نظرات دانشمندان درباره تأثیرات بدن بر روح و عکس آن

دانشمندان جهان اصل تأثیر جسم و روان را در یکدیگر قطعی تلقی کرده و در پرتو تکامل دانش با بیانی رساتر این موضوع را در کتاب های های علمی خود آورده اند. فعالیت های روانی محققا با فعالیت های فیزیولوژیکی بدن بستگی دارند. می توان برخی تغییرات عضوی را در تعقیب حالات  مختلف نفسانی و یا برعکس کیفیات روانی خاصی را با تاثیر بعضی اعمال عضوی مشاهده کرد. خلاصه اینکه مجموعه بدن و نفس آدمی بوسیله عوامل عضوی و روانی به یک اندازه تاثیر می پذیرد و تغییر می کند. و در حقیقت مغز مطلقا از ماده عصبی ساخته نشده است و شامل محیطی نیز هست که در آن سلول های عصبی غوطه ورند. ساختمان این محیط نیز بوسیله ترکیبات سرم خون تنظیم می گردد. از طرفی سرم خون ترشحات تمام غددی را که در بدن پراکنده است شامل است. بنابراین تمام اعضای بدن با واسطه خون و لنف در مغز حضور دارند و حالات شعوری ما به یک نسبت با ترکیب شیمیائی هورمونهای مغز و ساختمان سلول های دماغی بستگی دارد. مثلا اگر محیط داخلی بدن از ترشح غده سورنال محروم بماند بیمار در ضعف عمیقی فرو می رود و به حیوان خونسردی شبیه می گردد، یا اختلالات غده تیروئید سبب تحریکات عصبی و روانی و یا خمودی و بلاهت می شود. در خانواده هائی که ضایعات این عضو ارثی است ابله و ناقص عقل و جنایتکار فراوان است. کافی است پلاسمای خون از برخی مواد محروم شود تا عالیترین تجلیات روحی از میان برود. وقتی که مثلا  تیروئید در خون تیروکسین ترشح نکند هوش و حس اخلاق و حس جمال و حس مذهبی باقی نمی ماند. افزایش یا کمبود کلسیم سبب اختلالات روانی می گردد. شخصیت آدمی در اثر الکلیسم مزمن راه زوال می پوید. محقق است که وضع روانی با حالت بدن بستگی دارد. فعالیت های فکری و عاطفی از شرائط فیزیکی و شیمیائی و فیریولوژیکی اندام ها و در نتیجه از دنیای جهانی ناشی می گردد. از این چند سطر تاثیر بدن و قوای جسمانی در دستگاههای معنوی و روانی انسان به خوبی واضح شد، اینک درباره  تاثیر افکار و روان بشر در شئون مختلف جسم انسان چند جمله ای  بیان می کنیم: 

«به طوریکه میدانیم تاثیرات آدمی با تغییرات در گردش خون همراه است و با واسطه اعصاب عروقی سبب گشادی یا تنگی شریان های کوچک می گردد. گاهی یک خبر ناگوار غیرمنتظره ممکن است سبب انقباض شریان های اکلیلی قلب شود و به مرگ فوری بینجامد. حالات عاطفی بوسیله افزایش یا کاهش جریان خون موضعی به روی تمام غدد مترشحه داخلی اثر کرده و عمل آنها را شدید یا متوقف می کند و حتی گاهی فعالیت های شیمیائی آنها را  عوض می نماید. مشاهده غذا یا میل به آن سبب ترشح بزاق می گردد. کانون در یکی از آزمایش های معروف خود یافته است که اگر گربه را شدیدا بترسانیم عروق خونی غدد فوق کلیوی جانور اتساع می یابد و این عضو آدرنالین در خون می ریزد. آدرنالین فشار و سرعت جریان خون را بیشتر می کند و بدن را برای حمله یا دفاع به فعالیت وا می دارد. تأثرات مخصوصا نزد افرادی که حساسیت خاصی دارند تحولات شگفتی در بافت ها می دهد. تمام موهای یک زن بلژیکی که بوسیله آلمان ها محکوم به اعدام شده بود بغتتا شب پیش از اعدام سپید گردید. در حین یکی از بمباران ها دانه های کهیری روی بازوی زن دیگری پیدا شده بود که با ترکیدن هر بمب، وسیعتر و سرختر می شد. ژولترون با تجربه خود دریافت که یک صدمه روحی می تواند تغییرات محسوسی در وضع خون ایجاد نماید و در خون اشخاصی که وحشت زیادی احساس کرده بودند توانست گلبول های سفید کوچکتر از طبیعی، و سقوط فشار خون، و کاهش زمان و انعقاد پلاسما را ببیند. ناراحتی های روحی که موجب توقف کار تخمدان می شوند، تجربیات جنگ اخیر نشان داده است که زندگی در اردوگاههای بزرگ برای مدت طولانی خونریزی ماهیانه را که نتیجه تحولات دوره ای تخمدان است متوقف می سازد در حالی که این اختلالات با بازگشت به زندگی عادی بدون هیچ گونه معالجه ای از بین می روند. درباره عوارض جسمانی یک نوع مرض روحی می گوید: تمام عضلات و اعصاب را مختل می گرداند. در یک مرحله ادرار بسیار زیاد می شود و در مرحله دیگر بسیار کم، کار معده زیاد و کم می شود. در یک حالت بی خوابی و در حالت دیگر خواب به مریض روی می آورد. فعالیت جنسی نیز از مجرای طبیعی خارج می گردد، گاهی تحریک می شود و گاهی رو به کاهش می رود و گاهی به آشفتگی و انحراف می گراید. پوست بدن نیز از این تغییر بر کنار نمی ماند. در باره ای موارد دیده می شود که پوست جوش های کوچک می زند که با هیچ داروئی چاره پذیر نیستند ولی در دوره دیگر با سرعتی باور نکردنی از میان می رود. این ها عوارض این بیماری خارق العاده می باشد.»

منـابـع

کلیــد واژه هــا