معنای بیعت در اسلام
فارسی 1151 نمایش |بیعت در زبان عرب به معنای: صفقه و دست بر دست دیگری زدن برای انجام بیع و معامله است، و تصافقوا: تبایعوا، یعنی معامله کردند. این، معنای بیعت در نزد عرب است. اما «عهد» و قرار و «حلف» و پیمان و انعقاد آنها در نزد عرب، با روش های گوناگونی انجام می شد مانند آنچه فرزندان عبدمناف در برابر فرزندان عبدالدار انجام دادند تا پرده داری کعبه و سقایت حاجیان و دیگر مناصب سروری مکه را از آن خود کنند. ابن اسحاق روایت کند که «فرزندان عبدمناف ظرف انباشته از عطری را آوردند و نزد کعبه نهادند و سپس دستان خود را در آن فرو کردند و با خود و هم پیمانانشان عهد و پیمان بستند، و بعد برای تأکید بر خویش، کعبه را مسح نمودند و به «مطیبین» شهرت یافتند.» و نیز، درباره تجدید بنای کعبه روایت کند که «هنگامی که بنیان خانه به موضع رکن رسید، درباره آن به نزاع پرداختند و هر قبیله ای می خواست بدون دیگری آن را بالا ببرد، تا آنجا که به مجادله و هم پیمان خواهی رسید و آماده نبرد شدند، و فرزندان عبدالدار ظرف انباشته از خونی پیش آوردند و با فرزندان عدی بن کعب تا سر حد مرگ پیمان بستند و دستان خود را در ظرف فرو کردند و به «لعقه الدم» یعنی «خون آلودان» مشهور شدند.»
ب- معنای بیعت در اسلام:
گفتیم بیعت یا دست بر دست دیگری زدن در میان عرب، نشانه انجام معامله و وجوب و قبول بیع بود. همین روش در اسلام نشانه پیمان بیعت کننده با بیعت شونده گردید تا هر چه مقرر داشتند اطاعت نماید و در انجامش بکوشد. یعنی در واقع برای انجام آن قرارداد با او بیعت کرده و پیمان بسته است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه و من او فی بما عاهد علیه الله فسیوتیه اجرا عظیما» (سوره فتح / آیه 10)، «کسانی که با تو بیعت می کنند جز این نیست که با خدا بیعت می کنند و دست خدا بالای دست هایشان است. و هر که بیعت را بشکند، تنها به زیان خود شکسته است. و هرکس به پیمانی که با خدا بسته وفا کند، به زودی او را پاداشی عظیم دهد.»
و اکنون سه نمونه از بیعت گرفتن رسول خدا (ص) از مسلمانان را بیان می داریم:
1- بیعت «عقبه اولی»:
نخستین بیعتی که در اسلام انجام شد، بیعت «عقبه اولی» بود که عبادة بن صامت از آن خبر داده و گوید: دوازده نفر از مردان انصار که در مدینه اسلام آورده بودند به حج آمدند. گوید: با رسول خدا (ص) بیعت نمودیم، بیعت نساء، که هیچ چیز را شریک خدا نسازیم، دزدی نکنیم، زنا ننمائیم، فرزندانمان را نکشیم، از تهمت و بهتان و افترا بپرهیزیم و در هیچ معروفی نافرمانی اش نکنیم. ]و فرمود:[ «اگر بدان وفا نمائید، بهشت از آن شما باشد. و اگر چیزی از آن وارونه و آلوده کردید ولی در دنیا جبرانش نمودید، همان کفاره آن باشد. و اگر تا روز قیامت مستورش داشتید، کار شما با خدای عز و جل باشد، که اگر خواست عذاب می کند و اگر خواست می بخشد.» این بیعت، بیعت «عقبه اولی» نامیده شد، و این پیش از وجوب جنگ بر ما بود.»
2- بیعت «عقبه ثانیه»:
کعب بن مالک روایت کند و گوید: «از مدینه به قصد حج بیرون آمدیم. اواسط «ایام تشریق» (ایام تشریق روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذیحجه است) با رسول خدا (ص) در «عقبه» قرار ملاقات گذشتیم و پس از آنکه ثلثی از شب گذشت، آرام پنهان شدیم و در عقبه گرد هم آمدیم، و ما هفتاد و سه مرد و دو زن بودیم. رسول خدا (ص) نیز با عمویش عباس آمد و سخن گفت و قرآن تلاوت نمود و به سوی خدا فرا خواند و تشویق به اسلام نمود. سپس فرمود: «با شما بیعت می کنم بر اینکه مرا پاس بدارید، همانگونه که زنان و فرزندانتان را پاس می دارید». پس، براء بن معرور دست آن حضرت را گرفت و گفت: «آری، سوگند به آنکه به حق مبعوثت نمود، تو را از آنچه زنان و فرزندانمان را پاس می داریم، پاس خواهیم داشت. یا رسول الله! با ما بیعت نما که به خدا سوگند ما اهل جنگ هائیم....» و ابوالهیثم بن تیهان گفت: «یا رسول الله! میان ما و مردم ] = یهود[ پیوندها و پیمان هائی است که اکنون آنها را قطع می کنیم. اگر ما چنین کردیم و خدا تو را پیروز گردانید، آیا ممکن است به سوی قوم خود بازگردی و ما را به حال خود رها کنی؟» رسول خدا (ص) تبسمی کرد و فرمود: «بل الدم الدم و الهدم الهدم» یعنی «پیمان من پیمان شماست و حرمت من حرمت شما»، و بعد فرمود: «اینک دوازده نفر نقیب و مهمتر معرفی کنید تا امور قوم خود را همچنان بر عهده بگیرند». پس دوازده نفر نقیب معرفی کردند: نه نفر از قبیله خزرج و سه نفر از قبیله اوس. آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: «شما بر قوم خود و امور خویش کفیل و ضامن باشید. همانند کفالت حواریون برای عیسی بن مریم، و من کفیل قوم خود- یعنی مسلمانان – هستم.» و آنها پذیرفتند و گفتند: «آری». مورخان درباره اولین کسی که دست خود را بر دست پیامبر (ص) زد، اختلاف کرده اند که أسعدبن زراره بوده یا ابوالهیثم بن تیهان.»
3- بیعت رضوان یا بیعت شجره:
در سال هفتم هجری رسول خدا (ص) یارانش را برای انجام «عمره» فراخواند و هزار و سیصد یا هزار و ششصد نفر با آن حضرت به راه افتادند با هفتاد شتر برای قربانی. و فرمود: «من اسلحه برنمی دارم و تنها برای انجام عمره می روم»، و از محل «ذی الحلیفه» محرم شدند و رفتند تا به نزدیک «حدیبیه» نه میلی مکه رسیدند. خبر به مکیان رسید و آنها را ترسانید. بدین خاطر به فراخوان قبایل پیرو خود پرداختند و دویست تن سواره را با خالد بن ولید یا عکرمه بن ابی جهل پیش فرستادند. رسول خدا (ص) برای مقابله با آنها آماده شد و فرمود: «خداوند فرمانم داده تا بیعت بگیرم» و مردم به سوی آن حضرت آمده و بیعت می کردند بر اینکه فرار نکنند. و گفته شد: تا پای مرگ با آنها بیعت نمود. قریش نیز هیئتی را برای گفتگو و مذاکره فرستاد و آنها که چنین دیدند، ترسیدند و با رسول خدا (ص) مصالحه کردند... این سه نوع از بیعت بود که در زمان رسول خدا (ص) انجام شد:
الف- بیعت برای پذیرش اسلام.
ب- بیعت برای برپائی دولت اسلامی.
ج- بیعت برای جنگ با دشمنان اسلام.
البته بیت سوم تجدید دوم بود. چه آنکه رسول خدا (ص) آنها را برای انجام عمره فراخوانده بود، و چون حالت عمره به حالت جنگی بدل شد، و حالت جدید مخالف امری بود که آنها را بدان فرا خوانده و بخاطر آن بیرون آمده بودند، و چنان می نمود که گویا مخالف عهدی است که با آنها بسته است، بدین خاطر نیازمند اخذ بیعت برای اقدام تازه شد، و آن را انجام داد، و آن نیز نتیجه مطلوب بخشید و مکیان را بترسانید. این بحث را با شش روایت که درباره بیعت و طاعت امام رسیده به پایان می بریم:
1- «ابن عمر» روایت کرده و گوید: «ما با رسول خدا بر شنیدن و اطاعت بیعت می کردیم و سپس به ما می فرمود: «در آنچه توانستی».
2- و در روایت دیگری است که: «علی» گفت: «آنچه توانستید».
3- و در روایت دیگری است که «جریر» گفت: او گفت: «بگو: در آنچه می توانم».
4- و «هرماس بن زیاد» روایت کرده و گوید: «دستم را به سوی پیامبر دراز کردم تا با من – که پسرکی – بودم بیعت نماید ولی با من بیعت ننمود». و از «ابن عمر» است که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: «بر انسان مسلمان است که بشنود و اطاعت نماید، چه بپسندد و چه نپسندد، مگر آنکه به گناه مأمور شود که اگر به گناه مأمور شد، نه شنیدن است و نه اطاعت.»
5- و از «ابن مسعود» است که گفت: «رسول خدا (ص) فرمود: «به زودی مردانی بر شما حاکم گردند که سنت را خاموش کرده و به بدعت عمل نمایند و نماز را از اوقات آن تأخیر اندازند». گفتم: « یا رسول الله اگر آنها را دریافتم چه کنم؟» فرمود: «پسر ام عبد! از من می پرسی چه کنی؟ کسی که خدا را نافرمانی می کند، به هیچ روی نباید اطاعت شود».
6- و از «عبادة بن صامت» در حدیثی بلند روایت شده که: «هرکس خدای تبارک و تعالی را نافرمانی کند به هیچ روی نباید اطاعت شود. پس، با پروردگارتان زور آزمائی نکنید».
با بررسی بیعت در سنت رسول الله (ص)، برای ما آشکار می شود که بیعت دارای سه رکن است:
1- بیعت کننده.
2- بیعت شونده.
3- پیمان بر اطاعت در انجام امور تعیین شده.
و نیز، بیعت زمانی محقق می شود که ابتدا امور مورد نظر برای انجام، فهمیده شود و پس از آن بیعت کننده دست خود را – همانگونه که در سنت آمده – بر دست بیعت شونده می زند و پیمان منعقد می گردد. و بیعت با این روش «مصطلح شرعی» است، جز آنکه شروط تحقق بیعت مشروع در اسلام امروزه برای بسیاری از مسلمانان ناشناخته و مبهم است لذا می گوئیم: بیعت در اسلام هنگامی منعقد می شود که شروط سه گانه زیر را دارا باشد:
1- بیعت کننده از کسانی باشد که بیعتش صحیح بوده و آزادانه بیعت نماید.
2- بیعت شونده از کسانی باشد که بیعت با او صحیح است.
3- بیعت برای امری باشد که انجام آن صحیح است.
بنابراین، بیعت نابالغ و دیوانه صحیح نیست زیرا آنها مکلف به احکام اسلامی نیستند، و نیز، بیعت ناخواسته و مجبور منعقد نگردد زیرا بیعت همانند بیع و معامله است و همانگونه که بیع با گرفتن قهری و اجباری مال از دست صاحب مال و دادن قیمت آن به او، منعقد نمی شود، بیعت گرفتن جبری و قهری و در سایه شمشیر نیز، منعقد نمی گردد. همچنین بیعت کردن با کسی که آشکارا گناه می کند و نیز بیعت برای اقدام به معصیت خدا، جایز نیست. پس، بیعت «مصطلحی اسلامی» است و در شرع اسلام احکام خاص خود را داراست.
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسکری- بازشناسی دو مکتب (جلد اول) – از صفحه 214 تا 221
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها