اعجاز، یکی از راههای شناخت پیامبران در کلام قرآن
فارسی 2182 نمایش |بدون شک هیچ ادعائی را بدون دلیل نمی توان پذیرفت، مخصوصا دعوی بسیار مهمی همچون دعوی نبوت، به خصوص اینکه در طول تاریخ افراد زیادی را می شناسیم که به دروغ مدعی سفارت و نبوت از سوی پروردگار و مأموریت برای هدایت خلق شدند، و هدفشان این بود که مردم ساده لوح را اغفال کرده، برای رسیدن به مقاصد پلید خود و تأمین خواسته های نامشروع، ادعای رسالت از سوی خداوند بزرگ کردند، و گاه افراد ناآگاه را نیز به دنبال خود کشاندند. بنابراین لازم است معیارهایی برای شناخت پیامبران راستین از مدعیان دروغین پیدا کنیم.
1- «اعجاز» یعنی انجام امور خارق العاده ای که از توانایی بشر بیرون است، توأم با دعوی نبوت، که یکی از راههای شناخت سفیران الهی می باشد. باید توجه داشت که قرآن از این مسأله تعبیر به اعجاز یا معجزه نمی کند، بلکه عمدتا از سه تعبیر دیگر استفاده کرده است: «آیه» و «بینه» و «برهان». اکنون با هم به آیات زیر گوش جان می سپاریم:
1- «قال ان کنت جئت بایه فات بها ان کنت من الصادقین- فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین- ونزع یده فاذا هی بیضاء للناضرین» (اعراف/106 تا 108)
2- «و رسولا الی بنی اسرائیل انی قد جئتکم بایه من ربکم انی اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله و ابری ء الاکمه والابرص واحیی الموتی باذن الله وانبئکم بما تأکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مومنین» (آل عمران/49)
3- «وقالوا مهما تاتنا به من آیه لتسحرنا بها فما نحن لک بمومنین- فارسلنا علیهم الطوفان والجراد والقمل والضفاد والدم آیات مفصلات فاستکبروا وکانوا قوما مجرمین» (اعراف/ 132 و 133)
4- «والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره قد جائتکم من ربکم هذه ناقه الله لکم آیه» (اعراف/ 73)
5- «قال یا قوم ارایتم ان کنت علی بینه من ربی و آتانی رحمه من عنده فعمیت علیکم انلز مکموها و انتم لها کارهون» (هود/28)
6- «و ان الق عصاک....اسلک یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء... فذائک برهانان من ربک الی فرعون و ملائه» (قصص/31 و 32)
7-«قل لئن اجتمعت الانس واجن ان یاتوا بمثل هذا القرآن لایاتوان بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا» (اسراء/ 88)
ترجمه
1- (فرعون) گفت اگر نشانه ای آورده ای ارائه بده اگر از راستگویانی، ناگهان عصای خود را افکند و اژدهایی آشکار شد، و دست خود را ( از گریبان) بیرون آورد سفید (و درخشان) برای بینندگان بود.
2- و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده که به آنها می گوید:) من نشانه ای از طرف پروردگار شما برایتان آورده ام، من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می گردد، و کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می بخشم و مردگان را زنده می کنم و از آنچه می خورید و در خانه خود ذخیره می کنید به شما خبر می دهم، مسلما در اینها نشانه ای برای شما است اگر ایمان داشته باشید.
3- و گفتند هر زمان آیتی برای ما بیاوری که سحرمان کنی، به تو ایمان نمی آوریم. سپس (بلاها پشت سر هم بر آنها نازل کردیم) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه ها و خون را که نشانه هائی از هم جدا بودند بر آنها فرستادیم (ولی باز هم آنها بیدار نشدند) و تکبر ورزیدند و جمعیت گنهکاری بودند.
4- و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستادیم. ای قوم من خدا را بپرستید که جز او معبودی برای شما نیست. دلیل روشنی از طرف پروردگار برای شما آمده: این ناقه الهی برای شما معجزه ای است.
5- (نوح) گفت ای قوم من اگر دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتی به من داده باشد که بر شما مخفی مانده (آیا باز هم رسالت مرا انکار می کنید؟) آیا من می توانم شما را به پذیرش این بینه مجبور سازم با اینکه شما آمادگی ندارید؟!
6- عصایت را بیفکن.... دستت را در گریبانت فرو بر هنگامی که خارج می شود سفید و درخشنده است و بدون عیب و نقص..... این دو برهان روشن از پروردگات به سوی فرعون و اطرافیان او است...
7- بگو اگر انسانها و پریان اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هر چند یکدیگر را در این کار کمک کنند.
تفسیر و جمع بندی
اعجاز، نحستین دلیل نبوت
همانگونه که قبلا نیز اشاره شد واژه «معجزه» به آن معنی که امروز به کار می رود هرگز در قرآن مجید نیامده است، و به جای آن واژه های دیگری همچون «آیة» و «بینه» و «برهان» آمده است، هرچند این سه واژه در معانی دیگری نیز در قرآن مجید به کار رفته است، ولی یکی از معانی آنها معجزه است. آیاتی که در بالا انتخاب شد از روشنترین آیاتی است که با استفاده از این سه واژه درباره معجزه سخن می گوید، به اضافه بعضی آیات دیگر که هیچیک از این سه واژه در آن نیست، ولی مفهوم ناتوانی انسانها را از مقابله به مثل در برابر بعضی از خوارق عادات انبیاء روشن می سازد، و در مجموع نشان می دهد که هم پیامبران از «اعجاز» به عنوان سند حقانیت خود استفاده می کردند، و هم مردم از آنها تقاضای «معجزه» داشتند.
در نخستین آیه می فرماید: «فرعون به موسی گفت: اگر «آیت» و نشانه ای آورده ای ارائه بده اگر از راستگویان هستی- ناگهان موسی عصای خود را افکند و مار عظیم آشکاری شد- و دست خود را از گریبان بیرون آورد سفید و درخشان برای بینندگان بود» (قال ان کنت جئت بایه فات بها ان کنت من الصادقین- فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین- ونزع یده فاذا هی بیضاء للناضرین). در اینجا می بینیم فرعون به عنوان یک امر مسلم به خود حق می دهد که مطالبه «آیة» یعنی «معجزه» کند، و موسی نیز این پیشنهاد را بدون چون و چرا می پذیرد، و دو نمونه از معجزات خود را ارائه می هد. بنابراین آیات فوق امور خارق عادت را (با شرائطی) به عنوان وسیله ای برای شناخت پیامبران معرفی می کند. این آیات هرگز نمی گوید که در نظر فوعون چنین مجسم می شد، بلکه خبر از یک واقعیت عینی می دهد و آن تبدیل عصا به مار عظیم، و سفید و درخشنده شدن دست موسی هنگامی که از گریبان بیرون آورد، و تعبیر به «مبین» نیز اشاره به این است. ممکن است انتخاب این دو معجزه به خاطر این باشد که یکی جنبه ارعاب و تهدید مستکبران و معاندان را دارد، و دیگری وسیله روشنائی و ایمان مومنان است تا «مهر» و «قهر» به هم بیامیزد و معجونی شفابخش برای بندگان خدا فراهم سازد!
در دومین آیه اشاره پرمعنائی به معجزات حضرت مسیح شده، و از آنها به عنوان «آیت» یاد گردیده است و این در زمانی بود که به مریم بشارت تولد مسیح را داد، و فرمود: «ما او را به عنوان رسولی به سوی بنی اسرائیل مبعوث می کنیم ( و به آنها می گوید) من نشانه ای از سوی پروردگارتان برای شما آورده ام. من از گل چیزی شبیه پرنده می سازم، سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می شود و به فرمان خدا کور مادرزاد و مبتلا به برص (پیسی) را شفا می بخشم، و مردگان را به فرمان خدا زنده می کنم، و از آنچه می خورید یا در خانه های خود ذخیره می کنید به شما خبر می دهم، مسلما در اینها نشانه ای است برای شما اگر ایمان داشته باشید». (ورسولا الی بنی اسرائیل انی قد جئتکم بایه من ربکم انی اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله و ابری ء الاکمه والابرص واحیی الموتی باذن الله وانبئکم بما تأکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مومنین). در این آیه مجموعه ای از معجزات حضرت مسیح بیان شده: آفرینش پرنده ای از گل، و شفای بیماران غیر قابل علاج، و زنده کردن مردگان که همگی به اذن الله صورت می گرفته، همچنین آگاه ساختن از امور پنهانی و اسرار غیب. این معجزات چهارگانه تنها معجزه مسیح نبود، چه اینکه در آیات قرآن خارق عادات دیگری نیز از او نقل شده است، از جمله سخن گفتن در گاهواره، و نازل شدن مائده آسمانی برای حواریین به دعای او می باشد. معروف این است که انتخاب بخشی از این معجزات از سوی خداوند برای حضرت مسیح (ع) به خاطر آن بوده که علم و دانش پزشکی در آن عصر پیشرفت فراوان کرده بود و نیاز مردم به خاطر بیماریهای فراوان به مسأله پزشکی شدید بود، خداوند مخصوصا این معجزات را در اختیار بنده اش حضرت مسیح قرار داد تا دانشمند و غیر دانشمند سر تعظیم در برابر او فرود آرند و عظمت اعجاز او آشکارتر گردد. این نکته نیز قابل توجه است که نوعی هماهنگی در میان این معجزات مادی، و برنامه های معنوی و تربیتی حضرت مسیح وجود داشته: از یکسو با دعوت خود، انسانهای تازه ای با شخصیت و معرفت تازه تربیت می کرده، و از سوی دیگر بیماردلان غیرقابل علاج را شفا می بخشیده، و مردگان وادی ضلالت را هدایت و احیا می کرده، و اسرار غیب و انوار معرفت را به دلها می پاشیده است، به این ترتیب آن معجزات مادی هماهنگ با این اهداف معنوی بوده است. درست است که «معجزه» باید کار خارق العادی باشد که همه از انجام مثل آن ناتوان باشند، ولی خداوند حکیم که هر کارش روی حکمت است معجزات را روی حساب و برنامه ای برمی گزیند. این نکته نیز قابل دقت است که تعبیر به «اذن الله» دو بار در آیه فوق تکرار شده، تا مردم ناآگاه در وادی شرک سرگردان نشوند، و درباره پیامبران مبالغه و غلو نکنند، مخصوصا با توجه به اینکه وضع آفرینش عیسی چنان بود که زمینه های غلو را در افکار کوته فکران فراهم می ساخت، مکرر روی اذن و فرمان خدا تکیه شده تا گمان نکنند او واقعا صفات خدائی دارد و این اعمال از ناحیه خود او است، بلکه بدانند هر چه هست به اذن خداست.
آیه سوم به خوبی نشان می دهد که حضرت «موسی» (ع) خارق عادات متعدد (یا به تعبیر دیگر آیات مفصلات) برای فرعونیان آورد، ولی آن قوم لجوج به بهانه اینکه «سحر» است تسلیم نشدند، می فرماید: «آنها (به موسی) گفتند هر زمان برای ما بیاوری که ما را به آن سحر کنی به تو ایمان نمی آوریم! - سپس (بلاهای مختلفی) بر آنها فرستادیم: طوفان، ملخ، آفت غلات، قورباغه، و خون که نشانه هائی جدا از یکدیگر بودند، ولی آنها تکبر ورزیدند (و قبول نکردند) آنها قوم گنهکار و مجرمی بودند» (وقالوا مهما تاتنا به من آیه لتسحرنا بها فما نحن لک بمومنین- فارسلنا علیهم الطوفان والجراد والقمل والضفاد والدم آیات مفصلات فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین). این حوادث عجیب و غیر منتظره هم جنبه تأدیب داشت و هم جنبه اعجاز. آیات بعد از این نیز نشان می دهد که آنها وقتی در فشار این حوادث واقع می شدند دست به دامن موسی می زدند، و تقاضا می کردند که از خدا بخواهد «بلا» برطرف شود و قول می دادند اگر برطرف گردد ایمان می آورند، ولی بعد از برطرف شدن، نقض پیمان میکردند، تا اینکه سرانجام به «عذاب استیصال» گرفتار شدند و ریشه کن گشتند. درست است که فرعونیان و بنی اسرائیل هر دو با هم زندگی داشتند، ولی روشن است که هدفگیری این بلاها به سوی فرعونیان بود، زیرا کاخهای مجلل آنان در دو طرف نیل قرار داشت، در حالی که منازل محقر بنی اسرائیل در نقاط دور دست بود، و طوفان و سیلاب خانه های فرعونیان را طعمه خود قرار می داد. همچنین ملخ و آفات نباتی، کشتزارهای وسیع و گسترده آنها را به نابودی می کشاند، قورباغه ها ناگهان افزایش نسل فراوانی یافتند، و از نیل خارج شدند و در تمام زندگی فرعونیان حتی در اطاقهای خواب و سر سفره ها و ظروف غذا مزاحم آنان بودند، همچنین هنگامی که رود نیل به رنگ خون در آمد آنها بیش از همه گرفتار خسارت شدند. اما این بلاها یا به تعبیر دیگر «معجزات بیدارگر» که شرح آن در تورات کنونی نیز در «سفر خروج» فصل هفتم تا دهم آمده است، آنها را بیدار نکرده. ممکن است گزینش این پنج معجزه ناظر به سلطه عذابهای الهی بر تمام شئون زندگی آنها بوده طوفان، کاخهای آنها را درهم کوبید، و ملخ باغات آنها را از بین برد، و «قمل» زراعتهای آنها را، و ضفادع (قورباغه ها) آرامش زندگی آنها را برهم زد، و مبدل شدن آب نیل به شکل خون، نوشیدنی آنها را از آنها گرفت!
در چهارمین آیه، اشاره کوتاهی به معجزه یکی دیگر از پیامبران الهی یعنی حضرت صالح(ع) دیده می شود، و با تکیه بر عنوان «بینه» و همچنین «آیة» آن را بازگو می کند، می فرماید: «ما به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبودی برای شما نیست، «بینه» ای از سوی پروردگارتان برای شما آمده، این ناقه الهی برای شما «آیتی» است» (والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره قد جائتکم من ربکم هذه ناقه الله لکم آیه). «ناقه» در اصل به معنی شتر ماده است، این واژه مکرر در قرآن مجید اشاره به ناقه صالح شده که بدون شک یک شتر استثنایی بود، هم از نظر چگونگی پیدایش و هم از نظر حالات و صفات دیگر که بحث در جزئیات آن، از موضوع این سخن خارج است، همینقدر می دانیم که یک شتر معمولی و عادی نبود، و لذا آن را به عنوان یک بینه و آیة معرفی می کند، و در آیه فوق؛ برای بیان اهمیت این معجزه تعبیر نافة الله آمده است. چرا خداوند برای صالح، از میان تمام معجزات، این معجزه را برگزید؟ بعضی گفته اند: به خاطر این بوده که آن قوم، چنین تقاضائی را داشتند. در روایتی می خوانیم: هنگامی که صالح در میان قوم ثمود به پیامبری مبعوث شد، به آنها که بت پرست بودند و هفتاد بت گوناگون داشتند، هرقدر نصیحت کرد سودی نبخشید، روزی به آنها گفت: من دو پیشنهاد به شما می کنم: یا شما تقاضایی کنید تا من از پروردگارم بخواهم آن را اجابت کند، یا اینکه من چیزی از خدایان شما می خواهم اگر آنها پاسخ مرا گفتند از میان شما بیرون خواهم رفت، گفتند حرف منصفانه ای را زدی! روزی را تعیین کردند و به اتفاق آنها به سراغ بتها رفتند، صالح درخواستی از آنها کرد، بدیهی است جوابی نگفتند، فرمود: خدایان شما که جواب نگفتند، اما شما پیشنهادی کنید تا من از خدایم بخواهم الان به شما پاسخ گوید، گفتند ای صالح! از این صخره عظیمی که می بینی (و در آنجا سنگ بزرگی بود) ناقه ای بیرون آور، بزرگ و پر پشم! اگر چنین کنی به تو ایمان خواهیم آورد، او به فرمان خدا این کار را کرد و ایمان نیاوردند.
در پنجمین آیه باز سخن از «بینه» است و در اینجا «بینه نوح» مطرح شده است، بینه ای که مراد از آن «معجزه آشکار» است، زیرا در برابر گفتار مشرکان قوم او که می گفتند: «بل نظنکم کاذبین»، «ما شما را دروغگو گمان می کنیم» می فرماید: «ای قوم من! اگر دارای دلیل روشنی از سوی پروردگارم باشم و رحمتی از سوی او شامل حال من شده باشد (و بر اثر تعصب و لجاجت) بر شما مخفی گردد آیا من باید شما را مجبور به قبول آن سازم در حالی که کراهت دارید»، (قال یا قوم ارایتم ان کنت علی بینه من ربی و آتانی رحمه من عنده فعمیت علیکم انلز مکموها و انتم لها کارهون). بسیاری از مفسران گفته اند که «بینه» در اینجا به معنی معجزه است، هر چند از ابن عباس نقل شده که منظور دلیل منطقی روشن است، ولی با توجه به تعبیر« من ربی» (از سوی پروردگارم) و با توجه به اینکه این بینه در برابر نسبت کذب به نوح و یارانش اقامه شده هیچ مفهومی جز معجزه نمی تواند داشته باشد و شاید منظور ابن عباس از دلیل روشن نیز همان معجزه باشد.
در ششمین آیه با تعبیر دیگری در این زمینه یعنی تعبیر «برهان» رو به رو می شویم، اشاره به دو معجزه معروف موسی که در آیات گذشته آمد، یعنی تبدیل عصا به مار عظیم، و ید بیضاء کرده، می فرماید: «این دو برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعوت و اطرافیان او است» (فذائک برهانان من ربک الی فرعون و ملائه). «برهان» به گفته راغب در مفردات، به معنی دلیل محکم است، و بعضی آن را مصدر از ماده «بره» (به معنی سفید شدن) دانسته اند، و اطلاق این واژه بر دلائل محکم، به خاطر این است که مطلب را روشن می سازد یا مایه روسفیدی گوینده است، و یا اشاره به کلامی است که کاملا روشن، و خالی از هرگونه ابهام است. در لسان العرب، نیز برهان به معنی دلیل روشنی که حق را از باطل جدا می سازد، تفسیر شده لذا مفسران در ذیل این آیه نیز واژه «برهانان» را به معنی دو دلیل روشن و آشکار تفسیر کرده اند. ولی صاحب «کتاب التحقیق» معتقد است که استعمال واژه برهان به معی دلیل، یک اصطلاح منطقی و خارج از دائره لغت است، و معنی برهان همان کلام روشن و خالی از ابهام، یا موضوع کاملا آشکار می باشد. به هرحال، در آیه فوق، این واژه در مورد معجزه به کار رفته است که دلیلی است روشن و آشکار، بر صدق مدعی نبوت، که در اینجا حضرت موسی(ع) داشت.
در هفتمین و آخرین آیه مورد بحث، نه تعبیری از آیه، نه بینه و نه برهان است، بلکه مصداقی از مصداقهای بسیار بارز و واضح معجزه عنوان گردیده، و بعد از آن تصریح شده است که اگر تمام مردم جهان جمع شوند، قادر به انجام همانند آن نیستند، بنابراین قاطعی بر نبوت پیغمبر اسلام(ص) خواهد بود. می فرماید: «بگو اگر تمام انسانها و پریان اتفاق کنند که مثل این قرآن را بیاورند، هرگز نخواهند آورد، هرچند یکدیگر را در این کار کمک کنند» (قل لئن اجتمعت الانس و اجن ان یاتوا بمثل هذا القرآن لایاتوان بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا). هدف این نیست که وارد بحث اعجاز قرآن شویم، این بحث، ذیل همین آیه، در جلد دوازدهم تفسیر نمونه آمده است و در جلد آینده پیام قرآن بطور مشروحتر خواهد آمد. هدف این است که این حقیقت را روشن سازیم که معجزه یکی از طرق شناخت قطعی پیامبران است. و لذا در ذیل آیه دیگری که مخالفان را بر آوردن ده سوره همانند سوره های قرآن فرا می خواند، می خوانیم: «فان لم یستجیبوا لکم فاعلموا انما انزل بعلم الله»، «اگر آنها این دعوت را پذیرا نشدند بدانید که این قرآن با علم الهی نازل شده است» (هود/14).
نتیجه
از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبی می توان نتیجه گرفت که از دیدگاه قرآن مسأله معجزه، نه تنها در مورد پیامبر اسلام (ص) بلکه در سایر پیامبران نیز به عنوان یک سند عمده برای اثبات نبوت تلقی شده است.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی - تفسیر سوره ابراهیم (ع) – صفحه 263 و صفحه 265 تا 276
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها