بررسی نمونه ای از افکار و اهداف پروفسور فلاطوری (2)

فارسی 1145 نمایش |

7- فلاطوری از دغدغه تکلیف در نگاهبانی اسلام و نشر حقایق اسلامی و تعالیم قرآنی و حفظ عظمت مقام پیامبر اکرم (ص) سرشار بود. او به قرآن کریم به چشم یک کتاب علمی و شناختی می نگریست نه ذهنی و فلسفی، و به این موضوع مهم پی برده بود که غربیها به نقطه ضعفهای این فکر رسیدند که انسان از کارشناسان وحی فاصله بگیرد و با همه اندوخته هایش خود بخواهد وحی را تفسیر کند!

8- فلاطوری در نتیجه علمی اندیشیدن به قرآن کریم به هنگام کار دقیق استخراج فلسفه ابوریحان بیرونی (م: 440ق) ایمان علمی او را به قرآن کریم یادآور می شود  و ابوریحان را صاحب اندیشه خاصی می شمارد که از جمله مبتنی بر ایمان علمی ابوریحان به قرآن می باشد، و در معرفی فلسفه بیرونی از ذکر این نکته مهم غافل نمی ماند که بیرونی روش تاویل را چه در مورد آرای فلاسفه ای مثل افلاطون و چه در مورد آیات قرآن ناصحیح و غیرعلمی می داند و اقوال صوفیه را به نامفهومی مذمت می کند و به اهل تاویل نفرین می فرستد. نیز به نظر بیرونی درباره امامت اشاره می کند که دانشمند علمی اندیش و تجربه گرا و بسیار بزرگ معتقد بوده است که امر امامت باید به تایید آسمانی و نص الهی باشد.

9- پروفسور فلاطوری به اهمیت آزادی توجه داشت و کرامت انسان در اسلام را مطرح می کرد و جهان امروز را همچنان مخاطب به خطاب قرآنی می شناخت. برای برخورد اسلامی و تبلیغی با مردم جهان، حکمت مذکور در قرآن کریم را به معنای فلسفه نمی دانست. (که صاحبنظران باید همین نظر را داشته باشند، یعنی قرآن کریم و کتاب خدا را اگر معتقد هستند تا این اندازه افت ندهند که حکمت الهیه را که بر قلب اعظم قلب القلوب عالم و سر الاسرار سرادق انوار یعنی: قلب محمدی (ص) نازل گشته است تا به دست بشر رسیده است در حد همان مطالب و مفاهیمی بدانند که در مثنوی یا اسفار یا فتوحات آمده است....)

10- فلاطوری برای عقل چندین گونه کاربرد قائل است که یکی از آنها کاربردهای مختلف فلسفی و فلسفه هاست. و اسلام را دین جامع می شناسد و مستغنی از هر مکتب و فلسفه ای. و امید می رود که به یاری خدایان فکر اصیل اسلامی در چارچوب اسلامی خود و براساس محتوای اسلامی خود مبنای آوردن نظریه های اسلامی و مستقل (نه گرفته از هند، و یونان، و بین النهرین کنونی و اسکندریه نوافلاطونی و ایران زردشتی و...) برای پیشبرد جوامع اسلامی و نجات آنها از اسارت علمی باشد.

11- از محورهای مهم در زندگی فکری و اجتماعی فلاطوری توجه اصولی او به شخصیت و افکار و اهداف سیدجمال الدین اسدآبادی است. متاسفانه استعمارشناسی در حوزه های ما جایی ندارد در صورتی که می باید یک درس علمی و جربی خاص برای این رشته در همه حوزه ها می بود. یکی از دلایل مهمی که انقلاب اسلامی ایران به نتیجه نرسید، بلکه نتیجه معکوس داد عدم همین امر حیاتی بود: استعمارشناسی با ابعاد آن تا برسد به جریان نفوذ و نفوذی. فلاطوری به استعمارشناسی توجه داشت و ضرورت آن را بخصوص برای شرق اسلامی درک می کرد، از اینرو به افکار سیدجمال الدین و تجربه های او ژرف نگریست و مقاله ای در حد یک رساله در این باره نوشت.

12- از جمله خدمات بسیار مهم و مجاهدت بار فلاطوری به اسلام و مسلمانان (سنی و شیعه) کاری بود که درباره کتابهای درسی مدارس کشورهای غربی انجام داد. نوشته اند: سرانجام استاد عبدالجواد فلاطوری با همتی بلند تصمیم گرفت کتابهای درسی 17 کشور اروپایی را از پیشداوریهای مفرضان و نادانان پاکسازی نماید و اسلام و مسلمانان و قرآن و پیامبر گرامی اسلام را دست کم در کتابهای درسی اروپاییان به شیوه ای شایسته و آنچنان که حقیقت دارد معرفی نماید. وی در یک برنامه دقیق زمان بندی شده این کار بزرگ را تا سال 1994 میلادی به پایان رسانید.

13- فلاطوری در فلسفه، به تفکیک آن از تعالیم الهی سخت معقتد بود و از التقاط و تکدی پرهیزی شدید داشت، و در عین عقل گرایی کاربرد عقل را منحصر به حوزه فلسفه نمی دانست. او از خدمت به حقایق باز نایستاد و در نشر اسلام در محیط غرب و تصحیح افکار درباره اسلام و در تهمتها و دروغهایی که درباره اسلام گفته بودند و در کتابهای درسی نیز آورده بودند تا بچه ها از نوجوانی و جوانی دشمن اسلام و حقایق اسلامی شوند (و این شناخت بطور عمده کار پاپها و کشیشها بود) یک تنه و در غربت کاری کرد که چه با چنین کاری از حوزه ای یا دانشگاهی دیده نشده است.

14- بدینگونه در شخصیت نبوغ آمیز و ایمان شناسی و قرآن گرای پروفسور عبدالجواد فلاطوری ما با انسانی روبرو هستیم که با تلاشهای سالیان و صداقت و ایمان و علم و تعهد توانسته است به جامعیتی خاص برسد که او را پس از عمری (1304 ش- 1375 ش) مطالعه و تلاش در راه فهم سالم افکار و فلسفه ها و مکتبها و پس از تجربه های ممتد و برخوردهای مثمر و نگرش علمی و تفکیکی به قرآن و مبانی قرآنی و اندوخته های کافی از شرق اسلامی و غرب مسیحی به تعبیر خود او در آستانه قرآن و اهل قرآن (پیامبر اکرم «ص» و ائمه طاهرین «ع») فرود آورد و با حقایق نفس الامری و معارف واقعی مانوس سازد و راه هدایت انسان را پیش پای او گذارد.

15- بدینسان جوانان ما از طلاب و دانشجویان می توانند خویشتن را از سیطره های تقلید آفرین رهایی بخشند و با خواندن آثار فلاطوری و تامل در زندگی، افکار، اهداف و مجاهدات و سیره او و حریت فکری او و ایمان صلابت نهاد او از زندگی این رسالت گزار غریب برای خود راه و روشی اتخاذ کنند، و با همت و کوشش خویگر شوند، و از تعهد و اخلاص و شعور مستقل معارفی غافل نمانند، و به خویشتن سازی (و جهاد اکبر در ابعادی متعدد و وسیع) بصورتی در خور بردازند، و عمر را که دیگر بازگشتی ندارد در راه والاترین ارزشها سپری کنند........ و آنان نیز رسالت شناس گردند و رسالت گزار شوند اما انشاءالله تعالی نه غریب.....

منـابـع

محمدرضا حکیمی- آنجا که خورشید می وزد– صفحه 137- 142

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد