تمام دنیا برای امام (ع)، مانند یک تکه گردو
فارسی 1719 نمایش |مرحوم علامه مجلسی (ره) از یکی از راویان بنام حمزه بن عبدالله جعفری نقل می کنند (ظاهرا مقصود از ابی الحسن در اینجا امام کاظم علیه السلام است): ( قال: کتبت فی ظهر قرطاس ان الدنیا ممثله للامام کفلقه الجوزه فد فعته الی ابی الحسن علیه السلام). «می گوید: روی صفحه ی کاغذی ]در خدمت امام کاظم علیه السلام[ نوشتم، دنیا برای امام مانند یک تکه ی گردوست ]که در دست کسی باشد. همانگونه که او محیط و مسلط بر آن پاره ی گردوست، تمام دنیا برای امام این چنین است و امام احاطه واسطه ی کامل بر تمام دنیا دارد[ و آن نوشته را به امام کاظم علیه السلام دادم.» سپس گفتم: (ثم قلت: جعلت فداک ان اصحابنا رو واحدیثا ما انکرته غیر انی احببت ان اسمعه منک)، «سپس گفتم: فدایت شوم اصحاب ما حدیثی را نقل کرده اند. البته، من منکر آن نیستم ولی دوست دارم آن را از خود شما بشنوم». (فنظر فیه ثم طواه حتی ظننت انه قد شق علیه)، «]امام نوشته را گرفت[ در آن نگاه کرد و بعد، آن را پیچید، طوریکه من گمان کردم آن نوشته در نظرش سنگین و غیرصحیح آمده است ] اما پندار من ناصحیح بود[». (ثم قال: هو حق فحو له فی ادیم)، «سپس فرمود: این حق است و درست است. این را به روی چرمی منتقل کن». یعنی، دوام چرم از کاغذ بیشتر است و برای محفوظ ماندن حدیث، مناسبتر است که آن را روی چرم بنویسی.
حدیث دیگری قریب به این مضمون در شرح اربعین مرحوم قاضی سعید قمی، که از بزرگان و صاحبان علم و معرفت است، نقل شده است. آن عالم بزرگ از مرحوم سید مرتضی علم الهدی که ایشان نیز از اعاظم علمای مذهب بشمار می رود، نقل می کند که روزی قنبر، غلام امام امیرالمومنین علیه السلام، به در خانه ی امام آمد و آن حضرت را در خانه ندید. از فضه، خدمتکار منزل، جویای حال امام شد. گفت: (ان المولی عرج الی السماء ذات البروج لتقسیم ارزاق ا لعباد)، «مولا برای تقسیم ارزاق بندگان به آسمان رفته است». این سخن بر قنبر سنگین آمد و آن را حمل بر مزاج یا اشتباه کرد و به سمت نخلستان رفت. آنجا امام را زیارت کرد و ضمنا گفتار فضه را بعنوان شکایت از او نقل کرد. امام فرمود: (مه یا قنبر و لعلک لم تومن بو لایتـنا حق الایمان)، «ساکت باش ای قنبر، تو گویی هنوز آنچنان که باید به ولایت ما ایمان نیاورده ای». آنگاه دستی بر چشم های قنبر کشید و فرمود: (ای شی ء تری)، «چه می بینی»؟ قنبر می گوید: (رأیت السموات و الارض کجوزه فی ید المولی)، «آسمان ها و زمین را مانند یک دانه ی گردو در دست مولا مشاهده کردم».
ایمان کامل فضه
بزرگی گفته است از این داستان معلوم می شود که ایمان فضه از ایمان قنبر کاملتر بوده و این نیز عجیب نیست زیرا قنبر غلام خدمتکار در خارج خانه بوده است اما فضه خدمتکار داخل خانه، که علاوه بر کسب فیض از محضر امام علیه السلام، خوشه چین از خرمن معارف آسمانی حضرت صدیقه ی کبری علیهما السلام نیز بوده است در نتیجه، او از دو منبع فیض استفاضه می کرده و قنبر از یک منبع برخوردار بوده است. از جمله کمالات آن زن سعادتمند این است که مدت بیست سال تمام سخنانش آیات قرآن بود و جز آیات قرآن سخنی بر زبان جاری نمی کرد. اگر کسی چیزی از او می پرسید در جواب، آیه ی مناسب با سوال وی می خواند و اگر خودش از کسی می خواست و سوالی می کرد، با آیات قرآن به او می فهماند.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- حبل متین (جلد دوم) – از صفحه 174 تا 176
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها