نقش موسیقی در تصوف
فارسی 1448 نمایش |موسیقی در سنت تصوف عموما شأنی والا دارد. سماع که لفظا به معنای «شنیدن» است، در سنت تصوف به معنای شنیدن با گوش جان است که در واقع نوعی مراقبه است. نوعی توجه تام و تمام به نغمات برای نیل به حقیقت ورای آن. در جهان اسلام سنت سماع سابقه ای بس دیرنیه دارد، هرچند مخالفت با هر شکلی از موسیقی هم سابقه ای دیرینه دارد، و البته در این میان مخالفت با برخی از انواع موسیقی، نه همه ی آنان نیز به چشم می خورد. موسیقی از نظر متصوفه فقط زمانی تأثیرگذار است که در مکان مناسب، در زمان مناسب و در کنار اشخاص مناسب اجرا شود. زمان مناسب وقتی است که قلب مخاطب برای درک آنچه می شنود آماده و گشوده باشد. پس این زمان عملا ممکن است هر موقعی فرا برسد و ساعت و تاریخ خاصی ندارد، مکان مناسب هم لزوما جای مشخصی نیست و هر جا شخص بتواند حال مناسبی پیدا کند، مکان مناسب همان جاست. سرانجام این که حضور اشخاص مناسب و یاران صاحبدل بسیار اهمیت دارد. شخص باید با افرادی آشنا همنشین شود که گاه منظور افرادی است که همچون خود شخص به مدارج بالای معنوی رسیده اند. البته برخی از متصوفه معتقدند تحقق چنین شروطی ضرورت ندارد و سماع برای عارف و عامی به یک اندازه مفید است. حالی که با شنیدن موسیقی به شخص دست می دهد مرتبه ای معنوی از هشیاری زیباشناختی است که تا ابعادی لاهوتی ارتقا می یابد، و در این میان نغمات موسیقی مظهر نظم الهی اند. متصوفه در مورد سماع و شعر نیز نکات مشابهی را خاطر نشان می کنند، که البته هر دو این ها هم مانند موسیقی در جامعه ی اسلامی به مذاق عده ی کثیری خوش نمی آید. متصوفه معتقدند سماع و شعر نیز در افزایش معرفت معنوی مومنان اثر گذارند و بنابراین باید پرداختن به آنها تشویق شود؛ البته نه هر نوع سماع و موسیقی و شعری، در این مورد نیز باید به یاد داشته باشیم که آنچه به این اعمال مشروعیت می بخشد نفس این اعمال نیست بلکه آنها مظهر جهان باطن یا وسیله ی تقرب به آن جهانند. لذت بردن صرف از موسیقی ارزش و اعتباری ندارد، بلکه موسیقی زمانی ارزشمند است که هدفی والاتر داشته باشد. از این نظر اصول بنیادین تصوف به لحاظ روش شناختی کاملا با استدلال های مخالفان تصوف هم جهت است. هر دو گروه معتقدند یگانه راه توحید عملی مانند موسیقی بر حسب نتایجی است که از این عمل برای دین حاصل می آید. صوفیان به طور کلی بر این باورند که موسیقی اعتقادات دینی را استحکام می بخشد و در بسیاری شرایط کافران را به پذیرش اسلام تشویق می کند. برای مثال، تصوف در اروپای امروز و ایالات متحده در میان عده ی کثیری از غیر مسلمانان محبوبیت فراوانی پیدا کرده و دست کم در مورد برخی از آن ها دلیل گرویدنشان به اسلام بوده است. اندونزی که بزرگترین جمعیت مسلمان جهان را در خود جای داده است، از راه تصوف به کشوری مسلمان مبدل شد. نخستین مسلمانانی که برای تبلیغ دین اسلام به این کشور رفتند، از بومیان نخواستند از آیین های خود همچون خیمه شب بازی، که شاید از دیدگاه اسلامی ناپسند تلقی شود، دست بشویند، بلکه به تدریج شخصیت هایی اسلامی را وارد این نمایش ها کردند. این مطلب احتمالا از دید صوفیان اندونزی مثال خوبی است از به کارگیری موسیقی و سایر تمهیدات هنری برای تقریب و ترغیبب مردم به اسلام و در نتیجه خدا. بنابراین موسیقی فی نفسه مطلوب یا نامطلوب نیست، همچنان که هیچ چیز فی نفسه مطلوب یا نامطلوب نیست، بلکه این اعمال فقط در نسبت با دین جنبه ی اخلاقی پیدا می کنند. در درون اسلام، مفهوم استقلال هنر، چه در میان موافقان و چه در میان مخالفان آن، چندان طرفدار ندارد.
منـابـع
اولیور لیمن- مترجم: محمدرضا ابوالقاسمی – درآمدی بر زیبایی شناسی اسلامی – از صفحه 180 تا 181
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها