منابع شناخت اسلام
فارسی 382 نمایش |پیامبر اکرم (ص) و آورنده ی اسلام و قرآن، که به نص قرآن کریم جز از سوی خدا سخن نمی گوید و ارشاد نمی کند، دو یادگار گران ارج، برای هدایت دنیوی و سعادت اخروی امت باقی گذارده و درباره ی رجوع به آنان بس تأکید کرده، و انفصال از آنان را مایه ی ضلالت و گمراهی شمرده است. و این دو یادگار قرآن کریم است و اهل بیت، یعنی ائمه طاهرین (ع)، و آنچه از اهل بیت تا زمان ظهور در دست ماست، فقط همین اخبار و احادیث است، و ما شرعا و عقلا مکلفیم به رجوع اخبار، چنانکه حتی فلاسفه ی اسلام مراجعه به اخبار داشته و به آن توصیه کرده اند.
اگر به اخبار رجوع نکینم اعمال دینی را نیز نمی توانیم انجام دهیم، چون عمل دینی باید با قصد قربت انجام یابد. و برای تمشی و تحقق قصد قربت لازم است بدانیم که این عمل به این کیفیت (مثلا: نماز صبح دو رکعت؛ یا طواف دور کعبه، 7بار)، از طریق خود شارع رسیده است. و این چگونگی جز از طریق اخبار معتبر بدست نمی آید زیرا در قرآن تفاصیل احکام ذکر نشده است. پس به هنگام شناخت های اسلامی مراجع به اخبار واجب است، به صورت «اخبارگرایی» مبتنی بر ادله ی عقلی و نقلی و «اجتهاد»، نه «اخباریگری» و ترک اجتهاد، و کنار گذاشتن «علم اصول».
پس کسانی که دانسته یا ندانسته- اخبارگرایی را مانند اخباریگری وا می نمایند، -خواه ناخواه- در حوزه ی سیاست بنی امیه و بنی عباس حرکت می کنند، که می خواستند، امت اسلامی، به ائمه اهل بیت (ع) رجوعی و توجهی نداشته باشد.
«و أنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل إلیهم...»، (نحل/آیه ی44)، ما قرآن را بر تو نازل کردیم، تا آنچه را (در آن، از سوی خداوند)، بر مردم فرود آمده است، برای آنان توضیح دهی...
این آیه ی مبارکه- برخی آیات مشابه آن- بوضوح می رساند، که آیات قرآن، باید برای مردم توضیح داده شود، آن هم بوسیله ی خود پیامبر اکرم (ص) که عالم به قرآن است، یا کسانی که به تصدیق و تأیید خود پیامبر (ص) واجد علم قرآن و وارث حکمت و علم محمدی هستند. تبیین کتاب، نه تنها حجیت و هدایت کامل آن را مخدوش نمی سازد، بلکه تأیید و تثبیت می کند. در آغاز سوره ی «بقره»، قرآن خود را بعنوان «هدی اللمتقین» معرفی کرده است، یعنی کتابی که پرهیزپیشگان و تقواداران را هدایت می کند. اکنون آیا این «متقین» چه کسانی هستند و دارای چه اخلاق و رفتار و ویژگی های فردی و اجتماعی باید باشند؟ این ها بوسیله ی امیرالمؤمنین (ع)، در «خطبه متقین» بیان شده است. «روایات الاحکام» نیز همه تبیین «آیات الاحکام» است و این امری روشن است، چنانکه سیایت الهی و حکومت قرآنی، در «خطبه ی فاطمیه»، تبیین گشته است. همچنین در احادیث معتبر نبوی، تأکیدهای بسیاری آمده است، که آیات قرآن را- در موارد نیازمند به توضیح- از علی و ائمه ی آل علی (ع) (که همان اهل بیت (ع) و آل محمدند، و در «حدیث ثقلین»، انبازان و شریکان قرآن در هدایت امت معرفی شده اند) فرا گیرید؛ و به آنان چیزی نیاموزید، که نیازمند به آموختن شما نیستند، و از تعالیم و آموزه های آنان سر نتابید، که در این صورت گمراهید.
در اینجا نظر علامه طباطبائی را نقل می کنیم که در این مورد مهم نیز، نظر ایشان بعین همان نظر عالمان تفکیکی است. ایشان «ظواهر» آیات و «روایات معتبر» را حجت می دادند و همین ظواهر را منابع شناخت اسلام می شناسند، و جایی برای اعتبار برداشت یا قرائت این و آن نمی گذارند، اینک عین عبارت علامه: «قرآن کریم، که مأخذ اساسی تفکر مذهبی است، به «ظواهر، الفاظ خود»، در برابر شنوندگان خود، حجیت و اعتبار داده است و همان ظواهر آیات، بیان پیغمبر اکرم(ص) را ، تالی بیان قرآن قرار می دهد، و مانند آن (ظواهر قرآن)، حجت می سازد...
و همچنین –با تواتر قطعی- از آن حضرت رسیده است که بیان اهل بیت مانند بیان خودش می باشد. و به موجب این حدیث [حدیث ثقلین]، و احادیث نبوی دیگر، بیان اهل بیت، تالی بیان پیغمبر اکرم (ص) می باشد و اهل بیت در اسلام سمت مرجعیت علمی داشتند، در بیانشان بطریق مشافهه یا نقل قابل اعتماد حجت است. از این بیان روشن می شود که «ظواهر دینی» که در تفکر اسلامی مدرک و مأخذ می باشد، دو گونه اند:
1-کتاب
2-سنت
و مراد از کتاب، «ظواهر» آیات کریمه ی قرآنی می باشد، و مراد از سنت حدیثی است که از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) رسیده باشد.
منـابـع
محمدرضا حکیمی – مرام جاودانه – صفحه 226 الی 230
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها