دستور رعایت کردن تقوا در قرآن کریم
فارسی 1724 نمایش |در قرآن کریم مسأله تقوا فراوان به کار رفته است. در این کتاب آسمانی لفظ «اتقوا الله» پنجاه و پنج بار آمده است. در پیشگاه خدا تقوا پیشه کنید. فقط همین یک عبارت، 55 بار تکرار شده است. این همه تکرار به لحاظ اهمیت بحث است. ( و همچنین لفظ «اتقوا ربکم» نیز به کرات آمده است.) پس ما باید اهمیت مسأله تقوا را مد نظر قرار دهیم و از تکرار بحث پیرامون آن هرگز خسته نشویم. این موارد، هم از نظر اعضاء و جوارح ما مطرح شده و هم، از نظر ارتباطی که با دیگران داریم. منظور، مواردی است که مثلا به ما سفارش شده است در مقابل گروهی خاص از افراد تقوا داشته باشید.
تقوای اعضاء و جوارح
ابتدا توجهی می کنیم به تقوای اعضاء و جوارح. در قرآن کریم و همچنین در روایات در مورد اعضاء و جوارح ما تماما ( به طور کامل) دستور تقوا و پرهیز داده شد. مثلا:
تقوای چشم
هم در روایات و هم در قرآن، تقوای چشم مطرح شده است. در خطبه همام (وصف متقین از زبان امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه) حضرت می فرماید: «اهل تقوا در زندگی دنیا اهل فضیلت هستند.... اهل تقوا چشم خود را از آنچه خداوند حرام کرده، می پوشانند».
این دستور در تقوا برای همه ارزشمند است و به خصوص برای جوان ها ارزشمندتر می باشد. جوان هایی که چشم خود را در راه خدا کنترل می کنند در معرض جایزه عظیم الهی قرار دارند. «نگاه حرام تیری است زهرآگین از تیرهای شیطان، اگر کسی از ترس خدا آن را ترک کند خداوند سبحان ایمانی به او خواهد داد که شیرینی این ایمان را در قلب خود می یابد».
گفتیم که «تقوا» به معنای پرهیز، مراقبت و حریم نگهداشتن در پیشگاه خداوند است. کرارا در قرآن کریم تذکر می دهد «اتقوا الله» مراقب خدا باشید، نظارت خداوند را در زندگی خود و در لحظه های زندگی خود همواره مدنظر قرار دهید. در قرآن کریم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور می دهند که به مومنین بگو: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون» ( سوره نور/ آیه 30)، ای رسول خدا به مردان مومن بگو چشمان خود را فرو بیندازند و دامن های خود را حفظ کنند، این کار برای پاکیزگی نفس آنها بهتر است. خدا آنچه را که آنها انجام می دهند به خوبی می داند»، و عین همین دستور برای بانوان مومن هم مطرح می شود: «و قل للمومنات یغضن من ابصارهن و یحفظن فـــروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» (سوره نور/آیه31)، »به بانوان مومن بگو چشم هایشان را فرو بیندازند و دامن های خود را حفظ کنند - و یک دستور اضافی برای بانوان مومن صاددر می شود – و زینت های خود را در منظر دیگران قرار ندهند. ( به گونه ای رفتار نکنند که زینت های آنها در معرض دیدگاه دیگران قرار بگیرد)«.
این تعبیر قرآن کریم را دو گونه تفسیر کرده اند:
1- به زینت های طبیعی اندام
2- به زینت ها و آرایه هایی که به بدن اضافه می کنند و به وسیله آن خود را می آرایند. چه آرایش و چه زر و زیور، اینها نباید در معرض دید نامحرمان قرار بگیرد.
این دستور قرآن است و لازمه تقوا است. اگر بنده مومن بخواهد در مسیر بندگی خدا باشد و رشد تعالی به دست آورد به ناچار باید دستورات الهی را مدنظر قرار دهد؛ این مختصری بود در باب تقوای چشم.
تقوای زبان
عضو دیگر که قرآن کریم و روایات درباره آن با جدیت دستور «تقوا» داده اند، «زبان» است که باید بگوییم بالاترین تقوا، در مورد زبان مطرح است. هرچند که گناه چشم، گناه بزرگی است ولی در بسیاری موارد گناه زبان شدیدتر است. از روایات هم همین مفهوم به خوبی قابل استفاده است. «هیچ چیز به اندازه زبان، شایسته نیست که در زندان طولانی قرار بگیرد». باید زبان را کنترل کرد.
تقوا در خانواده
در قرآن کریم آیاتی درباره حقوق خانوادگی حتی در موقعی که بحث طلاق بین زوجین مطرح می شود، بیان شده است. و بعد از اینکه قرآن احکام مربوط را مطرح می کند می فرماید: «اتقوا الله» شما در رعایت حقوق طرف مقابل تقوای الهی را پیشه کنید. همینطور درباره فرزند و شیردادن به فرزند: «و الوالدات یرضعن اولادهن کاملین لمن اراد ان یتم الــرضاعه و علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف.... و اتقوا الله و اعلموا ان الله بما تعملون بصیر.» ( سوره بقره / 233)، «مادرانی که طلاق گرفته اند با وجود طلاق و جدایی حق دارند که فرزندان خود را تا دو سال کامل شیر بدهند و این فرمان برای مادر یا پدری است که می خواهد دوره شیرخوارگی فرزندش را کامل نماید. در این صورت صاحب فزرند باید خوراک و پوشاک مادر را به صورتی شایسته و متعارف تأمین نماید.... و تقوای الهی پیشه کنید ( از خشم خدا بپرهیزید ) و بدانید که خداوند به دستاورد شما بینا است».
در این آیه شریفه پس از بیان احکامی درباره فرزند و شیر دادن به او می فرماید: «اتقوا الله». ما از این مطلب یک نتیجه کلی می گیریم: هر فردی در خانواده در ارتباط با دیگران باید تقوای الهی را رعایت کند. والدین نسبت به فرزندان باید متقی باشند و حقوق فرزند را ادا کنند. یعنی با توجه به «خدا»، در اجرای حقوق آنها کوتاهی نکنند. فرزندان نیز نسبت به پدر و مادر باید تقوای الهی پیشه کنند و با مراقبت و به یاد خدا بودن، حرمت پدر و مادر را نگه دارند. برادر و خواهر نیز نسبت به یگدیگر همین وظیفه را دارند. در خانواده چه کسی حق امر ونهی دارد؟ آیا مثلا برادر بزرگ حق دارد نسبت به برادر کوچک خود امر و نهی کند؟ و بعد او را آزار دهد؟ یا احیانا کتک بزند؟! این گونه امور در خانواده ها مشاهده می شود. اینها حقوقی بر گردن انسان ایجاد می کند، اینها «حق الناس» است و کسی اجازه این را ندارد. علی علیه السلام می فرماید: «متقین کسانی هستند که مردم به خیر او امید دارند و از شر او در امان هستند». در یک خانواده، برادر بزرگ، هم، می تواند نسبت به دیگر اعضای خانواده و کوچکترها، موجب خیر و کمک حال آنها باشد و اگر مشکلی داشتند برایشان رفع کند و هم، می تواند برای آنها زمینه ساز شر باشد و کارهای خویش را به دیگران تحمیل کند. معمولا بزرگترها خیال می کنند که حق امر و نهی و فرمانروایی دارند در حالیکه خداوند چنین حقی به آنها نداده است. البته وظیفه اخلاقی فرد کوچکتر این است که به بزرگتر از خویش احترام کند ولی بزرگتر هم نباید سوء استفاده کند. این امر برخلاف «تقوا» است. «تقوا » ایجاب می کند که انسان توجه داشته باشد که خداوند تا چه اندازه اختیار یا حقی برای او قرار داده است. حریم و اندازه علمکرد خود را بشناسد و به آن توجه داشته باشد. مبادا از حریم خود پا را فراتر بگذاریم! حتما در محدوده فرامین الهی رفتارکنیم و دستورات خداوند را جدی بگیریم و حریم دین را رعایت کنیم.
حضرت علی علیه السلام درباره مومن می فرماید: انسان مومن به بزرگترها احترام می کند و با کوچکترها با لطف و مدارا رفتار می کند. پس هر فردی در خانواده باید مراقب باشد که آیا نسبت به دیگران، طبق آنچه که فرمان خداوند و رضای اوست عمل می کند؟ یا اینکه بی جهت برای خود حقوقی قائل است؛ امرو نهی می کند، فرمان می دهد، تهدید می کند، تنبیه می کند و احیانا ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز دارد. اینها خلاف فرمان خداوند و حرام است، حرام قطعی شرعی و برخلاف تقواست. باید مراقب باشیم.
تقوا در اجتماع
قرآن به ما دستور می دهد که ارتباط شما در اجتماع باید مبتنی بر «تقوا» باشد. «یا ایها الذین آمنوا اصبــوا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون» ( سوره آل عمران/ آیه 200)، شما اهل ایمان با یکدیگر ارتباط برقرار کنید ولی در ارتباط با یکدیگر تقوای الهی را پیشه کنید. یعنی ارتباط شما باید مبنتی بر« تقوا» باشید. و در آیه دیگری می فرماید: «وتعاونوا علی البر و التقوی» (سوره مائده/ آیه 2)، «شما در راه بر و نیکی و تقوا باید با یکدیگر تعاون داشته باشید». اگر تعاونی تشکیل می دهید، اگر موسسه ای ایجاد می کنید و اگر همدستی و مشارکتی با هم دارید باید براساس تقوا باشد. نکند برای گناهی با یکدیگر همدست شوید! «و لا تعاونوا علی الإثم و العدوان» (سوره مائد/ آیه 2)، و در ادامه آیه می فرماید: «و اتقوا الله ان شدید العقاب»، تقوای الهی را پیشه کنید. مبادا چند نفر با هم همدست شوند که حرمت کسی را ضایع کنند! یا دو نفر با هم تعاون کنند که یک نفر را از حیثیت بیندازند! یا از نظر شغلی به او ضربه بزنند یا در محیط کار آبرویش را ببرند! در تمام این ارتباطات و فعالیت هایی که انجام می دهید، در روابطی که با یکدیگر برقرار می کنید چه در خانواده و چه در جامعه حتما خدا را در نظر بگیرید. «اتقوا الله».
عرض کردیم که در قرآن کریم گذشته از مواردی که مثلا تحت عنوان «اتقوا ربکم» و یا «اتقوا الذی خلقکم»، «و اعبدوا ربکم»، «و اعبدوا الله» آمده است، پنجاه و پنج بار لفظ «اتقوا الله» به کار برده شده است. یعنی انسان باید در همه امور زندگی مراقب خدا باشد. اگر ما مراقب و به یاد خدا بودیم خدا هم مراقب ما خواهد بود. «فاذکرونی اذکرکم و اشکروالی و لاتکفــرون» ( سوره بقره / آیه 152)، «شما به یاد من باشید من به یاد شما هستم». یعنی یقین بدانید اگر ما یک قدم به طرف او برویم لطف او ده قدم به سوی ما خواهد آمد. خداوند در مقابل «تقوا» به انسان مومن جایزه می دهد. جایزه تقوا نور قلب است، جایزه تقوا ایمان بالاتر است، جایزه تقوا شرح صدر است. خداوند درباره اصحاب کهف می فرماید: «انهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا رب السموات و الارض» (سوره کهف/ آیه 14-13)، آنان جوانانی بودند که به پروردگار خود ایمان آوردند، و ما هم بر هدایت ایشان افزودیم و آن گاه که به پا خاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمان ها و زمین است، با قلبشان ارتباط برقرار کردیم.
تقوا در برخوردهای از نعمت ها
از دیگر مصادیق تقوا، تقوا در استفاده از نعمت های الهی است. قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تحر موا طیبات ما احل الله لکم و لاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین. و کلو مما رزقکم الله حلا لا طیبا و اتقوا الله الذی انتم به مومنون»( سوره مائده / آیات 88-87)، «ای اهل ایمان آنچه را که خداوند برای شما حلال کرده و طیب و طاهر است برای خودتان حرام نکنید. البته زیاده روی هم نکنید ( نه حلال خدا را بگویید حرام است و نه زیاده روی کنید و از حد خود تجاوز کنید). همانا که خداوند تجاوزگران را دوست ندارد». سپس می فرماید: »از آنچه که خدای سبحان به صورت حلال و طیب برای شما قرار داده و روزیتان کرده است بخورید اما در همین بهره وری از حلال، تقوا پیشه کنید».
اسلام دینی است معتدل، نه محروم کردن خود از نعمت های خداوند را می پسندد، و نه زیاده روی کردن در آن را، نه تفریط و نه افراط. «کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا»، از آنچه که در اختیار شما است به دو شرط استفاده کنید:
1- از ممر حلال باشد ( پس سراغ حرام نروید) «اتقوا الله».
2- از غذای طیب بخورید. حتی با در آمد حلال خودتان از غذاهای آلوده و غیرطیب استفاده نکنید.
غذای طیب چیست؟ آنچه را که خداوند حلال کرده، طیب است و آنچه را که خداوند حرام فرموده خبیث است. چنان که قرآن به این امر تصریح می کند و درباره پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث» ( سوره اعراف / آیه 157). در شریعت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنچه را که طیب بوده است حلال و آنچه را که خبیت بوده است حرام قرار داده اند. پس آنچه حرام است طیب نیست. اگر مثلا گوشت خوک را حرام کرده اند طیب نیست. خبائتی در آن بوده که آن را حرام کرده اند. حتما در مشروبات الکی نیز خبائث و آلودگی هایی بوده است که حرام گشته. به هرحال آیه شریفه می فرماید: «کلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا»، «از آنچه که خداوند برای شما روزی کرده است حلال و طیب بخورید». «و اتقوا الله الذی انتم به مومنون»، در پیشگاه همان خدایی که بدو ایمان دارید تقوا پیشه کنید».
خداوند در درون ما، انس و ارتباط و محبت خودش را قرار داده است و این ارتباط طرفینی است. هم او بندگانش را دوست دارد و هم حبش را در وجود انسانها گذاشته است. پس معرفت و کشش و گرایش به خداوند در وجود ما هست و ما به او ایمان داریم. حال که ایمان دارید در پیشگاه او تقوا پیشه کنید، زیاده روی نکنید، به مرز حرام که رسیدید توقف کنید و البته بدانید که اگر بنده از حرام اجتناب کند و صرفنظر نماید خدای رحمان روزی مقدر او را از مسیر حلال و طیب به او ارزانی خواهد داشت. پس با تقوا و پرهیز، نه تنها رزق و برکات الهی کم نخواهد شد بلکه برعکس، بسیاری از برکات خدا در گرو تقوا و پرهیزی است که ما در پیشگاه او داریم. در مقاطع مختلف زمانی، خداوند انسان مومن را امتحان می کند؛ اگر در تقوا پایدار بود، بعد از مراحلی اجر کریمی ( حتی در زندگی دنیای او) برایش قرار خواهد داد. در مورد جوامع بشری نیز چنین است. قرآن می فرماید: «ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض» (سوره اعراف/ آیه 96)، اگر اهل قریه ها، مردم شهرها و دیارها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند ما برکات را از آسمان و زمین بر آنها جاری می کردیم. از این رو اگر ما به دنبال برکات خداییم و وسعت رزق را در حوزه فردی و اجتماعی خواهانیم باید به تقوی الهی روی آوریم. پس یکی از مراحل تقوا، تقوای در استفاده از نعمت ها است که مومن آنها را بر خود تحریم نمی کند، اما به حریم خدا توجه می کند و همین که پای حرام پیش آید توقف می کند.
مورد دیگری که در آن تقوا مطرح است دوستی و در ارتباط با دیگران است. قرآن کریم به ما دستور می دهد: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخدوا الذین اتخذوا دینکم و لعبا من الذین اوتو الکتاب من قبلکم و الکفار اولیاء و اتقوا الله ان کنتم مومنین» ( سوره مائده / آیه 57)، «مراقب باشید با کسانی که دین شما را به مسخره می گیرند ارتباط دوستی برقرار نکنید و در این رابطه، تقوا داشته باشید»، و برعکس به ما دستور می دهد که با اولیاء خدا و با کسانی که خداوند، آنها را به عنوان سرپرست به شما معرفی کرده است حتما ارتباط تنگاتنگ داشته باشید و در این رابطه هم دستور تقوا می دهد: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین» (سوره توبه / آیه 119)، «ای اهل ایمان تقوا پیشه کنید و همراه با صادقین باشید».
و این مساله از ولایت اجتماعی تا دوستی های فردی همه را شامل می شود و به خصوص این مسأله برای جوانان بسیار حائز اهمیت است که در مسیر دوستی، تقوای الهی را مد نظر قرار دهند و با کسی دوستی کنند که در مسیر تقوا کمک و یاور آنها باشد.
منـابـع
سیدمحسن میرباقری- به رنگ محبوب – از صفحه 77و صفحه 86 تا 94
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها