بررسی مفهوم باغ اسلامی
فارسی 2257 نمایش |فرچایلد راگلز می نویسد: «در جامعه اسلامی ما قبل عصر جدید بدن را با پوشش و حجاب از نگاه دیگران دور می داشتند، در معماری به کمک درها، دیواره ها و دیوارها حریم را از نگاه نامحرم حفظ می کردند و حتی در فضای شهری کم اتفاق می افتاد که فضا با گذر یا میدانی گشوده شود و شهر را «هویدا» کند. بنابراین، چشم اندازهای گشوده بسیار معنا دارند و باید به دقت آنها را بررسی کرد. جا دارد این ادعا را با دقت بررسی کنیم، زیرا به وضوح نادرست است. اولا می توان در جهان اسلام از شهرهای بسیاری نام برد که فضای گشوده دارند که کلیت شهر را هویدا می کند. حاکمان طبیعتا احساس می کرده اند چنین طراحی گشوده ای قدرت آن ها را دو چندان جلوه گر خواهد کرد. این فضای گشوده ی شهری در سرتاسر جهان اسلام وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. البته خود راگلز هم به این موضوع اشاره می کند، اما می گوید این موضوع استثناست و استثنا هم قاعده را ثابت می کند. البته می دانیم که استثنا قاعده را ابطال می کند نه اثبات. همچنین این تصور که اسلام به خلوت و حریم توجه خاصی دارد کاملا اشتباه است. این که برخی این موضوع را با مقوله ی حجاب و جایگاه زن در اسلام مقایسه می کنند، کار ما را راحت می کند. طبق این قیاس، در همه ی ادوار در همه جوامع اسلامی زنان همیشه با حجاب و پوشیده بوده اند، اما می دانیم در گذشته چنین نبوده است و امروزه هم مسافری که به کشورهای اسلامی می رود دخترانی را می بیند که کنار هم راه می روند و برخی محجبه اند و بعضی دیگر لباس های بسیار باز پوشیده اند. امروزه برخی از مسلمانان حجاب را واجب می دانند و برخی دیگر نه، و طی دوره های مختلف تاریخی و فرهنگی نیز دیدگاه های بسیار متنوعی درباره ی حجاب مطرح بوده است. درست است که حاکمان کشورهای اسلامی دوست نداشته اند هر کسی به باغ هایشان سرک بکشد، اما می دانیم که همه ی صاحبان باغ در دنیا از این نظر تقریبا مشابهند. آن ها می خواهند مردم بفهمند که آن ها چه باغ زیبایی دارند، اما آن را با پارک اشتباه نگیرند؛ ضمن این که هرگونه مالکیتی نوعی حریم و حصار را ایجاب می کند و این مختص اسلام نیست. بنا بر شواهد، در برخی از باغ های اسلامی کوشک هایی برای خلوت کردن با زنان و کنیزان ساخته می شده و به واقع برخی از قسمت های باغ مخصوص این کار بوده و طبیعتا چنین بخش هایی می بایست از دید پنهان می بوده اند. یکی از پرسش های جالب توجه این است که اساسا چرا باید بحث خلوت و حریم مطرح شود. وقتی به نقاشی هایی از باغ های گورکانیان در هند و افغانستان نگاه می کنیم، باغ های بسیار گشوده و گسترده را می بینیم که متناسب با محیط بسیار دل انگیز پیرامونشان ساخته شده اند. این ویژگی را به خصوص در باغ های سرینگر کشمیر (مثل باغ نشاط و باغ شالیمار) مشاهده می کنیم که کاملا معلوم است از پس زمینه ی کوهستان و رودهای روان و جنگل ها و راه ها و پل ها به عنوان چارچوب باغ استفاده شده است. در اینجا باغ تجلی نوع دیگری از زیبایی است که همانا شکوه و جلال طبیعت است، شاه گورکانی هند، در سده ی شانزدهم باغ بسیار خیره کننده ای در کابل احداث کرد که می دانیم هدف اولیه ی آن سیاسی و در واقع به منظور خلوت کردن بوده است. این باغ، دست کم تا آن جا که از ساختار و طراحی آن برمی آید، هیچ معنای دینی ای ندارد. البته این بدین معنا نیست که بنایی دینی نیست، اما پیش از آن که ادعا کنیم همه ی باغ ها در زمره ی ابنیه ی دینی قرار می گیرند، نخست باید خوب بیندیشیم.
جیمز دیکی می گوید: «تفاوت های روحی مسلمانان و اروپاییان به خوبی در سنت باغ سازی ایشان نمودار شده است. حصارهای بلند باغ اسلامی از سویی مانع از آن می شد که زندگی خصوصی مالک باغ در معرض دید اغیار قرار گیرد و از سوی دیگر او را از زرق وبرق و نکبت فضای نفرت انگیز کوچه و خیابان جدا می کرد. او در خلوت این بهشت کوچک...... می توانست از تنوع نامحدود رایحه ها و رنگ ها و شکل های مختلف لذت ببرد.. باغ اسلامی مظهر تعادل میان امر معقول و امر طبیعی است، به گونه ای که این دو به شکلی دلپذیر درمی آمیزند و هر یک دیگری را تکمیل می کند. خیلی ها به باغ ها و سایر جنبه های هنر اسلامی رویکردی یونگی دارند، چندان که گویی در پس این قالب های بیان فرهنگی نوعی اصل کل روان شناختی نهفته است که فلسفه ی غایی آن ها شمرده می شود. رویکرد جذابی است و می تواند همه مسائل بغرج را در چشم به هم زدنی حل کند. اما مسئله آنجاست که نه تنها کوچک ترین مدرکی در تأیید آن وجود ندارد، بلکه بسیار نامعقول به نظر می رسد. توصیفات فوق الذکر درباره ی باغ اسلامی را عینا می توان در مورد همه ی باغ های واقع در حومه ی شهرها، در حکم واحه ای آرام در دل جهانی پرجنب وجوش و پر همهمه اند، بیان کرد.
تصنعی در برابر طبیعی
در تقابل تصنعی و طبیعی، زیباشناسی باغ در میانه قرار می گیرد. بدیهی است که باغ را با موادی عمدتا طبیعی احداث می کنند اما نحوه ی سازماندهی این مواد تصنعی است، هرچند اغلب کوشش می شود این سازمان دهی طبیعی به نظر برسد. باغ، یا اقل گیاهان، در آثار تصویری هم بازنمایی شده اند، اما اغلب روشن نیست که این تصاویر واقعا قرار است باز نمود گیاهان باشند یا فقط شکلند. ساختار بعضی از این بازنمایی ها خیالی است و در خلق آن ها چیزی فراتر از بازنمایی شیی طبیعی مدنظر بوده است. همین نکته را می توانیم در مورد باغ ها هم بیان کنیم، زیرا سازماندهی بخش های مختلف باغ، هرچند در دل طبیعت بروز می دهد، به گونه ای است که جلوه ای نه چندان طبیعی ایجاد کند. کسانی که مدعی اند باغ های اسلامی اساسا باغ های بهشت گونه اند، در واقع می گویند این باغ شبیه به باغ های بهشت اند، اما نکته آنجاست که توصیف چندانی از باغ های بهشتی در دست نیست.
جان بروکس در کتاب باغ های بهشت، در مورد تاریخ و نقشه ی باغ های بزرگ اسلامی احساساتش غلیان می کند و روایتی بسیار مخدوش به دست می دهد. او با وجود همه ی شواهدی که خود از وجود انواع و اقسام باغ در جهان اسلام به دست می دهد، باز اصرار دارد منبع الهام همه ی این باغ ها را باغ ایرانی بداند. این نیز نمونه ی دیگری است از علاقه ی وافر شرق شناسان به تعمیم که سبب می شود خیل شواهد نقیض را نادیده گیرند. برخی از مینیاتورهای عهد گورکانیان هند با مضمون باغ مسلما جنبه ی دینی ندارند، به ویژه آن هایی که دخترانی در حال آبتنی و استحمام را نشان می دهند که با نگاهی مخمور به بیننده خیره شده اند. شاید برخی بگویند این صحنه ها نشانگر نعماتی است که در بهشت به درستکاران عطا خواهد شد، و می دانیم که در توصیف این نعمات بهشتی جنبه ی نفسانی هم در کار است، اما این تفسیر اعتباری ندارد. بسیاری از این نقاشی ها قصه ها و افسانه های معروف ادبیات فارسی و حتی هندی را به تصویر می کشند و هیچ نسبتی با اسلام ندارند، چه رسد به بهشت. درست است که مسلمانان در گذشته باغ ها را بسیار دوست می داشته اند و هنوز هم دارند، اما تلاش برای کشف درون مایه ای اسلامی برای این باغ ها راه به جایی نمی برد.
منـابـع
اولیور لیمن- مترجم: محمدرضا ابوالقاسمی – درآمدی بر زیبایی شناسی اسلامی – از صفحه 187 تا 190
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها