اقسام سوگند دروغ

فارسی 1987 نمایش |

سوگند برای اثبات یا تأکید مطلبی یا خبری که داده می شود بر چهار قسم است واجب، مستحب، مکروه و حرام.

سوگند واجب: اگر حفظ جان یا آبروی خود یا مسلمانی و همچنین حفظ مالی که نگهداریش واجب است متوقف بر قسم خوردن باشد، اینجا سوگند واجب می شود هر چند به دروغ سوگند بخورد البته تا بشود توریه کرد. بنابر احتیاط نباید ترک کند ( یعنی از لفظی که می گوید معنی صحیح  قصد کند).

سوگند مستحب: جائی که نگهداری مال خود یا مسلمان دیگری از شر ستمگر موقوف بر سوگند شود در صورتی که مال واجب الحفظ نباشد و بسیار کم ( از سی درهم کمتر) هم نباشد سوگند خوردن مستحب است. زراره به حضرت باقر(ع) گفت ما با اموال خود به خراج گیران و مأمورین مالیاتی می رسیم از ما می خواهند که سوگند بخوریم که چیزی  نداریم تا خراجش را بدهیم و تا سوگند هم نخوریم ما را رها  نمی کنند. امام (ع) فرمود سوگند بخور که این سوگند از خرما و کره شیرین تر است (چون سبب نجات از ظالم است). در صورتی که مال کمی باشد خصوصا کمتر از سی درهم، سوگند نخوردن مستحب است، چنانچه حضرت صادق(ع) می فرماید: «کسی که برای بزرگداشت خداوند به نام او سوگند نخورد و نام او را بزرگتر از این بداند که برای مال دنیا برده شود خداوند به او بهتر از آنچه از دستش رفته عطا می فرماید.» و نیز می فرماید: «هرگاه به ناحق بر تو ادعائی کرده شود و مدعی بخواهد تو را سوگند دهد، اگر آن مال کمتر از سی درهم باشد، سوگند مخور و آن را  به او واگذار و اگر بیشتر باشد، پس سوگند بخور و آن را به او مده». پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «کسی که بدهکار خود را پیش حاکم برد تا سوگند بخورد و می داند که سوگند خواهد خورد پس اگر برای نام پروردگار او را رها کند و راضی به سوگندش نشود خداوند هم روز قیامت مقامی را برای او راضی نشود مگر مقام حضرت ابراهیم (ع) را.

حضرت سجاد (ع) سوگند نخورد: در کافی  روایت می کند که حضرت سجاد(ع) از قبیله بنی حنیفه زنی داشتند، یکی از دوستانشان به آن حضرت خبر داد که این زن دشمن جدت  حضرت امیرالمومنین (ع) است، حضرت او را طلاق داد. آن زن با اینکه مهریه اش را دریافت کرده بود از روی دروغ ادعای  مهریه کرد و به حاکم مدینه شکایت نمود و مطالبه چهارصد دینار مهریه اش را از حضرت سجاد (ع) کرد، حاکم مدینه به آن حضرت عرض کرد یا سوگند بخورید که این مبلغ را به او داده اید یا حقش را بپردازید. حضرت سوگند نخورد و به فرزندش حضرت باقر(ع) فرمود چهارصد دینار  به آن زن بپردازد. حضرت باقر(ع) عرض کرد فدایت شوم مگر حق با شما نیست؟ فرمود چرا لیکن خدای را بزرگتر از این می دانم که به نام مبارکش در مقام دعوی مال دنیا سوگند بخورم.

تأکید مطالب حق: و نیز جایز بلکه مستحب است سوگند خوردن برای اثبات و تأکید مطلب حق و مهمی یا برای بیان تعظیم و بزرگی آن مانند فرمایش پیغمبر اکرم(ص) «به خدا سوگند که تا شما از توبه دست برنداشته اید خداوند هم مغفرت خود را از شما دریغ نمی فرماید.» یا مانند فرمایش امیرالمومنین (ع) «به خدا سوگند اگر آنچه را که من می دانم شما می دانستید هر آئینه کم می خندیدید و زیاد گریه می کردید.» و سوگندهائی  که در قرآن مجید و کلمات ائمه (ع) دیده می شود راجع به همین قسم است. شخصی به حضرت باقر (ع) نامه ای نوشت و از مطلبی که به آن حضرت نسبت داده شده بود پرسید. حضرت در پاسخ نوشتند به خدا سوگند که مطلب این طور نبوده است و جز این نیست که من دوست ندارم در هیچ حالی به خدا سوگند بخورم و اینجا که قسم خوردم چون چیزی که نبود گفته شده، مرا دلتنگ ساخت.

سوگند مکروه: سوگندهای راست در غیر موارد وجوب و استحباب آن به تفصیلی که گذشت به طور کلی مکروه است، خواه برگذشته باشد  یا حال یا آینده مثلا بگوید به خدا سوگند که دیروز چنان شد یا امروز چنین می شود یا فردا چنین خواهد شد، اگر راست بگوید مکروه و اگر دروغ باشد حرام قطعی است چنانکه گذشت. حضرت صادق (ع) می فرماید: به خدا سوگند نخورید نه برای خبر راست و نه دروغ به درستی که خداوند می فرماید «خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید». و نیز می فرماید: «کسی که از روی دروغ، به خدا سوگند بخورد کافر شده است ( یعنی مرتکب کبیره ای شده که به سبب آن از آن مرتبه ایمانی که شرطش ترک کبائر است خارج شده است) و کسی که سوگند راست بخورد گناه کرده است( چون مشهور فقهاء قسم راست را مکروه می دانند نه حرام، لذا گناه کرده، در این حدیث به کراهت شدید حمل می شود).

راهنمائی حضرت مسیح: حضرت صادق(ع) می فرماید: حواریین به حضرت عیسی (ع)  عرض کردند ای راهنمای خیر، ما را راهنمائی فرما، فرمود: موسی (ع)  پیغمبر خدا شما را امر کرد سوگند دروغ نخورید و من شما را امر می کنم که اصلا سوگند به خدا نخورید نه راست نه دروغ.

سوگند به سایر محترمات: در مواردی که به نام خداوند سوگند خوردن مانعی ندارد، به سایر مقدسات و محترمات دینی هم قسم خوردن جایز است مانند سوگند به حرمت قرآن مجید یا پیغمبر و ائمه علیهم السلام یا کعبه معظمه و همچنین آنچه بین مردم متداول است که به چیزی که نزدشان گرامی است قسم می خورند مثلا به جان یکدیگر یا به جان پدر و فرزند و مانند اینها جایز است. اخباری که از قسم خوردن به غیر اسم خدا منع می کند در مورد اثبات حق است که البته منحصرا باید به نام خداوند سوگند یاد شود و به غیر آن صحیح نیست و قطع خصومت و مرافعه نمی شود و همچنین در مورد قسم خوردن بر کاری که در آینده می خواهد انجام دهد یا ترک کند باید منحصرا به نام خدا باشد و به غیر آن لغو و بی اثر است.

سوگندی که همیشه حرام است: قسمی که در جمیع موارد همیشه لغو و حرام است سوگند به بیزاری و برائت از خدا و دین اسلام است مثل اینکه بگوید از خدا بیزارم یا از دین اسلام بیرونم اگر چنین کرده باشم یا چنین بکنم و در حکم همین است اگر بگوید به پیغمبری محمد(ص) کافر باشم یا از ولایت علی (ع) بیرون باشم اگر چنین نکنم یا نکرده باشم یا یهودی و نصرانی باشم یا مشرک و کافر بمیرم اگر چنین چنان باشد. این نوع قسم خواه در مقام دعوی و اثبات حق باشد یا در مقام التزام و تعهد بر امور آتیه یا درصدد اخبار از گذشته، راست یا دروغ به طور کلی لغو و باطل و حرام قطعی است. رسول اکرم (ص) شنید مردی چنین سوگند خورد «از دین محمد(ص) بیزار باشم» پس رسول خدا (ص) فرمود وای بر تو هرگاه از دین محمد(ص) بیزار باشی بر چه دینی هستی؟ پس آن حضرت  تا وقتی که مرد با او سخن نفرمود. و حضرت صادق (ع) به یونس بن ظبیان فرمود هیچ گاه به برائت و بیزاری از ما اهل بیت(ع) سوگند مخور جز این نیست که هر کسی چنین سوگند بخورد خواه راست باد یا دروغ، از ما جدا و بیزار خواهد بود.

کفاره سوگند حرام: جمعی از فقهاء کفاره سوگند به برائت را کفاره ظهار و بعضی کفاره نذر ( که همان کفاره روزه ماه مبارک رمضان می باشد) فرموده اند، ولی شیخ مفید می فرماید اگر مخالفت سوگند به برائت شد یعنی قسم به برائت خورد و مطابق قسمش  رفتار نکرد، سیر کردن ده نفر فقیر بر او واجب می شود و باید از گناه خود هم توبه کند. محمدبن حسن صفار به حضرت امام حسن عسکری (ع) نوشت اگر کسی به برائت از خدا و رسول (ص) سوگند یاد کند و مخالفت قسمش کند یعنی به آنچه بر آن سوگند خورده عمل نکند توبه اش چگونه و کفاره اش چیست؟ آن حضرت در پاسخ نوشتند باید ده مسکین را طعام بدهد به هر نفری یک مد ( تقریبا ده سیر) و از گناه خود استغفار نماید. و چون سند این روایت مکتوب صحیح است، باید احتیاط ترک نشود.

حضرت صادق(ع) و منصور دوانیقی: شخصی نزد منصور دوانیقی از حضرت صادق (ع) سعایت کرد و گفت می خواهد برتو بشورد و از اطراف برایش پول ها فرستاده می شود و او محمد و ابراهیم فرزندان عبدالله بن حسن را که بر تو شوریدند کمک می کرد. منصور حضرت را از مدینه طلبید و پس از حضور در مجلس آنچه را که از آن شخص شنیده بود گفت و شدیدا تعرض کرد. حضرت فرمود به خدا پناه می برم که چنین باشد تمام دروغ و تهمت است. منصور سعایت کننده را طلبید آن ملعون هم تمام آنچه را که گفته بود تکرار کرد. حضرت به او فرمود آیا بر گفته خود سوگند می خوری. پس آن ملعون شروع به قسم خوردن کرد که «والله الذی لا اله الا هو الطالب الغالب الحی القیوم». حضرت فرمود در قسم شتاب مکن آن طوری که من می گویم باید سوگند بخوری. منصور گفت مگر قسمی که خورده نقصی داشت؟ فرمود خدای عالم دارای حیاء و کرم است وقتی که بنده ای او را ستوده از تعجیل در عقوبتش حیاء می فرماید، باید این طور قسم بخورد: «ابرء من حول الله و قوته و الجا الی و قوتی انی الصادق فیما اقول» یعنی از حول و قوه خداوند بیزار و به حول و قوه خودم متکی باشم اگر دروغ بگویم و جز این نیست آنچه را که نسبت داده ام راست گفته ام. منصور هم او را امر کرد باید همین طور قسم بخوری، هنوز سوگندش تمام نشده بود که زبانش مانند زبان سگ از دهانش آویزان و در همان وقت هلاک شد، به دوزخ شتافت.

ممکن است در نظرها بیاید پس از این روایت معلوم می شود که قسم به برائت صحیح و مانعی ندارد در حالیکه چنین نیست. محقق قمی علیه الرحمه در جواب از این اشکال  می فرماید اولا سند این روایت ضعیف است و ثانیا شاید در این موارد به خصوص برای امام جایز بوده که او را چنین قسم بدهند چون می دانستند که قسم خورنده از اهل ایمان نیست و ضرورت اقتضاء می کرده که به برائت او را سوگند دهند. و ممکن است منظور  محقق از ضرورت این باشد که امام علیه السلام آن خبیث را مستحق هلاکت می دانستند و اثر فوری قسم و هلاکت او منحصر در سوگند به برائت بوده تا اهانت به مقام امانت نشود. چنانچه اگر قسم دروغش آشکار نمی شد منصور دروغش را می پذیرفت و امام را می کشت بلکه سبب کشتن عده زیادی از سادات و مومنین می گردید و از همه مهمتر هتک مقام امامت می شد.

توبه از قسم دروغ: در صورتیکه بر امر گذشته یا حال به دروغ  سوگند خورده شود( یمین غموس) توبه اش به این است که اولا از گفته خود باید سخت پشیمان باشد و بداند گناه کبیره ای کرده که خدای عالم را کوچک گرفته و نام مبارکش را ملعبه کرده است و هر چه پشیمانی بیشتر و گناهش را بزرگتر ببیند و زیادتر استغفار کند به رحمت الهی و آمرزش  پروردگار نزدیک تر خواهد بود. ثانیا  اگر به واسطه سوگند دروغش حق مسلمانی از جهت مال یا آبرو از بین رفته جبران کند یعنی حق را به صاحبش برگرداند و آنچه ضایع شده تدارک و تلافی کند.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 302 تا 308

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد