صفات شیعیان امام علی(ع)
فارسی 1389 نمایش |در تفسیر شریف مجمع البیان و غیر آن حدیثی ذکر شده که سندش به جناب عبدالله بن مسعود می رسد، می گوید: «شبی پس از نماز، در محضر حضرت خاتم الانبیا صلی الله علیه وآله وسلم بودیم و پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم برای ما از امتهای گذشته حدیث نقل می فرمود و بیشتر از شبهای دیگری، مجلس طولانی شد. فردا صبح که در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم جمع شدیم، پیغمبر فرمود: دیشب پیغمبران و پیروانشان را به من عرضه داشتند (ارواح گذشته را دیدم)، پیغمبری را دیدم که دارای امت کثیری است. دیگری کمتر. پیغمبر دیگری سه نفر تابع داشت. پیغمبر دیگری تنها یک نفر تابع و دیگری خودش تنها بود. بعد پیغمبر دیگر را دیدم جمعیت انبوهی امتش را تشکیل می داد که من غبطه او را خوردم. پرسیدم: او کیست؟ گفتند: موسی بن عمران است و امتش بنی اسرائیل اند. پرسیدم: امت من چه مقدارند؟ ندا رسید، به سمت راست نگاه کن. به مقداری که چشم کار می کرد، صحرای مکه را مملو از امتم دیدم. ندا رسید: آیا خشنود هستی؟ عرض کردم: بلی پروردگارا ! ندا رسید: پس نگاه به سمت چپ کن. ناگاه افق را پر شده از مردان امتم دیدم. ندا رسید: آیا خشنود هستی؟ عرض کردم آری. آن وقت فرمود: در میان این جمعیت، هفتاد هزار نفر از آنها بدون حساب به بهشت درمی آیند.
عکاشه (که از مسلمین نخستین بود و سوابق زیادی در خدمت به اسلام داشت، در جنگ احد شمشیرش شکست و نالان خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمد. حضرت تکه چوبی را برداشت و به دستش داد، فورا شمشیر بران گردید و با آن جنگید. خلاصه مردی با اخلاص بود) در این هنگام برخاست و عرض کرد: یا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از خدا بخواهید تا مرا از این هفتاد هزار نفر قرار دهد. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هم دست به دعا برداشت و عرض کرد: «اللهم اجعله منهم»، خدایا! او را از ایشان قرار ده. دیگری هم گفت: برای من دعا کنید. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: او بر تو پیشی گرفت (شاید دومی، آن اخلاص و لیاقت را نداشته است). آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم موعظه کرد و فرمود: بکوشید خود را جزء آن هفتاد هزار نفر (سابقین) قرار دهید. اگر نتوانستید اقلا جزء دست راستیها (اصحاب یمین) که به من نشان دادند باشید. اگر این هم نشد، جزء آنها که افق را پر کرده بودند باشید، یعنی جزء امت من باشید. با ایمان بمیرید. اصحاب به گریه افتادند. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: امیدوارم ربع بهشت را، بعد فرمود: نصف و سپس فرمود: عمده بهشت را خدا برای امت من قرار دهد.»
مراد از هفتاد هزار نفر در روایت دیگری، شیعیانند. به علی علیه السلام فرمود: « ایشان شیعیان تو هستند و تو پیشوای ایشان هستی.» آری، اگر کسی شیعه علی علیه السلام شد، بی حساب به بهشت می رود، ولی راستی شیعه علی علیه السلام شدن سخت است؟ شاهدش حدیث شریفی است که از امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده است که مضمون آن چنین است: «شخصی نزد امیرالمومنین علیه السلام آمد و عرض کرد یکی از شیعیان شما در خانه همسایه چشم چرانی می کند. حضرت فرمود الان در نامه عمل تو یک بلکه دو گناه نوشته اند. عرض کرد یا امیرالمومنین علیه السلام چرا؟ خلاصه، مضمون روایت آن که فرمود اگر این طور است که می گویی، پس چرا شیعه علی علیه السلام گناه کبیره هلاک کننده از او صادر می شود؟! (یعنی کجا شیعه علی علیه السلام چنین کاری می کند. این بدنام کردن شیعه علی علیه السلام است.) اگر این شخص با این گناهان ما را دوستدار است، باید بگویی دوست ماست نه شیعه ماست.»
در روایت دیگر می فرماید: «اگر کسی قلب سلیم داشته باشد، شیعه علی علیه السلام است» یعنی در دلش بیماری نداشته باشد. حرص و کینه و حب دنیا نداشته باشد. شیعه علی علیه السلام است. کسی است که از مولایش پیروی کند. این هفتاد هزار نفر کسانی هستند که ارواحشان را در عالم ملکوت برای ابراهیم علیه السلام جلوه دادند که انوارشان اطراف چهارده نور پاک معصومین، ملا اعلا را پر کرده بود. به او گفتند: اینها شیعیان علی بن ابی طالب علیه السلام هستند. عرض کرد: پروردگارا ! شیعیان علی علیه اسلام به چه چیز شناخته می شوند؟ ندا رسید: نوافل یومیه را ترک نمی کنند، مخصوصا نماز شب را. کسی شیعه علی علیه السلام باشد و تا صبح بخوابد؟ مولای او شبها چه ناله ها داشت؟ بامداد نوزدهم ماه مبارک رمضان که از مسجد او را بیرون می بردند، چشمش که به فجر افتاد، فرمود: تو گواه هستی که هیچ وقت ندمیدی که علی خواب باشد. دیگر از نشانه های شیعه، جهر به «بسم الله» است یعنی «بسم الله» را بلند گفتن، هر جا باشد.
بنا به روایتی که در بحارالانوار نقل نموده است: «در شب ماهتابی مولای متقیان امیرمومنان از منزل بیرون آمدند، جماعتی را دیدند که رو به حضرتش آورده اند. فرمود: شما کیستید؟ عرض کردند: شیعیان شماییم. حضرت فرمود: چه می شود که در سیمای شما نشانه شیعیان را نمی بینیم؟ پرسیدند: نشانه شیعیان چیست؟ حضرت فرمود: شیعیان من کسانی هستند که از بس روزه گرفتند و گرسنگی به خود دادند، پوست شکمشان بهم چسبیده است و از بس شبها روی قدمها ایستاده اند، کمرشان خمیده شده است. از بسیاری ذکر خدا لبهایشان خشکیده شده و از بس از بیم و امید الهی گریه کرده اند در چشمانشان آب جمع شده است، اثر خشوع بر چهره هایشان هویدا است.»
در خطبه همام از نهج البلاغه، امیرالمومنین علیه السلام شرح صفات پرهیزگاران را ( که شیعیان علی علیه السلام هستند) ذکر فرموده است و برای تکمیل بحث به برخی از فرمایشات حضرت اشاره می کنیم: «منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مشیهم التواضع...»، «(شیعیان ) گفتارشان درست است (از هرگونه ناروایی در سخن پاکند یعنی از غیبت، دروغ، تهمت، قول بدون عمل، آبروی مومن ریختن، راز مومن را فاش کردن، دشنام و قذف، مبرا هستند) در لباس پوشیدن، حد وسط را رعایت می کنند و راه رفتنشان از روی فروتنی است. چشمانشان را از حرام پوشانده اند و به دانشی که برایشان سودمند است.، گوش فرا می دهند. اگر اجل حتمی و مقدر الهی برایشان نبود، یک چشم به هم زدن جانهایشان در کالبدهایشان آرام نمی گرفت، از ترس بازخواست و شوق به پاداشهای الهی یعنی اجل مقدر؛ موجب دوام حیاتشان شده و گرنه از بیم و امید، قالب تهی می کردند.»
«عظم الخالق فی انفسهم فصغر مادونه فی اعینهم....»، «خداوند در جانهایشان بزرگ است و جز او در پیش چشمانشان کوچک. عظمت خدا در جانشان تاثیر گذاشته، لذا بی ارزشی دیگران پیش چشمانشان است. ایشان نسبت به بهشت، چون کسانی هستند که آن را می بینند و در آن از نعمتهایش برخوردارند و نسبت به دوزخ مانند کسانی هستند که آن را می بینند و از عذابهایش ناراحتند، مثل این است که صدای التهاب آتش در بیخ گوششان طنین افکنده است.»
«فهم لانفسهم متهمون، و من اعمالهم مشفقون»، «ایشان کسانی هستند که به خودشان بدبین هستند. به خودشان تهمت می زنند.( مثلا با اینکه خیرات فراوان دارد می گوید: دست من از عمل خیر تهی است بلکه از کارهایشان ترسناکند، از خود راضی بودن نشانه جهل است. شیعیان علی علیه السلام اهل علمند)».
شیعه علی علیه السلام عملش هرچند زیاد باشد نگاه به اعمال مولایش علی علیه السلام می کند: «السلام علی میزان الاعمال» می گوید: من کجا و علی علیه السلام کجا؟ پاک است اما باز ترسناک است. ناپرهیزگاران به دیگران تهمت می زنند و به خودشان بدگمانند. «یمسون حزنا و یصبحون فرحا...»، «شب می کنند با اندوه و صبح می کنند با شادی، چرا؟ می فرماید: اندوهشان در اول شب از این است که مبادا عبادات از آنان فوت شود، برکتهایی که می توانند از این شب ببرند موفق نشوند. وقت سحر هنگامی است که قافله آخرت، بار سفر می بندد لذا در اندوه است، مبادا خوابش ببرد. آیا وقت سحر بیدار می شود یا نه؟ اگر بیدار شود آیا حال دعا و توجه دارد یا نه؟ صبح می کند درحالی که شادمان است از لطف و رحمت حق که شکر خدای را که او را موفق داشت. دیگر این که او را زنده نگهداشت تا بتواند بار سفر ببندد.» «و من اعماللهم مشفقون»، «و ایشان از کارهایشان ترساکند (با این که پاکند، از هر گناهی به دورند، باز هم از کارهایشان ترسناکند.»
در کتاب ارشاد القلوب دیلمی می نویسد: «سابقین، ترسشان از خیرات بیشتر از ترس ما از گناهانمان است.» یعنی پیشینیان از عبادات می ترسیدند مبادا مشوب باشد به عجب و ریا و سمعه و غرور و تکیه به عمل و خلاصه، از آنچه کار نیک را خراب و در صفحه گناهان ثبت می کند، می ترسیدند. «اذا زکی احد منهم خاف مما یقال له...»، «هنگامی که یکی از ایشان ستایش کرده شود، از آنچه درباره اش گفته می شود، می ترسد و می گوید: من خودم را بهتر از دیگران می شناسم و خدایم مرا بهتر از خودم می شناسد، خداوندا ! مرا به آنچه می گویند، نگیر و از آنچه درباره من گمان برده اند برتر قرار ده و گناهانم را که آگاه نیستند بیامرز!»
مرسوم شده است مومنین به یکدیگر تعارف می کنند: «خدا امثال شما را زیاد کند، راستی که مثل شما کم است.» این حرفها در شیعیان علی علیه السلام تاثیر نمی کند بلکه از این قسم تعارفات می ترسند و می گویند: آنها ظاهر مرا می بینند و خیال می کنند آدم خو بی هستم ولی من نفس خودم را بهتر می شناسم، به فضل خدا عیوب نفسم را تا حدی دانسته ام هنوز موحد نشده ام. توحید در مقام توکل، خوف و رجا نصیب من نشده، هنوز به مقام رضا و تسلیم نرسیده ام. هر مقدار هم که خودم را شناخته ام، پروردگارم مرا بهتر می شناسد، خدایا! مرا به آنچه می گویند مورد قهر خودت قرار نده. در عین حال امید و تکیه اش به فضل خداست؛ لذا درخواست می کند: «و مرا از آنچه درباره ام گمان می کنند بالاتر قرار ده و بیامرز گناهانم را که از آن آگاه نیستند.»
این سخنها نتیجه طلوع نور ایمان در قلب است که از لفظ فراتر رفته و واقع را درمی یابد. مردم بگویند: خوب هستی یا بد، چه تاثیری در واقع مطلب دارد. خدا باید خوب کند و خدا باید پاک فرماید. «فمن علامه احدهم انک تری له قوه فی دین....»، «نشانه اهل تقوا و شیعیان علی علیه السلام قوت در دیانت است.» در دینداری هیچ چیز او را از پای در نمی آورد بلکه متزلزل هم نمی کند. «و تجملا فی فافله و قصدا فی عین... و صبرا فی شده»، «در تنگدستی شکیبا و در فراخی و راحتی میانه رو هستند. بریز و بپاش بیجا ندارند. اسرافکاری نمی کنند. در زحمات و ناملایمات بردباری می کنند و منتظر فرج الهی هستند.» «قلیلا اکله قانعه نفسه خاشعا قلبه مکظوما غیظه سهلا امره»، «از نشانه های پرهیزگاران این است که خوراکشان کم است و نفسشان قانع است، حرص نمی زنند، کارشان آسان است.» یعنی در امور دنیوی و مادی سختگیر نیستند. به خانه اشرافی یا فرش اعلا اهمیت نمی دهند. بعضی ها به قدری مقیدند که خود را یکپارچه در قید ماده و مادیات اسیر کرده اند، اما شیعیان علی علیه السلام آزادند. نفس و هوا حکومتی بر آنها ندارد. «مکظوما غیظه»، «خشم خود را فرو می برد.» غضب حیوانی را اعمال نمی کند. این همه ناسزا و کتک کاری و غیره ناشی از گرفتاری در برابر غضب نفس است، آن هم خشم حیوانی، اما شیعه علی علیه السلام جهت انسانیتش قوی شده. اگر خشم هم می کند، برای خدا و در برابر منکرات است. از شوون انسانیت، حلم است که با علم آمیخته اند. شهوات و آرزوهای واهی در آنها مرده است. «میته شهوته». شهوات مختلف است. از همسر و مال و مسکن و شهوت و... «خاشعا قلبه...»، دلش برای خدا خاشع است. ذکر و سکوتش، حرکت و سکونش، همه برای خداست. بعضی فرموده اند: «شیعه از شعاع است. اصل نور، آل محمد و شیعیان، پرتوی از انوار ایشانند. نور ولایت در هر دلی تابید این برکات و آثار خیر از او تراوش می نماید.» «الخیر منه مأمول و الشرمنه مأمون»، «شیعیان کسانی هستند که هر خیری از آنها مورد امید است یعنی مردمان از آنها امید خیر دارند و هر بدی از آنها دور و کسی توقع شر از آنان ندارد.» خودش را برای آخرتش به زحمت می اندازد و دیگران را از شر خودش در راحت نگه می دارد. «یعفو عمن ظلمه و یعطی من حرمه و یصل من قطعه»، «از آنکس که به او ستم روا داشته، درمی گذرد و به آنکس که به او نداده، عطا می کند و به کسی که از او بریده پیوند می کند.» خیر محض شده اند به قسمی که نه تنها به دیگری ستم و تجاوز روا نمی دارند بلکه از آنان که به آنها ستم کرده اند درمی گذرند. حس انتقام در آنها نیست بلکه به خدا وا می گذارد که او انتقام بگیرد. کسی که او را محروم ساخته و در هنگام نیاز کمکش نکرده است، شیعه علی علیه السلام برمی گردد و به او عطا می کند. بدی را به نیکی پاداش می دهد. قوم و خویش اگر از او برید، شیعه علی علیه السلام برمی گردد به او پیوند می کند. اگر برادرش به خانه اش نیامد، او به خانه برادر می رود. اینها مرتبه عالیه است. هیچکس محروم از این درگاه نیست. هرکس به اندازه خودش از ولایت بهره می برد و همه ان شاءالله اهل نجاتند به برکت ولایت اهل بیت؛ ولی مقامات و در جات مراتب دارد.
منـابـع
شهید آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب (ره)- سرای دیگر – از صفحه 175 تا 178 و صفحه 182 تا 186 و صفحه 188تا 190 و صفحه 192 تا 194
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها