نمونه هایی از عملکرد امام علی(ع) در اجرای حکومت اسلامی(2)

فارسی 283 نمایش |

16-امیرالمؤمنین (ع)، روزی کارگری مسیحی را دید که از کار افتاده بود و گدایی می کرد، این وضع را ضد جامعه و حکومت اسلامی دانست، که کسی از روی نیاز دست گدایی به سوی مردم دراز کند، فرمود: «از بیت المال برای او حقوق ماهانه معین کنند».

17- امیرالمؤمنین (ع)، می فرمود: «فقط اجرای عدالت (و پایمال کردن زندگی طبقاتی و معیشت اشرافی) است که دین و احکام دین را زنده نگاه می دارد». پس اگر حاکمیتی نام دین بر خود بگذارد، و عدالت معیشتی و قضایی و اجتماعی را اجرا نکند، دین را پایمال کرده است، و مردم از دین برانده است. آیا این سخن درست نیست؟ آیا باید یک عده انسان بیچاره و زحمتکش، مملکت را اداره کنند، و کارهای سخت و مرزداری، و ایجاد امنیت، و کشته دادن را بر عهده بگیرند (و برخی از محرومیت و مظلومیت معیشتی، کارشان به جایی برسد که «کلیه» خود را بفروشند!؟)، و در سویی دیگر اندکی رفاه پرست سرمایه دوست خدانشناس –خود و نزدیکانشان- هر گونه می خواهند زندگی کنند، و در سفرها و سفره ها قارون را بفراموشانند؟ نه، این ها خواب است و خیال و دوام ندارد. مردم هوشیارتر از اینند که این عملکردهای بی سابقه را – آن هم به نام دین و امیرالمؤمنین (ع)- تحمل کنند. به قول خود امیرالمؤمنین(ع): «الحیف یدعو إلى السیف».

18- امیرالمؤمنین (ع)، می فرمود: «من قدرتمندان را خار و ناتوان می کنم، تا حق ضعیفان را از حلقوم آنان بیرون کشم؛ و ضعیفان جامعه را چنان قدرت می دهم، که بتوانند به همه ی حقوق خویش برسند».

19- امیرالمؤمنین (ع)، می فرمود: «شبها بروید و نیاز مردمان نیازمند را-حتی آنان که در خوابند- برآورده سازید».

20- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «اگر حکومت حکومت اسلامی باشد، به احدی ظلم نمی شود، حتی غیر مسلمان؛ و زندگی هیچکس با محرومیت و کمبود نمی گذرد، حتی غیر مسلمان».

21- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «اشخاص سازشکار و فسادپذیر (ضعیف النفس و دنیادوست) و طمع ورز در اموال عمومی (برای خود یا نزدیکان و نور چشمان)، هیچگاه نمی توانند حکومت اسلامی تشکیل دهند، و مطابق رضای خدا جامعه را اداره کنند.»

22- امیرالمؤمنین (ع)، در مورد زنی که خلیفه ی ثانی دسنور داده بود او را رجم کنند، به خلیفه گفت: «او را ترسانده اید؟»، گفت: «آری». فرمود: «او ما سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول: لا حد على معترف بعد بلاء انه من قیدت او حبست او تهدرت فلا اقرار له»، آیا از پیامبر نشنیدید که فرمود: «هرکس پس از دستگیری به گناهی اعتراف کند حد بر او جاری نمی شود. همانا هرکس دستگیر شود، یا زندانی گردد، یا مورد تهدید قرار گیرد و اقراری کند، اقرارش هیچ ارزش قضایی ندارد». خلیفه آن زن را آزاد کرد. بعد گفت: زنان عالم عاجزند که فرزندی مانند علی ابن ابیطالب بزایند. (لولا علی لهلک عمر)، اگر علی نبود، عمر بیچاره بود.

23- امیرالمؤمنین (ع)، می فرمود: «بدترین توشه ای که انسان برای آخرت خود بفرستن، ظلم و تجاوز به حقوق مردم است» (در معامله و بازار، در خرید و فروش، در قضاوت و دادرسی، در فکر و عقیده، در فرهنگ و تربیت، در پاسداشت ناموس...).

24- امیرالمؤمنین(ع)، شهر کوفه را به 7 بخش تقسیم کرده بود و قسمت همه ی مردم را از بیت المال بطور مساوی می داد. یکبار که اجناسی به بیت المال رسیده بود، و آنها را به 7 قسمت –برای 7 بخش کوفه- تقسیم کرد، یک گرده ی نان زیاد آمد، آن را نیز فرمود تا 7 لقمه کند و بر روی سهم هر محله ای یک لقمه بگذارند (تا ذره ای در عدالت کوتاهی نشده باشد). عالمان متعهد نباید بگذارند دین خدا و سیره و عمل اولیای خدا -اینگونه که اکنون شده است- فراموش شود، تا جوانان سرخورده از عملکردها، دوباره رو به سوی دین بیاورند. وظیفه ی عالم متعهد قرآنی و نهج البلاغه ای آن است که بر سر ظلم و ظالم فریاد بکشد و دست او را-از ستم به جامعه- کوتاه کند، چه حکومت اسلامی باشد، چه نباشد.

25- امیرالمؤمنین (ع)، منطق قرآن کریم را منطق مساوات می دانست. روزی شماری از مهاجرین و انصار نزد او آمدند، و از خدمات خودشان به اسلام (چاپ و پخش اعلامیه، کمک به خانواده های زندانیان سیاسی دوره ی طاغوت –مثلا)، سخن گفتند، و طالب پستهای کلیدی و امتیازات مالی شدند! علی (ع) فرمود: «این مال، مال خداست، و شما همه بندگان خدایید. و من در کتاب خدا نظر کردم، و ندیدم که کسی را بر کسی امتیازی داده باشد».

26- امیرالمؤمنین (ع)، به کارگزاران حکومت اسلامی می نوشت (آیین نامه): أدقوا أقلامکم، وقاربوا بین سطورکم، و احذفوا من فضولکم، و اقصدوا قصد المعانی، وایاکم والإکثار، فإن اموال المسلمین لاتحتمل الإضرار، قلم های خود را ریز سر کنید. خطها را نزدیک به هم بنویسید. حرف زیادی ننویسید. فقط سعی کنید مقصود را (با کمترین عبارت) برسانید. مبادا در مصرف ذره ای زیاده روی کنید، زیرا به اموال مسلمانان (اموال دولتی و عمومی و اموال جامعه و اموال یتیمان و محرومان و زمینگیران و از کارماندگان و بیوه زنان، و بیماران بی پزشک و دارو، و...) هیچکس نمی تواند و حق ندارد سر سوزنی زیان برساند. یا امیرالمؤمنین (ع)! و تو خو می دانی که اکنون با اموال عمومی (و آنچه متعلق به دور افتاده ترین روستانشین شکسته بال اسیر صحرا و خاک است، تا محرومترین انسان شهری...)، چگونه معامله می شود، و چگونه اموال، بر ضد نص قرآن کریم (کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم)، در دست شماری توانگر جلاد می گردد... و خرج های طاغوتی، و سفرها و سفره ها، چپاولگری برخی جوانان بی عقل و بی دین-در حاشیه های امن و در هر لباس- و سودخواری ها و تعطیل کردن کارخانه ها، و بیکار کردن دهها و دهها کارگر (با خانواده های سر به بالین خشک نهاده و به بخور و نمیر ساخته) به منظور وارد کردن جنس خارجی و کالای بیگانه، و به جیب زدن پول های کلان، و... و... و... که اینها همه، عدم لیاقت، یا خائن بودن، یا همسویی و همسودی شماری از مدیران را با آنان نشان می دهد. یا امیرالمؤمنین (ع)! آیا شما فکر می کنید، خدا ما را می آمرزد که باز اسم شما را بر خود می نهیم، و سال و ماه خود را به آن متبرک می کنیم، و کسانی که باید به این (نامگذاری) بیندیشند و اوضاع خود و جامعه را دگرگون کنند، شاید سر سوزنی به این امر نیندیشند!

27- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «راه حق و عدالت را بپیمایید، و توده ها را ناراضی نکنید، و اشراف بی تعهد و امتیاز طلب، و سرمایه داران مفسد را از دور خود دور کنید».

28- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «برای قضاوت، بهترین و با فضیلت ترین قاضیان را انتخاب کنید، که نه رشوه می گیرند، و نه هیچ رأیی بر آنان تحمیل می شود».

29- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «در میان بازاریان و اهل معالمه، انسان خبیث و طماع است، پس بر نرخها نظارت کنید، و نگذارید مردم زیر ساطور قصابی این جلادان قیمه قیمه شوند».

30- امیرالمؤمنین(ع) می فرمود: «در حکومت اسلامی، همه ی مردم –از اهل هر مذهب و ملت- باید مورد محبت و رغایت حاکم اسلامی باشند، زیرا آنان یا برادران دینی حاکمند، یا برادران نوعی او». (به تعبیر مرحوم جواد فاضل: ای انسان! آنها هم انسانند).

31- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «هیچ مالی پر فایده تر از عقل نیست»، (پس در زندگی خردمند و عاقل باشید).

32- امیرالمؤمنین (ع) می فرمود: «امانت را به صاحب آن رد کنید، اگر چه قاتل پیامبران باشد».

منـابـع

محمدرضا حکیمی – مرام جاودانه – صفحه ی 51 الی 59

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد