گفتار ویل دورانت درباره تمدن اسلامی

فارسی 2605 نمایش |

در «کتاب تاریخ تمدن» بخش تمدن اسلامی، ویل دورانت چنین می گوید: به طوری که از احادیث نبوی معلوم می شود، پیغمبر افراد را به طلب علم تشویق می کرد و این کار را محترم می داشت. و از این جهت با اغلب مصلحان دینی تفاوت داشت، گفته بود: «هر که به راهی رود که علمی جوید، خدا برای وی راهی به سوی بهشت گشاید»، و «مرکب عالمان دانا را با خون شهیدان وزن کنند، مرکب عالمان از خون شهیدان برتر باشد».  ارتباط عربان با فرهنگ یونانی دیار شام حس رقابت علمی ] شدیدی با [ یونان در ایشان برانگیخت، و چیزی نگذشت که در قلمرو اسلام دانشور و شاعر مقامی ممتاز به دست آورد. آغاز تعلیم اطفال از آن وقت بود که سخن توانستند گفت. از همان وقت «شهادتین» را به آنها یاد می دادند. در شش سالگی بعضی برده زادگان عده ای از دختران و همه پسران را، به جز پسران اغنیا که معلمان خصوصی داشتند، به یک مدرسه ابتدائی، که معمولا در یکی از مساجد و احیانا در مجاورت یک چشمه عمومی در هوای آزاد بود می بردند. تعلیم در اینگونه مدرسه ها معمولا رایگان بود، یا دستمزد آنچنان ناچیز بود که همه مردم توانستند پرداخت... هدف همه متعلمان این بود که تمام قرآن را به خاطر سپارند، و اگر موفق می شدند عنوان «حافظ» می یافتند، و منزلتی برجسته داشتند. به نظر مسلمانان، کسی که نوشتن و تیراندازی و شنا آموخته بود، «مرد کامل» بود.... نخستین کارگاه کاغذ در قلمرو اسلام به سال (78هـ -  794م) به بغداد به دست فضل بن یحیی، وزیر هارون الرشید، گشوده شد، آنگاه عربان این صنعت را به سیسیل و اسپانیا بردند و از آنجا به ایتالیا و فرانسه رسید.... به گفته یعقوبی، در ایام او ( 278هـ -791م) بیشتر از یکصد کتابفروشی در بغداد بود که در آنجا بجز فروش کتاب از کتابها نسخه برداری می کردند...  در غالب مسجدها کتابخانه ای بود، و هم در بیشتر شهرها کتابخانه های عمومی بود که تعداد زیادی کتاب داشت و درهای آن به روی طالبان علم گشوده بود.

به سال 339هـ ( 950م) در موصل کتابخانه عمومی بود که یکی از نیکوکاران تأسیس کرده بود و مطالعه کنندگان بجز کتاب، کاغذ مورد احتیاج خود را نیز در آنجا می یافتند. فهرست کتابهایی که در کتابخانه عمومی  ری بود به 10 جلد می رسید. کتابخانه بصره به طالبان علم که در آنجا مطالعه می کردند مقرری و اعانه هایی می داد. یاقوت جغرافیدان معروف سه سال در کتابخانه مرو و خوارزم به فراهم کردن اطلاعات برای « « «کتاب معجم البلدان» اشتغال داشت. وقتی مغولان بغداد را به ویرانی دادند سی و شش کتابخانه عمومی در آنجا بود، و این بجز تعداد بیشمار کتابخانه های خصوصی بود... بعضی بزرگان، چون صاحب بن عباد، به قدر کتابخانه های اروپا کتاب داشتند... در هزاران مسجد قلمرو اسلام، از قرطبه تا سمرقند، شمار دانشوران کمتر از ستونها نبود، و علم و فصاحتشان در ایوانها انعکاس داشت. راههای کشور از گروه بیشمار جغرافیدانان و مورخان و عالمان دینی که به طلب علم و حکمت روان بودند پر بود... هیچکس جزئت نداشت مال فراوان داشته باشد مگر آنکه با مال خود ادبیات و هنر را کمک کند... تا سال 236هـ ( 580 م) مهمترین مولفات یونان در ریاضیات و نجوم و طب به عربی درآمده بود. کتاب بطلمیوس به وسیله ترجمه عربی نام «المجسطی» یافت. مقوله 5 و6 و7 المخروطات اپولونیوس بهاوی ( Apollonius of perga) و کتاب الحیل هیروی اسکندری، و الخصائص الآلیه للهوا و الغازات فیلون رومی، به برکت ترجمه عربی در جهان بجا مانده است... متاسفانه اطلاعات ما درباره سه قرنی (133 -442هـ - 750 -1050م) که فکر اسلامی در اثنای آن شکوفا شد بسیار ناقص است، زیرا هزاران نسخه خطی عربی در علوم و ادبیات و فلسفه همچنان در کتابخانه های دنیای اسلام نهان مانده است. نه تنها در اسلامبول سی کتابخانه در مسجدها هست که از نسخه های خطی آنها اندکی منتشر شده است، در قاهره و دمشق و موصل و بغداد و دهلی مجموعه های فراوان هست که حتی فهرستی برای آنها تنظیم نشده است. در اسکوربال، به نزدیک مادرید، یک کتابخانه مفصل هست که هنوز نسخه های خطی آن را در علوم و ادبیات و دین و فلسفه شمار نکرده اند. اطلاعاتی که درباره ثمرات فکر اسلامی در این سه قرن داریم اندکی از باقیمانده آثار آنهاست. و این نیز مختصری از محصول قریحه آنها بوده است. و آنچه در این صفحات آوردیم، از دریای مواریث اسلام فقط قطره ای بود. اگر علما این میراث فراموش شده را کشف کنند، به احتمال قوی قرن دهم مشرق اسلامی را در تاریخ عقل انسانی به صف قرون طلایی خواهیم برد...

توضیح

ویل دورانت، یک جلد ( در ترجمه فارسی)، از تاریخ تمدن خویش را به اسلام اختصاص داده است، و با اینکه جانبداریهای او از غیر اسلام در کارهایش مشهود است، اما حقیقت اعلی و واقعیت متبلور و سرمایه های تاریخی اسلام و مسلمین او را به تحریر این مجلد واداشته است. او در سرتاسر این بخش حماسه های عظمت اسلام را می سراید، و دلایل و نشانه های این عظمت وسیع را نشان می دهد. و سرانجام آشکار می کند که حق اسلام را ادا نکرده است و آنچه گفته است قطره ای بوده است از دریا. در پایان این مجلد که درباره تمدن اسلامی است می گوید: در واقع، خواننده عادی از این گفتگوی دراز، درباره تمدن اسلامی حیرت می کند، اما عالم محقق از اختصار بیمورد آن تأسف می خورد...

و سرانجام درباره ویرانی این تمدن اینگونه می گوید: هیچک از تمدنهای تاریخ، چون تمدن اسلام به دست مغولان، دچار ویرانی ناگهانی نشده است... هجوم مغول بر دیار اسلام ( به سال 616هـ - 1219 م) آغاز شد... مرو به خیانت گشوده شد و پاک بسوخت. کتابخانه شهر که مایه فخر اسلام بود طعمه آتش شد... شهر زیبای ری با 300 مسجد و کارگاههای سفال معروف ویران شد، و به گفته یک مورخ مسلمان همه مردمش کشته شدند... هلاکو و سپاهش وارد بغداد شدند ( 656هـ -1258م) و چهل روز تمام غارت و کشتار کردند و به گفته بعضی مورخان 800/000 از مردم شهر را بکشتند. در این کشتار عمومی هزاران طالب علم و عالم و شاعر تلف شد، کتابخانه ها و گنجینه هایی که طی قرنها فراهم شده بود، در یک هفته ویران یا غارت شد، صدها هزار جلد کتاب به سوختن رفت... تاخت و تاز مغولان... چهل سال بود. نیامده بودند که فتح کنند و بماند، بلکه می خواستند بکشند و غارت کنند و حاصل آن را به مغولستان ببرند. وقتی موجهای فتح خونین مغول بازپس رفت، اقتصاد آشفته و قناتهای ویران و مدرسه ها و کتابخانه های سوخته و دولتهای فقیر ناتوان و مخالف یکدیگر به جای مانده بود که قدرت اداره کشور نداشتند...

این بود چگونگی صدمه عظیمی که از ناحیه قومی وحشی، به اسلام و تمدن عظیم آن رسید، و از این طریق به بشریت. البته هم خود مسلمانان این شر را دفع کردند و این فتنه را بازپس راندند و معنویت و بشر را، و دیگر ممالک و مذاهب را، از فنا و نیستی نجات بخشیدند.

هلاکو به مغولستان بازگشت و سپاه وی به فرماندهی سرداران دیگر آهنگ فتح شام کرد، و در «عین جالوت» با سپاه مصر، به فرماندهی قطز، Qutuz و بیبرس، Baibars از امرای ممالیک، روبرو شد ( 659هـ - 1260م). در همه دیار اسلام و در اروپا، خبر مسرت انگیز پخش شد و همه اهل مذاهب خوشحال شدند. طلسم شکسته و ترس رفته بود. مغولان در «عین جالوت» شکست خوردند، سپس به سال 703هـ (1303م) یک پیکار قطعی به نزدیک دمشق درگرفت و مغولان شکست خوردند و شام ممالیک و محتملا اروپای مسیحی از خطر نجات یافت.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- دانش مسلمین– از صفحه 112 تا 116

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها