دانش در رابطه با تعهد
فارسی 981 نمایش |در تعالیم اسلامی، آن همه که از علم و دانش ستایش کرده اند و به گرامیداشت عالمان فراخوانده اند، علمی منظور است که – در هر رشته – همراه باشد با خویهای پاک انسانی و فضیلت و مردمی و تعهد و مسئولیت و شجاعت دینی و استقامت و پایداری. وگرنه هر دانشمند و استادی، یا هر فقه و اصول خوانده ای و معممی، نه دارای آن مقامات است که گفته اند، و نه مصداق روایات و منظور نظر ائمه طاهرین. چگونه ممکن است امام که خلیفه خداست و حافظ دین پیامبر است و مرزبان احکام و نوامیس قرآن است و مجسمه تام تعهد و حفظ موضع، هرکس را رسید بزرگ بدارد و جامعه را به بزرگداشتن هر اصلاح دان نامتعهد و هر سست عنصر دنیا طلب دعوت کند، و هر غاضب پایگاه دینی مرد حق و حماسه را پیشوای شیعه بشناسد، و هر موضع بر باد ده جبان را، نگهبان مرزهای افراشته با روی بلند حق اعظم و سیاست اعدل بخواند، و هر جسم تاریک را با «روح خدا» برابر نهـــد؟ هرگز. در اینجا به نقل سه روایت بس می کنم:
1- «عن النبی «ص»: الفقهاء امناء الرسل مالم یدخلوا فی الدنیا». قیل: یا رسول الله، و ما دخولهم فی الدنیا ؟ قال: « اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم»، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «عالمان دین امانتداران پیامبرانند ( حامل همان تکلیف و رسالت پیامبری و امانت تکلیفی و ابلاغی و جهادی انبیایند)، تا هنگامی که داخل در دنیا و دنیاداری نگردند. پرسیدند: مقصود از داخل شدن در دنیا چیست؟ پیامبر فرمود: پیرو قدرت شدن. چون چنین گشتند، دینتان را از دست آنان نجات دهید و خود نگاه دارید.
فلسفة این احکام روشن است. عالم دنیا، برای نگهداشت موقعیت خویش، مردم را نیز به همان راه تشویق می کند، بلکه عمل او، خود تشویق به اهمال در تکلیف و رغبت به بهروری و تمتع است. اینگونه عالمی و اصطلاحدانی ( چه در مقام فقیه، چه محدث، چه مدرس، و چه در دیگر کسوتها) عیبهای دنیوی و اخروی روش خویش را که نمی گوید هیچ، خوبیها و محسناتی نیز برای آن می تواند، تأثیر دین و دینداری را در فرد و جامعه خنثی کند، و جامعه را طعمه می سازد و به دلیل اشتراک منافع با گرگ، گله را به دست گرگ می سپارد. این است که پیامبر فرمود: «برای نگهداری دین خود از اینگونه عالمان برحذر باشید و دوری کنید.»
2- در روایت دیگری، از حضرت امام جعفر صادق (ع) چنین آمده است: «اذا رایتم العالم محبالدنیاه فاتهموه علی دینکم، فان کل محب لشیء یحوط ما احب»، «هرگاه عالمی را دنیادوست دیدید، او را در این باره که نگهبان دین و دینداری شما باشد متهم سازید ( به این مقام نپذیرید و بگویید: تو دروغ می گویی، توعالم دین نیستی)، چون هرکس را دوست بدارد پیرامون همان می گردد.
دوستی دنیا به معنای علاقه های ویژه ای است که در کسی پیدا شود. علاقه به مال دنیا، به مقام و ریاست، به نزدیکان و فرزندان و.... و امثال این امور، آنهم علاقه ای که این امور را در نظر انسان از تکلیف و تعهد گرامی تر سازد. پیداست که اینگونه علاقه ای با تعهد مخالف و متضاد است. تعهد مقتضی است که شخص سرسپرده به کسی و مقامی و در گرو علاقه خاصی نباشد تا بتواند همواره به اقتضای تکلیف عمل کند. معلوم است که در نظام تربیتی اسلام. عالم بی عمل و عالم غیر عامل و غیرمتعهد مردود است. همواره مردم را از اینگونه کسان برحذر داشته اند. اینجاست که تعبیر «فاتهموه علی دینکم» معنای روشن خویش را افاده می کند. عالم، مرزبان معنویت و دین اجتماع است. و مرزبانی عین تعهد است. پس عالم دینی. یعنی: نگهبان دین توده ها و پاسدار با روی معنویتها. بنابراین اگر چنین کسی گرایشهای شخصی و نفسی و خواهانیهای مادی و مقامی داشت، و چنان بود که خواهانیها بر وجود او چیرگی داشتند، او پیرامون همان خواسته ها و خواهانیها می گردد و برای رسیدن به آنها یا حفظ کردن آنها می کوشد. اینگونه کسی کجا فرصت می کند که در فکر دین و معنویت جامعه، و شخصیت و حقوق مردم باشد؟ این است که دین منطقی و انسانگرای اسلام که آنهمه در اهمیت علم و عالم داد، سخن داده است. چون عالمی چنین شد دستور می دهد که متهم کنید و رسوا سازید و به سوی مردان حق و حماسه و تعهد روی آورید.
بدینگونه می نگریم که در اسلام، علم دین، یک رشته معلومات و اطلاعات نیست، بلکه جوهر شناختی است مرتبط با عمل و مودی به تکلیف و منادی تعهد، وظیفه ای پیامبرانه. بنابراین، اینگونه روایات جای دقت بسیار دارد. از سویی عالم را امین پیامبران می داند و در رده آنان می نهد، عالم همان امانت هدایت و تربیت و علم و آگاهی را که پیامبران عهده دار ادای آن بودند باید ادا کند. این، یک جانب امر، دیگر اینکه عالم به محض تمایل به مادیات و منابع قدرت از مقام خویش سقوط می کند. و حقیقت هم باید تعلیم پیامبرانه اینچنین باشد و سخن فرستاده خدا همین.
3- «سئل الباقر(ع): عن مسئله، فاجابش فیها، فقیل: ان الفقها ء لایقولون هذا. فقال: یا ویحک! و هل رایت فقیها ران الفقیه ، حق الفقیه الزاهد فی الد نیا ، الراغب فی الآخره المتمسک بسنه النبی»، از حضرت امام محمد باقر(ع) مسئله ای پرسیدند. امام پاسخ داد. کسی گفت: فقها در پاسخ این مسئله چیز دیگری می گویند. امام فرمود: «ای دردا بر تو، آیا فقیهی می بینی؟ فقیه( عالم دین اسلام) واقعی، آن عالمی است چشم از دنیا ( و مقامات و راحتیها و بهره وریهای دنیا) پوشیده باشد، و دل به خدا و آخرت ( و تعهد و تکلیف خدایی) سپرده باشد، و همواره سنت ( روشهای متعهدانه) پیامبراکرم را بر پای دارد.
این روایت نیز جای ژرفنگری بسیار دارد. امام می فهماند که دنیاداری و تمایل به لذت و مقام و هوی و قدرت، حتی در رأی و فتوی و نظر فقیه اثر می گذارد. اگر فقیه و عالم دین، زاهد و صالح نبود، فتوای فقهی او – که بر مبانی علمی فقهی و اصولی مبتنی است- نیز قابل قبول نیست. چون اینگونه فتوی، به هنگام شکل یافتن در ذهن فقیه، زیر تأثیر عوامل دیگر روانی و نفسی – خودآگاه یا ناخودآگاه- قرار دارد، در این صورت به جای اینکه انسان پیروی از حکم خدا کرده باشد، پیروی از نفس و خواهانیهای نفس فقیه دنیادار کرده است، و بیشتر در مشکلات اجتماعی است که نتیجه سوء فقاهت اینگونه فقیهان معلوم می شود و حماسه ها و تعهدهای اسلامی برباد می رود. از اینجا اهمیت عمل در ارزش داشتن علم نمودار می گردد. به گفته یکی از نویسندگان غربی، «انسان باید آنگونه که فکر می کند زندگی کند وگرنه چنان فکر خواهد کرد که زندگی می کند».
در این مورد، گاه ممکن است چنین به ذهن بیاید- یا برای منصرف کردن مردمان و پیروان چنین به ذهنها بدهند- که مقصود امام از این سخن و امثال آن، فقیهان اهل سنتند، لیکن در روایت به ملاک تصریح شده است. فلسفه روانی و حکمت تجربی آن نیز معلوم است. پس با توجه به ملاک مذکور در روایت ( تنقیح مناط به اصطلاح)، این حکم و نظر شامل علمای همه فرق اسلام است در همه زمانها.
در اینجا که سخن درباره «دانش در رابطه با تعهد» است، خوانندگان را ارجاع می دهیم به «کتاب النظام التربوی فی الاسلام» و بحثهای جالب آن درباره هدفهای بزرگ علم طلبی در اسلام، و دیگر کتاب بسیار بسیار مهم «منیة المرید» تألیف عالم بزرگ و معروف شهید ثانی، فصول مربوط به آداب و وظایف عالمان.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- دانش مسلمین– از صفحه 19 تا 22
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها