ضرورت مداومت بر تجدید عهد با ائمه معصومین (ع) در سیر و سلوک
فارسی 2114 نمایش |مداومت بر عرض طاعت و تبعیت، تحدید عهد و بیعت، و اظهار مودت و محبت نسبت به همه حضرات معصومین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، و توسل به آنان و استشفاع از آنان از ارکان اصلیه در سلوک عبودی، و در سفر الی الحق است. باید وظیفه خود در این باب را به جا بیاورد و بر این امر مداومت داشته باشد، و جانب حضرات معبود را در خصوص این امر مراقبت کند، که او خود طاعت و تبعیت از آنان، عهد و بیعت با آنان، مودت و محبت نسبت به آنان، و توسل و استشفاع از آنان را دستور، و بر آن تأکید فرموده است.
محبت حضرات معصومین
همه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نور واحد هستند، و همه صاحبان ولایت مطلقه، وسایط فیض حق، و طرائق الی الحق می باشند. محبت سالک نسبت به آنان، و اشتیاق وی به زیارت و لقای آنان هرچه شدیدتر، و حزن و اندوه وی از فراق آنان هرچه بیشتر باشد، به همان اندازه از برکات این «محبت و اشتیاق» بهره مند خواهد شد. پیداست هرچه صلاحیت روح سالک از جهت تقوا و پاکی، از جهت التزام به صراط مستقیم قرآنی، و از جهت اطاعت و تبعیت از آنان بیشتر باشد، برکات این «محبت و اشتیاق هم بیشتر خواهد بود. بر اثر «محبت» و «اشتیاق» نسبت به آنان، روح سالک به سوی آنان کشیده می شود، و با ارواح پاکشان نوعی اتحاد می یابد، اتحاد یا نزدیکی مخصوصی که متضمن آثار و برکات بسیار بالایی است، و نتایج و عوایدی در بردارد که وصف نیاید، و در فکر نگنجد. ارباب بصیرت می دانند که این اتحاد یا نزدیکی مخصوص، در اصل، به صورت فنای روح سالک در ارواح طیبه آنان می باشد، و هرچه سنخیت کامل تر و محبت شدیدتر باشد، انجذاب و اتحاد هم کامل تر، و در نتیجه فنا نیز کامل تر خواهد بود، و هرچه فنا کاملتر باشد، صعود روح و اقبال آن به سوی حضرت معبود بیشتر خواهد شد، زیرا که روح با ارواح آنان یکی شده، و ارواح آنان هم اقبال محض به حضرت حق، و فانی فی الحق، و باقی بالحق است. گویی نور ضعیفی که روشنایی کمی دارد، و از تیرگیهای زیادی برخوردار است، با نور بسیار روشن و کاملی که هیچگونه ضعف و تیرگی در آن نیست وحدت یافته، و نور کامل به آن غالب و قاهر گشته، و آن را احاطه نموده، و ضعفها و تیرگیهای آن را از میان برده و کاملش گردانیده است. هرچه این نور ضعیف به نور کامل نزدیکتر شود و با آن وحدت بیشتر یابد و در آن مستغرق باشد، به همان اندازه غلبه و احاطه نور کامل به آن بیشتر خواهد بود، تا جایی که وحدت کاملا تحقق یابد، و فنا حاصل گردد، که در این صورت، نور ضعیف با حفظ تبعیت و فنا، و در مرتبه خود، از ضیاء و روشنی نور کامل، و از آثار وجودی آن، بر اثر فنای در آن، برخوردار خواهد بود، که از آن جمله است انجذاب الی الله. البته اشتباه نشود که سخن در محبت عاملان و سالکان نسبت به حضرات معصومین است، نه در محبت بی حقیقت و ادعایی جاهلانی که چندان پابند عمل و تبعیت از آنان نیستند، و دعوی محبت آنان دارند، که جز دعوی نیست.
ولایت حضرات معصومین
ولایت آنان، یعنی اطاعت و تبعیت از آنان، محبت آنان و ارتباط باطنی و قرب روحی به آنان و تحصیل نظر آنان. در جامعه کبیره می خوانیم: «... وجعل صلاتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا...»، «....و خدای متعال قرار داد صلوات ما بر شما، و نعمت ولایت را که به ما عنایت فرموده است، و سیله پاکی خلقت ما، وسیله طهارت نفوس ما، وسیله تزکیه ما، و وسیله از میان رفتن گناهان ما...».
مشکلات طریق و موانع راه را می بایست با استفاده از نعمت ولایت از میان برمی داشتیم، و نیز می بایست با استفاده از این نعمت بزرگ الهی زاد و توشه لازم در طی طریق را به دست می آوردیم ولی متاسفانه بر اثر جهل، و نداشتن شناخت لازم در خصوص همین نعمت بزرگ و در خصوص اشارتهای قرآنی مربوط به آن، از استفاده از این نعمت الهی محروم شده، و نتوانسته ایم مشکلات طریق را پشت سر گذاریم و موانع را از میان برداریم. صاحبان ولایت مطلقه، یعنی حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، اولیای قافله توحید، و سروران این قافله در حرکت و سیر الی الله هستند. باید با ولایت آنان قدم در میدان توحید گذاشت، و باید به امامت آنان به راه افتاد، و الا در این میدان پرمخاطره، و در این راه پرفراز و نشیب، بی ولایت آنان، و بدون دستگیری آنان نمی شود راه به جایی برد.
این جملات را نیز در جامعه کبیره می خوانیم: "سعد من والاکم، وهلک من عاداکم، و خاب من جحدکم، و ضل من فارقکم، و فاز من تمسک بکم، وأمن لجأالیکم، وسلم من صدقکم، وهدی من اعتصم بکم"، «هرکس ولایت شما را گردن نهاد، به سعادت رسید، و هرکس با شما دشمنی نمود، به هلاکت افتاد، و هرکه شما را انکار کرد، به خسران رسید، و هر که از شما جدا گردید، گمراه شد، و هرکه به شما تمسک جست، فائز شد، و هر که به شما پناه آورد، ایمن گردید، و هر که شما را تصدیق نمود، مصون ماند، و هر که دست به دامن شما زد، به مقصد هدایت شد.»
آنان در عین اینکه مخلوق خدا، بندگان او، فقر محض در پیشگاه او، محتاج او، خاشع و خاضع در برابر او، خائف از او، امیدوار به عفو و مغفرت او هستند، در عین حال، به لحاظ منزلت بالایی که در مقام عبودیت، و در مقام فنا و توحید حق دارند، منزلتی که خدا به آنان عنایت کرده است، ابواب الهی می باشند، و از طریق آنان باید روی به حضرت مقصود آورد.
جلب رضایت حضرات معصومین
«رضایت» آنان اگر به دست آید، به هر اندازه به دست آمده باشد، به همان اندازه هم حجب را از میان برمی دارد، ذنوب را برطرف می کند، و فاصله بین سالک و حضرت معبود را کنار می زند. و این را سری است بسیار عمیق، سر عمیقی که خبر از اسرار نهفته در قلوب شریفه آنان می دهد. رضایتی که از دلهای پاک آنان سر می زند، رضایت حضرت حق را در بردارد، و حامل رضای اوست، و رضای جناب او در رضای این دلهاست. پیداست که رضای او حجاب سوز، و گناه سوز است، و فاصله ها را از میان برمی دارد.
در این جملات از جامعه کبیره دقت می کنیم: "یااولیاء الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنو بالایاتی علیها الا رضاکم، فبحق من ائتمنکم علی سره و استرعاکم أمر خلقه و قرن طاعتکم بطاعته لما استوهبتم ذنوبی و کنتم شفعائی"، «ای اولیای خدا، بین من و بین خدای عزوجل گناهانی هست که جز رضا و خشنودی شما آن گناهان را از میان برنمی دارد. پس، شما را قسم می دهم به حق آن خدایی که شما را امین سر خود گردانید، و محافظت امر خلق خود را به شما واگذار نمود، و طاعت شما را مقرون به طاعت خود فرمود، که نزد خدا برای من شفاعت کنید، و از او بخشش گناهانم را بخواهید....».
البته این «رضایت» به آسانی به دست نمی آید، و صلاحیت لازم دارد، و این صلاحیت هم جز با اطاعت از خدای متعال و عمل به دستورات او حاصل نمی شود. با التزام به همه واجبات، و اجتناب از همه محرمات، و ترک همه معاصی، چه در باب حرکات و اعمال، و چه در باب خصال و اوصاف، می توان چنین صلاحیتی را بدست آورد. باید هوشیار باشیم و فریب بعضی از فریب خورده ها را نخوریم که در عالم خیال و وهم خویش، بدون اینکه عملا ملتزم به دستورات الهی باشند، با آلودگیها و انحرافها، گمان می کنند رضایت حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین را تحصیل نموده و نظر آنان را جلب کرده و مشمول توجهات خاصه آنان شده اند. اینها با کمی تامل می توانند بفهمند که نمی شود حضرات معصومین از کسی که خدای متعال از او راضی نیست راضی باشند، و نمی شود کسی را که خدا دوست ندارد دوست بدارند، و این هم واضح است که خداوند از کسی که قید طاعت و عبودیت او را به گردن نمی نهد، و راه عصیان و مخالفت در پیش می گیرد، و اوامر و نواهی او را امتثال نمی کند، و با جناب او به مقام مخالفت برمی آید راضی نیست و او را دوست ندارد.
سالک باید بر عرض طاعت و تبعیت، تجدید عهد و بیعت و اظهار مودت و محبت نسبت به همه حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، و توسل به آنان، و استشفاع از آنان مداومت کند، و در تحصیل رضا و خشنودی، و توجه و نظر خاص آنان بکوشد. بسا که با بدست آوردن رضایت و خشنودی نظر آنان، چنان از عنایات خاصه ربوبی برخوردار گردد که با مجاهدتهای طولانی هم از آن عنایات برخوردار نمی شد. و بسا که با توسل خوب و با استشفاع خوب بتواند توجه کارساز آنان را به دست بیاورد، و مشمول الطافی از پروردگار متعال باشد که مشکلها را حل می کند، و راه را به روی او می گشاید، و آن می شود که در وصف نمی آید.
تذکر:
در مقام توسل به معصومین و استشفاع از آنان، از زیارات مخصوصه، یا از توسلات و زیارات جامعه که وارده شده است، استفاده کند.
منـابـع
سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 117 تا 123
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها