بررسی علم و آموزش و پرورش در اعلامیه حقوق بشر اسلام و غرب

فارسی 1979 نمایش |

در ماده دوازدهم حقوق بشر اسلام اینگونه آمده است:

الف- طلب علم، بر هر کسی که توانایی آن را دارد، واجب است و تعلیم انسان ها بر دولت و جامعه و هر کسی که توانایی داشته باشد، تکلیف است. بنابراین، بر دولت و بر هرکسی از فرد و جامعه که توانایی دارد، واجب است طرق و وسایل تعلیم را آماده نماید و هم چنین واجب است بر آنان تضمین تنوع تعلیم، به طوری که مصلحت جامعه را برآورد و معرفت دین اسلام و حقایق عالم هستی و تصرف معقول در آن حقایق را به سود بشریت امکان پذیر سازد. این حق به نام «حق توجیه ذهن و فکر بشری» نامیده می شود.

ب-  هر انسانی بر موسسات مختلف تربیت و توجیه، از خانواده گرفته تا مدرسه و دانشگاه و رسانه های گروهی.... ، حق دارد او را از جهت کمالات دنیوی و دینی تربیت کنند. این تربیت باید به اندازه ای هماهنگ و تکاملی باشد که شخصیت انسانی را  برویاند و ایمان او به خدا و احترام به حقوق و تکالیف را تشدید و تکمیل نماید. قطعی است که اجرای حق تعلیم و تربیت، معرفت حقوق اصلی چهارگانه دیگر ( حق حیات، حق کرامت، حق آزادی مسئولانه و حق مساوات) را نیز به ثمر می رساند. این حق به نام «حق تربیت  توجیهی» یا «توجیه تربیتی» نامیده می شود.

حقوق بشر غرب

ماده بیست وششم

1- هرکس حق دارد از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش، لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است، باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی، اجباری است. آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنابر استعداد خود، بتوانند از آن بهره مند شوند.

2- آموزش  و پرورش باید طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هرکس را به حد اکمل رشد برساند و احترام حقوق و آزادی های بشر را تقویت کند. آموزش و پرورش باید حسن تفاهم و گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمع های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهیل نماید.

3- پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.

مشترکات

1- اصل کلی حق تعلیم و تربیت، مورد اتفاق نظر هر دو نظام حقوقی اسلام و غرب است.

2- توجیه تعلیم و تربیت در مسیر امکان پذیر ساختن رشد و تکامل انسانی از مشترکات هر دو نظام حقوقی است، اگر چه معنای رشد و تکامل انسانی در فرهنگ اسلام و غرب- در عین داشتن مشترکاتی چند- اختلافات مهمی نیز با یکدیگر دارند.  

3- مواد مربوط به تعلیم و تربیت انسان ها عبارتند از: احترام به حقوق انسان ها و آزادی های مسئولانه و حسن تفاهم های تکاملی و غیر ذلک. به عبارت کلی تر، یکی از مواد بسیار مهم در تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، موضوع اخلاق والای انسانی است که اصول عالی آن در مکتب اسلام پی ریزی شده و همه آن چه را که در مواد حقوق بشر از دیدگاه غرب به عنوان ماده تعلیم و تربیت آمده است، تا آن جاکه زندگی هدفدار انسان ها را تأمین کند و در تنظیم فردی و دسته جمعی روابط موثر باشد، مورد دستور جدی قرار می دهد.

4- این اصل که پدر و مادر در انتخاب نوع تعلیم و تربیت برای فرزندان خود بر دیگران ترجیح دارند، مورد اشتراک هر دو نظام حقوقی است. نهایت امر، در حقوق بشر از دیدگاه اسلام، به مصلحت کلی فرزندان از جهت ارزش های اخلاقی و دینی مشروط است که در مبحث تفاوت ها خواهیم گفت.

5- آن نوع آموزش و پرورش ها که انسان را آماده زندگی با کرامت و شرف نماید، حق همه مردم است.

تفاوت ها

1-  اسلام، نخستین مسأله اختصاصی که در مسائل تعلیم وتربیت دارد- و از آن جهت با حقوق بشر از دیدگاه غرب متفاوت است- وجوب تکلیفی است که درباره تعلیم وتربیت برای هرکسی که توانایی آن را دارد، متوجه ساخته است. این، یک امتیاز بزرگ است که در حقوق اسلام وجود دارد، در صورتی که حقوق بشر از دیدگاه غرب فقط دوران ابتدایی را منظور می نماید و تحصیلات ابتدایی را لازم می شمارد. باید گفت: بدان جهت که اسلام برای انسان ها حیات شایسته و با کرامت را می خواهد، و معلوم است که بدون تعلیم وتربیت، صحیح درباره موادی که مقداری از آن در امتداد همه زمان ها ضروری است و مقداری دیگر به بعضی از زمان ها اختصاص دارد، هیچ انسانی نمی تواند از زندگی شایسته و با کرامت برخوردار باشد.
2- حق اختیار نوع تربیت کودکان در اسلام، به لزوم مراعات مصلحت فرزندان از نظر ارزش های اخلاقی و احکام فطری اسلامی مقید و مشروط است، در صورتی که در حقوق بشر غرب، این شرط وجود ندارد. ممکن است گفته شود: حقوق غرب به فهم کلی انسان ها- که صلاح فرزندان خود را می خواهد – قناعت کرده است، ولی همان گونه که می دانیم، هر اندازه که کلمات مفاهیم و قضایای حقوقی، صریح بوده بار دار معنای مقصود بوده باشند، بهتر است.

3-اگر کودکی پدر و مادر نداشته باشد نوبت اختیار تعلیم و تربیت به کسانی می رسد که پس از ولی شرعی کودک (پدر) ولایت قانونی دارند، مانند پدر پدر و غیره. به این گونه اختیار، برای دیگران خویشاوندان، در حقوق بشر از دیدگاه غرب تصریح نشده است. امتیاز این اختیاز در پیوستن شاخه های درخت خویشاوندان به یکدیگر است که از اتصال آن ها به ریشه درخت کلی حیات کشف می کند و مهمترین نتیجه این پیوستگی، نجات از بیماری قرن معاصر ماست که بیماری «بیگانگی انسان ها از یکدیگر» نامیده شد، این همان بیماری است که به بیماری بدتری منجر می گردد که «بیگانگی انسان از خویشتن» نامیده شده است.

4- یکی از اساسی ترین تفاوت هایی که میان دو نظام حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب وجود دارد، ماده بسیار با اهمیتی است که به جنبه معنوی و روحی فرزندان مربوط می شود. در مواد حقوق بشر از دیدگاه غرب. این ماده با کمال بی توجهی نادیده گرفته شده و بدون مراعات حق معنویت انسان ها و بدون اهمیت دادن به جنبه روحی آنان، همه حقوقی که برای انسان ها تنظیم و تدوین می شود، جز برای راه انداختن یک زندگی ماشینی ناآگاه، نتیجه دیگر نمی دهد.

منـابـع

محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 264 و صفحه 266 تا 268

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها