ایستادگی و عدم ترس از شکست، یکی از راههای رسیدن به هدف

فارسی 2848 نمایش |

هر موفقیت بزرگی در زندگی نیازمند ایستادگی و مقاومت است. توانایی شما برای چیزی که می خواهید، شروع حرکت و سپس ایستادگی در برابر هر مانع و گرفتاری تا رسیدن به اهدافتان عامل تعیین کننده اساسی در موفقیت شماست. روی دیگر ایستادگی، شهامت است. شاید بزرگترین چالش شما در زندگی غلبه بر ترس و توسعه عادت شهامت باشد. وینستون چرچیل نوشته است «شهامت لازمه فضیلت است و همه چیزهای دیگر به آن بستگی دارد.»

غلبه بر ترس

ترس همواره بزرگترین دشمن بشریت بوده است. وقتی فرانکلین روزولت گفت: «تنها چیزی که باید از آن ترسید خود ترس است»، منظورش این بود که احساس ترس بدتر از هر چیزی است که انسان از آن می ترسد و این احساس است که منجر به اضطراب، استرس و ناراحتی می شود. وقتی شما عادت شهامت و اعتماد بنفس را در خودتان تقویت کنید، دنیای جدیدی از امکانات پیش روی شما گشوده می شود. فقط فکر کنید چه می شد اگر بدون ترس از هیچ عاملی در این جهان رویاپردازی کرده و عمل می نمودید.

شما می توانید هر چه لازم دارید بیاموزید

خوشبختانه، عادت به شهامت مانند سایر مهارتهای لازمه موفقیت، آموختنی است. برای انجام آن ما باید بر ترس غلبه کنیم، همزمان با آن، شهامت و اعتماد بنفسی که شما را قادر می سازد که با هر بالا و پایینی در زندگی بدون هراس برخورد کنید در شما ساخته می شود. آن لاندرس می گوید: «اگر از من پرسیده شود که یک نصیحت خیلی مفید برای موفقیت همه بشریت داشته باشم، خواهم گفت: دردسر را به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از زندگی بپذیرید و وقتی آمد، سر خود را بالا بگیرید. به آن نگاه کنید و بگویید «من بزرگتر از تو هستم. تو نمی توانی مرا شکست بدهی.» این نگرشی است که انسان را به پیروزی می رساند.

علت و درمان ترس

نقطه شروع برای غلبه بر ترس و تقویت شهامت این است که دریابیم چه عواملی ما را به سمت آن سوق می دهد. همانطور که می دانیم، ریشه ترس در کودکی  است، وقتی یکی از والدین یا هر دو، کودک را مورد انتقاد تخریبی قرار می دهند، این مسأله باعث می شود که ما دو نوع ترس را تجربه کنیم. اول ترس از شکست که باعث می شود ما فکر کنیم نمی توانیم، و دوم ترس از طرد شدن، که باعث می شود فکر کنیم، من باید این کار را بکنم. من باید بخاطر وجود این ترسها، ما می ترسیم پول، وقت و احساسات سرمایه گذاری شده در رابطه مان را از دست بدهیم. ما نسبت به انتقاد احتمالی دیگران حساس می شویم. به همین دلیل گاهی از ترس اینکه کاری که انجام می دهیم ممکن است توسط دیگران تأیید نشود، هیچ کاری انجام نمی دهیم. ترس ما را فلج کرده و از عمل سازنده برای تحقق اهداف و رویاهایمان عقب نگه می دارد. ما تردید می کنیم. قاطعیت نداریم. کارها پشت گوش می اندازیم. برای تأخیر در کارها بهانه و دلیل می آوریم، در نهایت احساس درماندگی می کنیم و در یک دام دو سویه، «من باید، اما نمی توانم»، یا «من نمی توانم ولی باید» گرفتار می شویم.

ترس و غفلت با هم می آیند

ترس می تواند در اثر غفلت هم ایجاد شود. وقتی ما اطلاعات محدودی داریم، در رابطه با نتیجه عمل مان احساس ناامنی می کنیم. غفلت باعث می شود که از تغییر هراس داشته باشیم، ترس از چیزهایی که نمی شناسیم و پرهیز از هر چیز جدید و متفاوت. برعکس آن هم درست است. هر عملی برای جمع آوری تجربه و اطلاعات بیشتر در حوزه ای خاص به ما اعتماد بنفس و شهامت می دهد. انسان در بعضی از حوزه های زندگی هیچ ترسی ندارد زیرا در آنها استاد و کارآمد است، مثل رانندگی یا فروش و مدیریت. بخاطر تجربه و دانش تان، احساس می کنید هر اتفاقی بیفتد شما قادر به اداره آن هستید. هیچ ترسی ندارید. عامل دیگر ترس، بیماری یا خستگی است. وقتی ما خسته یا ناخوش هستیم و از نظر فیزیکی رو به راه نیستیم نسبت به زمانی که سرحال، پر انرژی و سالم هستیم بیشتر در معرض شک و ترس قرار می گیریم. گاهی شما می توانید شیوه و رفتار خود را با یک خواب خوب شبانه یا یک استراحت مناسب تغییر دهید و کاملا باتری های احساس و ذهنی خود را شارژ کنید و استراحت و آرام سازی بیش از هر عمل دیگری در ایجاد اعتماد بنفس و شهامت در انسان موثر است.

همه می ترسند

مسأله این است که هر انسان هوشمندی از چیزی می ترسد. طبیعی است که انسان نسبت به سلامت فیزیکی، احساس و بقای مالی خود نگران باشد. انسان شجاع، آدم نترس نیست. همانطور که مارک تواین گفته است: «شهامت مقاومت در برابر ترس است، استاد شدن در ترس به معنای نبود ترس نیست». مسأله این نیست که شما می ترسید یا نه؟ همه ما می ترسیم. سوال این است که چگونه با ترس برخورد می کنیم؟ انسان شجاع کسی است که به رغم ترس به پیش می رود. در اینجا یک نکته آموختنی است. وقتی شما بر ترس تان غلبه کنید و به سمت چیزی که از آن می ترسید پیش روید، ترس نابود می شود و همزمان اعتماد بنفس و خوباوری در شما افزایش می یابد. بنابراین، وقتی شما از چیزی که می ترسید دوری کنید، ترس رشد کرده و همه جنبه های زندگی شما را کنترل می کند. هر چه ترس شما زیاد می شود، اعتقاد بنفس، خودباوری و احترام شما کاهش می یابد. گلین فورد، هنرپیشه آمریکایی، در جایی گفته است: «اگر کارهایی را که از آن می ترسید انجام ندهید، ترس بر همه زندگی شما غلبه می کند».

ترس خود را تجزیه و تحلیل کنید

وقتی عوامل ترس خود را شناختید، قدم بعدی غلبه بر ترس است. بنشینید و با نگاه نقادانه ترس خود را شناسایی، تبیین و تجربه و تحلیل کنید. در بالای یک صفحه کاغذ تمیز بنویسید: «من از چه چیزی می ترسم؟» شروع به نوشتن همه ترسهای خود کنید. از اصلی تا فرعی، چیزهایی که تجربه آنها برایتان اضطراب زا بوده است. با ترسهای عمومی شروع کنید. ترس از شکست یا از دست دادن و ترس از انتقاد و طرد شدن. بعضی ها اسیر ترس از شکست شده اند. انرژی زیادی را صرف توجیه و پوشاندن اشتباهاتشان می کنند. نمی توانند با اشتباه کردن کنار بیایند. برخی از طرد شدن هراس دارند، نسبت به اینکه چگونه در برابر دیگران ظاهر شوند خیلی حساس اند و بنظر می آید نمی توانند هیچ عمل مستقلی را انجام دهند، مگر اینکه مطمئن شوند کس دیگری آنها را تأیید می کند.

اولویت بندی ترس

وقتی لیستی از ترسهایی که بر رفتار و تفکر شما تأثیر می گذارد تهیه کردید، آنها را براساس اهمیت تنظیم کنید. کدام ترس بیش از بقیه بر تفکر شما بیشترین تأثیر را دارد و شما را عقب نگه می دارد؟ کدام ترس شما دو است؟ کدامیک سومی است؟ و همین طور تا آخر. بر اساس ترسی که بر شما غالب است به سوالات زیر پاسخ دهید:

ترس چگونه مرا در زندگی عقب نگه می دارد؟

ترس چگونه در گذشته من کمک بوده است؟

برای برطرف کردن ترس چه هزینه ای باید بپردازم؟

تمرین و تداوم

شما می توانید با درگیر شدن در اعمالی که برگیرنده شهامت و اعتماد بنفس است، شجاعت را در خودتان تقویت کنید و ترس را کاهش دهید. هر کاری را بارها و بارها تکرار کنید، یک عادت جدید می شود. شما می توانید شهامت را با رفتار شجاعانه – وقتی لازم است -  در خودتان تقویت کنید. در اینجا به چند عمل که تمرین آن عادت شهامت را در شما تقویت می کند اشاره می کنیم. اولین و شاید مهمترین شهامت شروع کردن، اقدام کردن و قدم برداشتن است. این شهامتی است که شما هر چیز تازه یا متفاوتی را بدون تضمین موفقیت انجام دهید و از منطقه راحت خودتان خارج شوید. دکتر رابرت رونستات، استاد تجارت کالج بابسون، سالها پیش مطالعه ای در کلاسش انجام داد و دریافت تنها ده درصد از دانشجویان کسب خود را شروع کرده اند و در زندگی موفق هستند. او تنها یک ویژگی برای این فارغ التحصیلان موفق پیدا کرد. آنها که واقعا می خواستند کسب خود را شروع کنند درباره آن فقط حرف نمی زدند.

شهامت شروع

او «اصل راهرو» را کشف کرد که ما قبلا به آن اشاره کردیم. وقتی افراد به سمت اهدافشان حرکت می کنند، در حالی که در راهرو حرکت می کنند درهایی که ندیده بودند در برابر آنها گشوده می شود. درهایی که اگر حرکت نمی کردند آنها را نمی دیدند. اگر دانشجویان تجارت با آنچه یاد گرفته بودند کاری انجام نمی دادند و هنوز منتظر بودند که همه چیز قبل از شروع روبه راه باشد، آنها تا قبل از اطمینان از موفقیت وارد کار نمی شدند و هرگز چیزی اتفاق نمی افتاد.

آینده به افراد ریسک پذیر تعلق دارد

آینده متعلق به کسانی است که ریسک پذیرند نه افرادی که در پی امنیت هستند. در زندگی، کسانی که بیشتر به دنبال امنیت می گردند کمتر آن را می یابند. اما هر چه بیشتر بدنبال فرصتها باشید، احتمال بدست آوردن امنیتی که می خواهید برای شما بیشتر است. وقتی اضطراب دارید، توجه خود را متوجه اهدافتان کنید. تصویری از انسانی که دوست دارید باشید، در ذهن خود ایجاد کنید، کاری را که دوست دارید انجام دهید، اجرا کنید. وقتی فکر ترس با فکر شهامت و اعتمادبنفس ترکیب شود، دیگر جایی برای آن باقی نمی ماند. هر چه شما اجازه بدهید ترس رشد می کند، بنابراین دقت کنید. چه می شود اگر شما در مصاحبت با یک انسان موفق همه درسهای لازمه موفقیت را که او جمع آوری کرده، می آموختید؟ فکر می کنید این کار به شما کمک می کرد که بیشتر موفق باشید؟ چه می شد اگر شما با صدها زن و مرد برتر جهان بنشینید و درسها، قوانین و اسرار آنها را از موفقیت بیاموزید؟ آیا این به شما کمک می کرد که در زندگی موفق تر باشید؟ یا چه می شد اگر شما این کاری که تأثیر بسیار مثبتی بر دیگران دارد را می توانستید با هزار نفر از موفق ترین افراد بنشینید؟ دو هزار یا سه هزار؟

عمل همه چیز است

پاسخ شما این خواهد بود که هم صحبتی با افراد خیلی موفق و یادگیری از آنان در جهت دستیابی به اهداف کمک بزرگی است. حقیقت این است که همه این توصیه ها به اندازه یک عمل که بر مبنای آموخته های خود انجام دهید موثر نیست. کتابفروشی ها پر از کتابهای خودآموزی است که هر یک از آنها مملو از ایده هایی است که کاربرد آن می تواند شما را موفقتر کند. حقیقت این است که همه این ایده ها در جهان فقط می تواند به شما انگیزه بدهد که قدم های مستمر و استوار در جهت دستیابی به اهدافتان بردارید. نتایج احتمالی از مطالعه چنین کتابهایی این است که شما تصمیمات خاصی می گیرید که آنچه می خواهید انجام دهید کمتر باشد یا بیشتر. شما برای بخشهای مختلف زندگیتان اهدافی تعیین کرده و راه حلهایی را برای رسیدن به آن پیش بینی نموده اید. مهمترین سوال شما برای آینده باید این باشد، آیا کارهایی را که تعیین کرده اید انجام می دهید؟

انضباط شخصی

مهمترین ویژگی برای موفقیت، انضباط شخصی است. انضباط شخصی یعنی شما توانایی آن را دارید که بر مبنای نقاط قوت خود هر چه را که بهتر است در زمان مناسب انجام دهید، ولو اینکه آن کار را دوست نداشته باشید. شخصیت، توانایی انجام کاری است که علاقه مندی و تمایل به انجام آن از بین رفته است. چیزی که شما یاد می گیرید برای آینده تان قطعی نیست. موضوع این است که شما بتوانید خود را عادت دهید که بارها و بارها هزینه آن را پرداخت کنید تا نهایتا به هدف خود برسید. شما برای تعیین اهداف و برنامه ریزی برای رسیدن به آن به انضباط شخصی نیاز دارید. شما برای تغییر برنامه خود بر مبنای اطلاعات جدید به انضباط شخصی احتیاج دارید. شما برای استفاده بهتر از زمان و انجام وظائف تان به بهترین وجه به انضباط شخصی نیاز دارید. شما به انضباط شخصی برای سرمایه گذاری هر روزه برای خودتان احتیاج دارید که بتوانید خود را از نظر شخصی و حرفه ای بالا بیاورید، چیزهایی را که برای موفقیت لازم دارید بیاموزید. شما انضباط شخصی را برای تأخیر خوشی، پس انداز پول، ساماندهی امور مالی تا رسیدن به استقلال مالی نیاز دارید، شما به انضباط شخصی برای اینکه افکارتان بر اهدافتان متمرکز باشد و شک و تردید نکنید احتیاج دارید. شما برای رویارویی مثبت و سازنده با هر مشکلی به انضباط شخصی نیازمندید.

ایستادگی، انضباط در عمل است

شاید مهمترین نمود بیرونی انضباط فردی ایستادگی و مقاومت در زمان انجام کارها باشد. ایستادگی، نمود عملی انضباط فردی است. ایستادگی معیار مناسبی برای شخصیت فرد است. در حقیقت، ایستادگی میزان باور شما به خودتان و توانایی موفقیت تان است. هر وقت که مقاومت شما با ناامیدی مواجه شد، عادت به ایستادگی را در خودتان تقویت کنید. قدرت اعتماد بنفس و غرور را در شخصیت خودتان بپردازید. شما قوی تر و استوارتر می شوید. وقتی انضباط نقاط قوت در شما عمیق شد، شما ویژگی آهنین موفقیت را در خودتان تقویت کرده اید، صفتی که بر هر مانعی که در مسیر زندگی شما باشد غلبه می کند.

ویژگی مشترک افراد موفق در تاریخ

تاریخ مبارزات بشر داستان ایستادگی و مقاومت است. همه زنان و مردان موفق قبل از رسیدن به کامیابی و پیروزی تلاش و مقاومت فراوان کرده اند که آنان را در چنین رده بالایی قرار داده است.

دو ویژگی اساسی

اوریسون سوت ماردن در کتابش می گوید: «برای موفقیت دو ویژگی لازم است. یکی وارد شدن به کار و دیگری باقی ماندن در آن». او می نویسد: «برای انسانی که قدرتش را می شناسد، شکست وجود ندارد. کسی که مصرانه تلاش می کند، شکست ناپذیر خواهد بود. ناکامی برای کسی که بعد از هر زمین خوردنی برمی خیزد وجود ندارد. مانند توپ لاستیکی، انسان مقاوم در زمانی که دیگران تسلیم شده اند، ایستادگی می کند، او به جلو می رود وقتی دیگران به عقب برمی گردند. کنفرسیوس چهار هزار سال پیش گفته است: «هنر این نیست که انسان در زندگی زمین نخورد، بلکه هنر این است که بعد از هر زمین خوردنی بلند شود».

ایستادگی بزرگترین ثروت

شاید بزرگترین دارایی شما توانایی ایستادن طولانی تر از دیگران باشد. بی. سی. فاربر، موسس مجله فاربر، مجله را در زمان رکود اقتصادی تأسیس کرد و نوشت: «تاریخ نشان داده است که افراد برجسته برنده، همیشه با موانع بزرگ مقابله کرده اند. آنها برنده می شوند، چون با هر چیزی که آنها را تشویق نکند مقابله می کنند». الکساندر گراهام بل در مورد ایستادگی گفته است: «نمی توان گفت این چه قدرتی است، تنها چیزی که می توان گفت این است که وجود دارد و قابل دسترسی است، وقتی انسان دقیقا می داند چه چیزی می خواهد و کاملا تصمیم می گیرد که تسلیم نشود تا به آن برسد». رن مک فرسون کسی که موسسه بزرگ دانا را تأسیس کرد، موفقیت خود را با این کلمات خلاصه می کند: «فقط فشار بیاورید، من هر اشتباهی که ممکن است انجام داده ام، ولی باز هم با فشار پیش رفتم».

دوگانگی جالب

یکی از دوگانگی های جالب و مهم در زندگی این است که شما باید نسبت به اینکه انسان باهوشی هستید، آگاهی داشته باشید. شما همانگونه که بدبختی و ناامیدی را به حداقل می رسانید برای هر امر احتمالی در زندگی برنامه ریزی کنید. این کار حساس و عقلانی است. همه انسانهای باهوش سعی می کنند از راهی که کمترین مقاومت را دارد به اهدافشان برسند و تعداد گرفتاری ها و موانعی را که هر روز ممکن است با آن روبه رو شوند را کاهش دهند. با وجود بهترین تلاشی که می کنیم، ناامیدی و استیصال، بخشهای اجتناب ناپذیر و طبیعی زندگی ماست. بنیامین فرانکلین گفته است تنها امور اجتناب ناپذیر در زندگی مرگ و مالیات است. اما هر تجربه ای نشان داده که ناامیدی هم اجتناب ناپذیر می باشد. فرقی نمی کند چقدر خوب برنامه ریزی کرده باشی، شما ناامیدیهای بیشمار، عقب گرد و بیچارگی را در زندگی تجربه خواهید کرد. هر چه اهدافی که برای خودتان تعیین می کنید بالاتر و پر چالش تر باشد، استیصال و مشکلات بیشتری را خواهید داشت. این یک دوگانگی است. غیر ممکن است انسان از همه ظرفیت و قابلیتهای خود استفاده کند، مگر اینکه با سختی مواجه شده و از آن درس بگیرد. همه درسهای بزرگ زندگی نتیجه شکست و عقب گردهای موقتی است که ما در حالی انجام داده ایم که می خواستیم از آن جلوگیری کنیم. گرفتاری به رغم تلاش خوب ما سرزده می آید. بدون آن ما نمی توانیم در زمره افرادی قرار بگیریم که بالاترین امتیاز را دارند و به اهداف خود رسیده اند.

گرفتاری ما را آزمایش می کند

در طول تاریخ بزرگترین متفکران به این دوگانگی و پارادوکس اشاره کرده و نتیحه گیری نموده اند که این امتحانی است که در مسیر رسیدن به چیزهایی با ارزش باید آن را گذراند. هرودوت،  فیلسوف یونانی، گفته است: «گرفتاری» توانایی ها و ویژگی هایی را که در انسان مسکوت مانده است به حرکت درمی آورد». بهترین ویژگی های قدرتمند در انسان، شهامت، ایستادگی و شخصیت ممتازی است که در مواجهه با بزرگترین چالشها و عکس العمل مثبت و سازنده نسبت به آنها خود را نشان می دهد». هر انسانی در هر قدمی که بر می دارد با مشکلات برخورد می کند. تفاوت بین آنها که دستاورد بالا دارند با آنها که دستاوردهای پایین دارند این است که افراد موفق از گرفتاریها و مشکلات برای رشد خود بهره گرفته اند، در حالی که مشکلات برای افراد ناموفق طاقت فرسا بوده و انگیزه و اشتیاق را از آنها گرفته است.

برگشت از ناامیدی

«کارآبراهام زالزنیک» در دانشگاه هاروارد ثبت کرد که چگونگی پاسخگویی به ناامیدی همیشه دقیقا پیش بینی می کند که شما چقدر احتمال موفقیت دارید. اگر شما از ناامیدی درس آموختید و آن را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کردید، احتمال اینکه شما در زندگی به دستاوردهای بزرگ برسید، بسیار بالاست.

موفقیت یک پله بعد از شکست است!

این یک کشف قابل ملاحظه دیگر است. بزرگترین موفقیت شما در یک قدمی نقطه ای است که هر چیزی در درونتان از شما می خواهد که تمامش کنید و تسلیم شوید. زنان و مردان موفق در طول تاریخ از این یافته خود متعجب شده اند که بزرگترین تحولات زندگی آنان در نتیجه مقاومتشان در سختی ها و جایی که همه شواهد بر خلاف انتظار بوده، بدست آمده است. این مقاومت نهایی که «آزمایش مقاومت» خوانده می شود، دستاوردهای بزرگی برای انسان به همراه می آورد. رس پروت که صنعت «ای دی اس» را با هزار دلار شروع کرد و آن را به سه بیلیون دلار رساند، یکی از موفق ترین ثروتمندان خود ساخته تاریخ آمریکاست. او گفته است «بیشتر مردم، درست وقتی نزدیک موفقیت هستند تسلیم می شوند. آنها در آخرین دقیقه بازی تسلیم می شوند. درست یک گام پیش از پیروزی». هریت بیچر استود، نویسنده کتاب «کلبه عمو تم»، در این رابطه نوشته است: «هرگز تسلیم نشو، زیرا در این مکان و زمان دوباره آب بالا می آید». چیزی که شما نمی بینید و بیشتر مردم نسبت به وجود آن شک دارند، قدرت ساکت ولی غیرقابل انکاری است که در رویارویی با مشکلات و ناامیدی ها به کمک ما می آید.

منـابـع

برایان تریسی – هدف – از صفحه 281 تا 286 و صفحه 288 تا 292 و صفحه 295 تا 302

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها