آزادی، اقسام آن و معنای اختیار
فارسی 321 نمایش |در توصیف و تعریف آزادی، مطالب فراوانی تاکنون گفته شده که بعضی از آنها، تنها احساس ابتدایی مفهومی از این حقیقت را بیان می دارد، و بعضی دیگر، تا حدودی به حقیقت آن نزدیک می شود. به عنوان نمونه، بعضی می گویند: «آزادی یعنی من می توانم این کار را انتخاب کنم و می توانم آن کار را انتخاب کنم». چنان که ملاحظه می شود، این یک احساس بسیار سطحی است که نمی تواند تفسیر کننده حقیقت آزادی- با درجات بسیار مختلفی که دارد- باشد. برای تعریف یا توصیف آزادی، بررسی سه موضوع «رهایی» و «آزادی» و «اختیار»، بسیار ضروری به نظر می رسد.
1- رهایی
عبارت است از: برداشتن قید یا زنجیر یا هر عاملی که موجب بسته شدن مسیر جریان اراده در یک یا چند موضوع می شود. به عنوان مثال، شخصی را فرض کنید که به اقامت در یک محل یا شهر محکوم شده و نباید از حوزه قضایی آن شهر بیرون برود. هنگامی که ممنوعیت مزبور برداشته شود، این شخص رها می شود؛ با این حال، ممکن است مجبوریت و ممنوعیت های دیگری، آزادی او را سلب کرده باشد. خلاصه، رهایی، باز شدن قید از مسیر جریان اراده به طور نسبی است و از این رو هیچ حال رهایی، توضیح دهنده موقعیت بعد از برداشته شدن قید نیست.
2- آزادی
برای شناخت آزادی، دو درجه مهم آن را مطرح می کنیم:
الف- آزادی طبیعی محض، عبارت است از: توانایی انتخاب یک هدف از میان اشیائی که ممکن است به عنوان هدف منظور شوند و یا انتخاب یک وسیله از میان اشیائی که ممکن است وسیله تلقی شوند. با توجه به معنایی که برای درجه حکم از آزادی گفتیم، معلوم می شود که این درجه از آزادی، فوق حالت رهایی است که عبارت از: برداشته شدن قید و مانع از جریان اراده.
ب- آزادی تصعید شده عبارت است از: نظاره و سلطه شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار. با نظر به این تعریف، هر اندازه نظاره یا سلطه شخصیت برکار بیشتر شود، آزادی انسان در آن کار بیشتر خواهد بود، برعکس، هر اندازه از نظاره یا سلطه شخصیت درباره کار کاسته شود، به همان اندازه از آزادی کار کاسته خواهد شد. بدیهی است انسان در حالت نظاره و سلطه مزبور است که از میان واقعیات بی شمار، هدف ها و وسیله ها را انتخاب می کند و اراده خود را در تحقق بخشیدن به هدف یا وسیله انتخاب شده، به جریان می اندازد، و هر اندازه که دو امر مزبور( نظاره و سلطه شخصیت) در طول یا ترک کار ادامه پیدا کند، به همان اندازه، آزادی ادامه خواهد یافت. ملاحظه می شود که این درجه از آزادی با حالت رهایی بسیار متفاوت است، زیرا انسان در این درجه از آزادی، از شخصیت خود در اجرای توانایی بر دو قطب مثبت و منفی کار یا ترک کار بهره برداری می کند.
3- اختیار
تعریف ذکر شده برای آزادی، به اضافه قید «شایسته» برای کار یا ترک آن «هدف گیری خیر» را، برای اختیار نیز می توان منظور کرد. با این دو مقدمه، تعریف اختیار چنین خواهد بود: اعمال نظاره و سلطi شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار، یا ترک شایسته «با هدف گیری خیر».
تفاوت های آزادی و اختیار
الف- در قید «شایسته» و «هدف گیری خیر»، «آزادی» را از «اختیار» تفکیک می کند، زیرا آزادی محض هیچ کاری با این ندارد که آن چه آزادانه انجام می گیرد، شایسته است یا ناشایسته و آیا از آن کار، هدف خیر منظور شده است یا نه! در صورتی که اختیار با دو قید مزبور، عبارت است از: توجیه آزادی و بهره برداری از آن کار شایسته با هدف گیری خیر.
ب- آزادی که عبارت است از نظاره و سلطه شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار، یا خودداری از کاری فی نفسه (خود به خود) لذت بخش است، زیرا احساس آزادی همیشه محصول دو موضوع مطلوب حیات انسانی است. یک، نبودن قید و زنجیر در مسیر جریان اراده. دوم، احساس توانایی انتخاب اهداف و وسایل از میان واقعیات بی شمار، و چنین احساسی، مانند احساس خود حیات است که لذیذترین حالت روانی را در انسان به وجود می اورد. از این جاست که می گوییم: بدون احساس آزادی، حیات ناقص است. در صورتی که اختیار، نه تنها در جستجوی لذت حیات طبیعی نیست، بلکه بدان جهت که انجام دادن کار یا خودداری از یک کار اختیار، شایستگی و هدف گیری خیر را منظور می کند، انجام دادن تکلیف است که حتی امکان دارد مشقت بار و ناگوار طبیعی باشد. بلی، انجام تکلیف با هدف گیری خیر، با قطع نظر از نفع شخصی، موجب لذت معقول و ابتهاج والاست که به هیچ وجه با لذایذ طبیعی قابل مقایسه نیست. حتی همین لذت معقول و ابتهاج هم، برای آن عظمای انسانی که به بلوغ رسیده اند، به عنوان ارزش انجام تکلیف، مطرح نمی شود.
ج- انسانی که می تواند کار شایسته یا خودداری شایسته از کاری را با هدف خیر انجام بدهد، اراده و تصمیم و اقدام چنین شخصی، وارد در منطقه ارزش های والاست؛ در صورتی که اگر کسی با آزادی محض کاری انجام می دهد، یا از کاری خودداری می کند، یک امتیاز طبیعی برای حیات طبیعی خود به دست آورده است، بنابراین هیچ یک از اراده و تصمیم و اقدام و کار، یا خودداری او از کار، داخل در منطقه ارزش های والا نیست.
منـابـع
محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 269 تا 272
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها