مفهوم تفدیه ی مجازی
فارسی 1085 نمایش |ما در تعارفات خود می گوییم: فدایت شوم یا "روحی لک الفداء" پیداست که معنای حقیقی این جملات منظور نیست زیرا کسی حاضر نیست بمیرد تا کس دیگری زنده بماند بلکه مقصود، تجلیل و تکریم و اظهار محبت شدید است، وگرنه در بعض موارد، اصلا تحقق معنای حقیقی آن معقول نیست. مثلا شما به امام حسین علیه السلام می گویید: "بابی انت و امی" من حاضرم پدر و مادرم را فدای شما کنم که آنها بمیرند و شما زنده بمانید؛ در صورتی که الان نه امام حسین علیه السلام در عالم طبع زنده است و نه والدین شما که از دنیا رفته اند، پس این یعنی چه که من دوست دارم آنها بمیرند و شما زنده بمانید و حال آن که هیچ کدام زنده نیستند؟ پس معنای حقیقی این جمله، تحقیق پذیر نیست و اما معنای تنزیلی یعنی: اگر فرضا شما و والدینم زنده بودید، من حاضر می شدم این چنین تفدیه کنم. این معنا در بعض موارد درست نیست و خلاف واقع است. مثلا در زیارت شهدای کربلا آمده است که حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف به آنها می فرماید: (بابی انتم و امی)؛ آیا این ممکن است که واقعا امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رضا بدهد که پدر بزرگوارش امام حسن عسکری علیه السلام فدای اصحاب امام حسین علیه السلام شود؟ یعنی عالی فدای دانی شود؟ و همچنین حضزت زینب علیهما السلام که روز عاشورا کنار بدن مطهر امام حسین علیه السلام نوحه سرایی می کرد، می گفت: (بأبی المهموم حتی قضی بأ بی العطشان حتی مضی)، «پدرم فدای آن تشنه ای که با تشنگی جان داد. پدرم فدای آن غصه دار اندوهناکی که با غصه و غم، جان سپرد». آیا این ممکن است که عقیله ی بنی هاشم علیهما السلام این مطلب را روا ببیند که امیرالمومنین علیه السلام فدای امام حسین علیه السلام بشود در صورتی که امیرالمومنین علیه السلام افضل از امام حسین علیه السلام است! در این گونه موارد تفدیه ی تنزیلی هم صحیح نیست بلکه در تمام این موارد تفدیه ی مجازی مراد است. یعنی کنایه از تجلیل و تکریم و اظهار محبت شدید نسبت به شخص یا اشخاصی می باشد.
موضوع "فدا" از نگاه قرآن
در قرآن کریم، مطلبی راجع به موضوع "فدا" آمده است که اگر توضیحی درباره ی آن داده شود، دور از تناسب نیست. می دانیم که حضرت ابراهیم علیه السلام در خواب مأمور شد ( خواب انبیاء علیهم السلام مرتبه ای از وحی است) که فرزندش اسماعیل علیه السلام را ذبح کند. وقتی مقدمات را فراهم آورد و آماده شد کارد را بر حلق فرزندش اسماعیل بکشد، از طرف خدا ندا آمد: «و نادیناه أن یا إبراهیم* قد صدقت الرویا...» (سوره صافات / آیات 104-105)، «گفتیم: ای ابراهیم! تو به خواب خود مصداق دادی و آنچه را که خواستیم ، انجام دادی....». منظور، اظهار اسلام و تسلیم از جانب تو بود و آن تحقق یافت. دیگر نیازی به ذبح اسماعیل نیست! «و فد یناه بذبح عظیم»، (سوره صافات/ آیه 107)، «ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم». نقل شده آن ذبح عظیمی – فدای اسماعیل علیه السلام از جانب خدا شده – قوچی بوده است و ابراهیم علیه السلام آن را به امر خدا کشت و فدای اسماعیل علیه السلام کرد و اسماعیل علیه السلام زنده ماند و چون آن قوچ از جانب خدا بوسیله ی جناب جبرئیل علیه السلام ارسال شد، متصف عظیم گشته است.
داستانی از ابن عباس نقل شده: روزی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بودم در حالی که روی زانوی چپ آن حضرت پسرش ابراهیم و روی زانوی راست ایشان حسین بن علی علیه السلام نشسته بود، گاه این را می بوسید و گاه آن را، در این حال حالت وحی به آن حضرت عارض شد. بعد از این که به حال عادی آمد، فرمود: جبرئیل از جانب خدا نازل شد و فرمان آورد که نباید این دو محبوب در دل تو با هم باشند، باید یکی از این دو را فدای دیگری کنی، یا حسین را فدای ابراهیم کن و یا ابراهیم را فدای حسین! من حساب کردم که اگر ابراهیم از دنیا برود، فقط من و مادرش ماریه غمگین می شویم، لیکن اگر حسین از دنیا برود، من هم غمگین می شوم و هم علی و هم دخترم فاطمه غمگین می شوند، لذا من ترجیح دادم که غصه تنها بر دل من بریزد و دخترم زهرا علیهماالسلام و علی علیه السلام محزون نشوند. این بود که "فدیته للحسین" ابراهیم را فدای حسین کردم که ابراهیم برود و حسین زنده بماند. از این رو ابراهیم مریض شد و بعد از سه روز از دنیا رفت. آن حضرت در فراقش می گریست و می فرمود: دل می سوزد و اشک می ریزد اما چیزی نمی گویم که خلاف رضای خدا باشد. پس از آن، هر وقت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم امام حسین علیه السلام را می دید، او را می گرفت و می بوسید و به سینه اش می چسبانید و آب دهانش را می مکید و می فرمود: (فدیت من فدیته بابنی ابراهیم)، «من فدای کسی که پسرم ابراهیم را فدایش کردم».
جزع حضرت ابراهیم علیه السلام از نحوه ی شهادت امام حسین علیه السلام
داستان دیگری هم از امام ابو الحسن الرضا نقل شده که: وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام این جریان برایش پیش آمد و اسماعیل علیه السلام زنده ماند، بعد از آن، جناب ابراهیم علیه السلام آرزو می کرد ای کاش آن فدیه نمی آمد و اسماعیل علیه السلام را به دست خودم ذبح می کردم و مقام رضای خدا را به دست می آوردم! از جانب خدا به او وحی شد: محبوب ترین خلق در نزد تو کیست؟ عرض کرد: محمد حبیب تو که آخرین پیامبران است، از همه کس محبوب تر در نزد من است. سوال شد: آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ گفت: او را بیشتر از خودم دوست دارم. آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خودت را؟ گفت: فرزند او را. آیا کشته شدن فرزند او به دست دشمنانش برای تو دردناک تر است یا کشته شدن فرزند خودت به دست خودت؟ گفت: کشته شدن فرزند او به دست دشمنانش برای من از کشته شدن فرزند خودم بدست خودم دردناک تر است. آنگاه فرمودند: حال ای ابراهیم! بدان گروهی که می پندارند از امت محمدند، فرزند او حسین را خواهند کشت آنگونه که گوسفندی را سر می برند. ابراهیم از شنیدن این جریان سخت اندوهناک گشت و شروع به گریستن کرد. در آن حال خدا به او وحی کرد ابراهیم! من به خاطر این جزعی که از شنیدن قتل حسین از خود نشان دادی، آن گونه ثواب به تو می دهم که اگر فرزند خودت اسماعیل را با دست خودت ذبح می کردی و اندوهناک می گشتی، به تو می دادم. آنگاه امام رضا علیه السلام فرمود: این همان گفتارخداست که می فرماید: «وفدیناه بذبح عظیم».
بنابراین، جزع بر امام حسین علیه السلام فدیه شد برای جزع بر اسماعیل و جای خالی آن را پر کرد. حال ما به آستان اقدس اهل بیت رسالت علیهم السلام عرض می کنیم: «بأبی أنتم و أمی و أهلی و مالی و أسرتی» یعنی ای خاندان عصمت، ای فرزند رسول خدا و ای اهل بیت نبوت! من آن قدر شما را عزیز می دارم و آن قدر جلالت و عظمت برای شما قائلم و پیش من آن قدر مجبوب هستید که از محبت قلبی ام نسبت به شما به این عبارت تعبیر می کنم، خودم، پدرم، مادرم، خانواده ام، قبیله ام، عشیره ام و هر چه دارم فدای شما باشد.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد سوم) – از صفحه 2 تا 6
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها