حضرت صادق فرمود: «دروغ بر خدا و رسول از گناهان کبیره است». و نیز حضرت باقر (ع) به ابونعمان فرمود: «یک دروغ هم از قول ما مگو ، زیرا که آن دروغ تو را از دین حنیف اسلام خارج می کند.» یعنی به واسطه این دروغی که به ما بستی نور ایمان از دلت می رود و اگر این قسم دروغ در حال روزه باشد در صورت عمد موجب بطلان روزه هم می شود. فرقی در حرمت دروغ نیست بین اینکه دروغ را به زبان بگوید یا به قلم بنویسد یا به اشاره بفهماند و نیز فرقی نیست بین اینکه دروغی را که می گوید در کتابی دیده باشد و خودش نسبت دهد یا اختراع خودش باشد. معنی دروغ بر خدا و پیغمبر این است که مطلبی را به دروغ به ایشان نسبت دهد خواه در امر دین باشد یا دنیا مثلا بگوید: خداوند به فلان پیغمبر چنین وحی فرستاده و مثل اینکه جمله ای که از قرآن نباشد به قرآن نسبت دهد یا اینکه آیه قرآن را ترجمه به خلاف نماید.
از موارد دروغ بر خدا: از جمله موارد دروغ برای خدا آن است که شخص دروغی بگوید و برای اثبات آن بگوید خدا شاهد است یا می داند که راست می گویم. حضرت صادق (ع) فرمود: در آن حال عرش الهی برای تعظیم جلال حق تعالی بلرزه در می آید و در حدیث دیگر فرمود: «که خداوند می فرماید آیا جز من کسی را پیدا نکردی که بر او دروغ ببندی؟»
دروغ بر پیغمبر و امام: آن است که حدیثی را پیش خود اختراع کند و به آنها نسبت دهد یا حدیثی از کسی بشنود یا در کتابی ببیند و با اینکه می داند دروغ است مع الوصف به امام یا پیغمبر (ص) نسبت دهد. بلی اگر حدیثی را از روی قرائن موجوده یقین به صحتش کند که از امام رسیده، جایز است نقل کند و آن را به معصوم نسبت دهد.
نقل اخبار به شرط استناد: اما حدیثی که در کتاب ها موجود است و علمی به صدق و کذب آن ها نیست یعنی واقعا نمی داند آیا قول امام است یا نه، در صورتی که آن حدیث مخالف ضرورت دین و مذهب نباشد و نیز موجب هتک مقام امام (ع) هم نباشد و غرابتی که موجب هتک اخبار می شود به قسمی که به واسطه سبکی آن، عقل سلیم از پذیرفتنش اباء دارد نباشد نقل کردن چنین اخباری با استناد به کتابی که در آن دیده جایز است، یعنی بگوید در فلان کتاب از امام (ع) چنین رسیده یا فلان شخص چنین از امام (ع) روایت می کرد و علاوه برآنچه ذکر شد، بنابر احتیاط از هر کتابی که می بیند نقل نکند بلکه از کتابهائی نقل کند که به نوشته اش اعتماد و مولفش را به تقوی و ورع شناخته و کمال وثوق را به او داشته باشد. حضرت باقر (ع) فرمود: نقل حدیث مکن مگر از شخص ثقه و گرنه دروغگو خواهی بود و دروغ سبب ذلت و خواری نزد خدا و خلق است.» و ضمن مکتوب حضرت امیرالمومنین به حارث همدانی است که «نقل مکن برای مردم هرچه را که شنیدی که همین( بی مبالاتی در نقل) کافی است در دروغگوئی.» علاوه بر این باید کاملا حدیث را مطابق آنچه ثبت شده نقل کند بدون اینکه کلمه ای بر آن بیفزاید یا کلمه ای که موجب نقص یا عوض شدن معنی شد از آن بیاندازد و گرنه مشمول این حدیث شریف که از رسول خدا (ص) مرویست می شود که فرمود: «کسی که دروغ گوید و از من چیزی را نقل کندکه من نگفته ام پس نشیمنگاهش از آتش جهنم پر خواهد شد.»
نقل به مضمونی هم بشرطی جایز است: و اما نقل به مضمون حدیث نه الفاظ آن، در صورتی جایز است که نقل کننده دارای قوه فهم قواعدعربی بوده و مزایای کلام را بفهمد، پس مضمون و خلاصه مراد حدیث را که دلالتش آشکار است نقل نمایند با تصریح به اینکه مضمون حدیث این است. اما زبان حال به صورت شعر با نثر، اگر منافی با مقام امام(ع) نبوده و واقعا زبان حال باشد یعنی حال امام (ع) در آن وقت طوری بود که ترجمان آن، این کلمات یا این اشعار باشد، مانعی ندارد، ولی باید معلوم باشد که زبان حال است نه نقل امام (ع).
2- سوگند و شهادت و کتمان: از مراتب دروغ که شبهه ای در کبیره بودنش نیست، قسم دروغ و شهادت دروغ و کتمان شهادت است.
3-دروغ مفسده دار: از اقسام دروغ که مسلما گناه کبیره است، هر دروغی است که در آن مفسده و زیان باشد و البته هر چه مفسده و زیان آن بیشتر باشد بزرگی گناهش و شدت عقوبتش شدیدتر است و گاه می شود دروغی سبب تلف شدن اموال و ریخته شدن آبروها و خون ها می گردد.
4- دروغ از روی مزاح و شوخی: از اقسام دروغ، دروغ هائی است که از روی هزل و مزاح و شوخی برای تفریح و خنده وغیره گفته می شود مثل اینکه به شخص ساده لوح و خوش باوری بگوید فلان زن مایل به ازدواج با تو است یا فلان شخص امشب تو را به مهمانی دعوت کرده است یا فلان مال را به تو حواله نموده و نظائر اینها. مقتضای اخبار عامه ای که دلالت حرمت مطلق کذب دارد حرمت آن است و جمعی از فقهاء صریحا فتوی به حرمت آن داده اند و بعضی از فقهاء تفضیل داده اند و فرق گذارده اند بین جائی که قرینه ای بر نبودن قصد جدی در کلام است و جائی که قرینه ای نیست، با بودن نشانه بر مزاح و شوخی، جایز و گرنه حرام خواهد بود. هرچند این قول بسیار متین است لیکن طریق احتیاط آن است که حتی با بودن قرینه بر هزل هم از این قسم شوخی هایی که متضمن کذب است خودداری شود مخصوصا از اخبار مستفیضه در مقام حرمت مطلقا فهمیده می شود.
حضرت سجاد (ع) می فرماید: «از هر دروغ بپرهیزید کوچک یا بزرگ هزل یا جد»، و از حضرت امیرالمومنین (ع) است که «مومن به آثار عظیمه ایمان نمی رسد تا اینکه دروغ را ترک کند چه از روی هزل باشد و چه از روی جد»، و نیز از امیرالمومنین (ع) است که فرمود: «صلاح نیست و باید ترک شود دروغ چه جد و چه هزل و نباید از شما به فرزندش چیزی وعده دهد پس وفا نکند، جز این نیست که دروغ به فجور می کشد و فجور هم صاحبش را به آتش می رساند.»
از ابی ذر در ضمن وصیتهای پیغمبر (ص) منقولست که فرمود: «کسی که عورتش را از حرام و زبانش را از حرام نگهدارد داخل بهشت خواهد شد. ابوذر گفت آیا ما به آنچه به زبان می گوئیم پرسیده می شویم؟ فرمود آیا مردم را داخل آتش می کند جز نتیجه آنچه زبان های آنها به آن گویا شده؟ ای اباذر تا حرفی نزدی سالم خواهی بود و چون کلمه ای گفتی، اگر خیر باشد به نفع تو نوشته می شود و گرنه به ضررت ثبت خواهد گردید. ای اباذر به درستی که شخص در مجلس کلمه ای می گوید که اهل آن مجلس را بخنداند پس سبب آن در طبقات جهنم فرو می رود، وای برکسی که سخن دروغ بگوید تا اجتماعی بخندند، وای بر او وای بر او، ای اباذر هر که خاموش شد نجات یافت، بر تو باد به راستگوئی و هیچ وقت از دهان خود دروغی را بیرون میکفن. ابوذر گفت یا رسول الله (ص) توبه کسی که عمدا دروغی بگوید چیست؟ فرمود: استغفار و نمازهای پنجگانه، لوث این گناه را پاک می کند.»
در بیان نشانه های نزدیکی قیامت ضمن حدیث مفصلی می فرماید: «پیش از قیامت دروغ گفتن نزد مردم ظرافت و خوش طبعی است و لعنت خدا بر هر دروغگوئی هر چند از روی مزاح باشد»، و نیز فرمود «من خانه ای در بلندترین درجات بهشت ضامنم برای کسی که جدال را ترک کند، هرچند حق با او باشد و ضامنم خانه ای در وسط بهشت برای کسی که دروغ را ترک کند هرچند از روی هزل و مزاح باشد و خانه ای در بوستان بهشت ضامنم برای کسی که اخلاق خود را نیکو نماید»، و آنچه از حرمت دروغ هر چند از روی هزل و مزاح باشد ذکر شد، در صورتی است که سبب شکسته شدن دل مومن یا آبروریزی و اذیت نباشد و گرنه شکی نیست که آن دروغ از گناهان کبیره خواهد بود.
مبالغه گوئی دروغ نیست: آنچه در محاورات متعارف است که مبالغه گوئی هایی می شود مانند اینکه می گوید صد مرتبه فلان حرف را به تو گفتم، یا هزار مرتبه فلان کار را از تو دیدم و حال آنکه این عدد واقع نشده است، این مبالغه دروغ نیست زیرا معلوم که عدد مخصوص مورد نظر نیست بلکه مقصود بیان زیاد واقع شدن است و از باب مبالغه و تأکید این عدد را ذکر می کنند. همچنین انواع مجازات و استعارات و کنایات که استعمال می شود خصوصا در اشعار مانعی ندارد.
دروغ کوچک و بزرگ ندارد: آنچه در بین خلق متعارف است در وقتی که طعامی نزد شخصی می آورند با اینکه واقعا میل دارد می گوید میل ندارم، دروغی است آشکار هر چند اکثر خلق از روی جهالت آن را سهل دانسته اند و بالجمله شکی در دروغ بودن آن نیست و اخبار مذمت و حرمت دروغ شامل آن می شود.
رویای جعلی هم دروغ است: و نیز از اقسام دروغ رویای جعلی است به اینکه بگوید در عالم خواب چنین و چنان دیدم در حالی که ندیده باشد یا اینکه خوابی را به دیگری نسبت دهد در صورتی که اساسی نداشته باشد.
گوش دادن به دروغ هم حرام است: باید دانست همانطور که دروغ بر دروغگو حرام است، نقل دیگری هم حرام و همچنین ثبت کردن و نوشتن یا خواندن و گوش دادنش هم حرام می باشد و در چند جای از قرآن در مذمت یهود و منافقان می گوید: «سماعون للکذب»، و شیخ صدوق از حضرت صادق(ع) روایت کرده که از آن حضرت پرسیدند آیا گوش دادن به قصه گو حلالست؟ فرمود، هرکس گوش به سخن گوینده ای بدهد او را پرستیده، پس اگر از خدا سخن گوید یعنی راست و حق گوید، گوش کننده خدا را پرستیده و اگر از ابلیس سخن گوید، یعنی دروغ و باطل بگوید، ابلیس را پرستیده است، و حدیثی به همین مضمون از حضرت باقر (ع) مرویست.
از شواهد حرمت استماع دروغ آیه شریفه "واجتنبوا قول الزور" ( از قول زور ( دروغ) بپرهیزید» ( سوره حج / آیه 30) و آیه "و الذین لا یشهدون الزور" ( فرقان/ 25) که قول زور به دروغ تفسیر شده است و نیز دلیل های حرمت نشستن در مجلس معصیت و ادله وجوب اعراض از منکر و نهی از آن شاملش می باشد و پر ظاهر است که دروغ معصیت و منکر است، پس استماع کننده دروغ از قول زور پرهیز نکرده و در مجلس معصیت حاضر بوده و از منکر هم روی برنگردانیده است.
منـابـع
شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 281 تا 289
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها