سفارش به ورع، در احادیث و روایات
فارسی 409 نمایش |امروزه مسئله «ورع» و پرهیز از محارم، یک مسئله غیرقابل اعتنا و بسیار کم اهمیت تلقی گردیده، و ارزش آن در دلها رو به کاهش گذارده، و بی پروائی در گناه از امور بسیار ساده و عادی به حساب آمده است! با آنکه در شب «معراج» از جمله خطابها که به رسول اکرم (ص) فرموده اند این است که: «یا احمد! علیک بالورع؛ فان الورع رأس ووسط الدین، وآخر الدین. ان الورع به یتقرب الی الله تعالی. یا احمد.....ان الورع مثله کمثل السفینه؛ کما ان فی البحر لا ینجو الا من کان فیها کذلک لاینجو الزاهدون الا بالورع»، «ای احمد! بر تو باد که ملازم و دائم همراه «ورع» باشی؛ چه آنکه اول دین، و وسط دین، و آخر دین، ورع است! و ورع است که به سبب آن، می توان به خدا تقرب جست. ای احمد....مثل ورع، مثل کشتی است، همچنانکه در دریا جز کسی که در کشتی است، از گرداب آن نجات نمی یابد، همچنین از زاهدان دنیا جز کسی که دارای ورع است اهل نجات نمی باشد!»
در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که: «علیکم بالورع؛ فانه لاینال ما عندالله الا بالورع»، «بر شما باد التنزام به ورع، که آنچه نزد خدا است، به دست آوردن آن جز با ورع حاصل نمی شود».
و همچنین نقل شده است که مردی به حضور امام صادق علیه السلام عرضه داشت: چون من هر چند سالی یک بار موفق به زیارت شما می گردم، و توفیق زیارتم بسیار کم است، از این رو تقاضامندم مطلبی بفرمائید که دستورالعمل و برنامه کار من باشد. امام علیه السلام فرمود: «اوصیک بتقوی الله، و الورع، و الاجتهاد. و اعلم انه لاینفع لاورع فیه»، «تو را سفارش می کنم به تقوی خدا، و ورع، و اجتهاد (یعنی تلاش و کوشش در امر بندگی و تحمل مشقت در راه عبادت). و بدان: اجتهاد و تلاشی که با ورع همراه نباشد، نفعی نخواهد داشت.»
و در روایت دیگری، از رسول خدا (ص) چنین منقول است: «لو صلیتم حتی تکونوا کالاوتار و صمتم حتی تکونوا کالحنایا لم یقبل الله منکم الا بالورع». این روایت به صورت دیگر نیز نقل شده است و آن مناسبتر است: «لو صمتم حتی تکونوا کالاوتار، و صلیتم حتی تکونوا کالحنایا»، «اگر آنقدر روزه بگیرید که همچون روزه کمان (ضعیف و نحیف و لاغر) شوید، و آنقدر نماز بخوانید که مانند کمان (خمیده) شوید، خدا از شما نمی پذیرد مگر اینکه (این عباداتتان) با ورع همراه باشد».
و نیز از آن حضرت (ص) رسیده است: «من لم یکن له ورع یرده عن معصیة الله تعالی اذا خلابها لم یعبا الله بسائر عمله»، «کسی که دارای ورعی نباشد که او را در خلوت، از معصیت خدا بازدارد، خدا نیز به سایر اعمال وی از ارجی نمی گذارد».
زید بن علی از پدر بزرگوارش امام سید الساجدین (ع) نقل کرده است که: «الورع نظام العباده. فاذا انقطع الورع، ذهبت الد یانه کما انه اذا انقطع السلک اتـبعه»، «ورع، نظام عبادت است. (رشته نخی که دانه ها و مهره های متعددی مانند تسبیح را مثلا به هم می پیوندد نظام گفته می شود). پس وقتی ورع از بین رفت. دیانت از بین رفته است؛ همچنانکه وقتی رشته و نخ گسیخته شد، دانه ها و مهره ها نیز به دنبال آن متفرق گشته و از هم می پاشند».
«عن خیثمه، عن ابی جعفر علیه السلام قال: دخلت علیه لاودعه، فقال: ابلغ موالینا السلام عنا و اوصهم بتقوی الله العظیم و اعلمهم – یا خیثمه – انا لا نغنی عنهم من الله شیئا، الا بعمل؛ و لن ینالوا و لایتنا الا بورع»، «خیثمه گوید: به قصد وداع و خداحافظی نزد امام باقر علیه السلام آمدم. به من فرمود: از جانب ما به دوستانمان سلام برسان و آنها را به تقوای خداوند عظیم سفارش کن، و آگاهشان ساز. ای خیثمه که ما، جز از طریق عمل (به مقررات الهی) نمی توانیم آنها را از عذاب خدا برهانیم، و (به این واقعیت توجهشان ده که) دستیابی آنان به «ولایت» ما جز از طریق «ورع» (و پرهیز از محرمات) تحقق پذیر نخواهد بود».
این جمله نیز از امام صادق علیه السلام است: «إتقوا الله، وصونوا دینکم بالورع»، «از خدا پروا نمائید، و دینتان را با ورع (از آفت زدگی و بی ارزش شدن) حفظ کنید».
بنابراین، مردمی که در انجام امور عبادی – یعنی برنامه های مثبت دین از: نماز و روزه و حج و عمره و زیارت و اطعام و انفاق مال، و دیگر امور از این قبیل – اهتمام شدید و به بیان روایات «اجتهاد» دارند و سخت کوشند، اما در امر «ورع» و پرهیز از محرمات و مشتبهات و برنامه های منفی دین- از حرامکاری و حرامخواری، حرام اندیشی و حرامگوئی و حرام نگری – بسیار سهل انگار و بی پروا و سبک شمارند، از نظر رسول خدا و ائمه هدی – علیهم الصوة والسلام – مردمی «ضال» و گم کرده راه و بی بهره از ثواب خدا می باشند که در عین حال، خود را دیندار و طلبکار از خدا هم می پندارند! به فرموده قرآن کریم: «قل هل ننبئکم بالاخسرین أعمالا، الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسـبون أنهم یحسنون صنعا»، (کهف/ آیات 103 -104)، «بگو آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) کیانند؟ آنها که تلاش و کوششان در زندگی دنیا گم (و تباه) گشته، و با این حال می پندارند که کار نیک انجام می دهند!»
امام صادق علیه السلام ضمن وصایایش به «عبدالله بن جندب» می فرماید: «یا بن جندب! قدیما عمر الجهل، و قوی أساسه. و ذلک لا تخاذهم دین الله لعبا؛ حتی لقد کان المتقرب منهم الی الله بعلمه یرید سواه. اولئک هم الظالمون»، «ای پسر جندب! (بسی جای تأسف است که) از دیر زمان، پایه جهل و نادانی محکم شده و (بازار جهالت بشر) رونقی بسزا یافته است (که گروهی در عین انحراف از دین، خود را از ثابت قدمان در صراط مستقیم دین می شمارند)!
و این، از آن جهت است که دین خدا را ملعبة دست خود ساخته، و آن را وسیله ای برای رسیدن به هواهای نفسانی خود قرار داده اند (به جای اینکه اعمال و افکارشان را به دین عرضه کنند و آن را با مقررات الهی تطبیق دهند، دین را به اعمال و افکارشان عرضه می کنند، و آن را با خواسته های نفسانی خود توجیه می نمایند!
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی –موعظه – از صفحه 18 تا 22
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها