نجات دهنده نبودن محبت اهل بیت (ع) به تنهایی
فارسی 630 نمایش |یکی از وسوسه های شیطان این است که با فکر شیعی به دوستداران علی امیرالمومنین علیه السلام القاء می کند که: «حب علی حسنه لا تضر معها شیئه»، و از این کلام این معنا را به آنان تفهیم می کند که با داشتن «حب علی علیه السلام» هر گونه گناهی که از شما صادر شود، تأثیر تخریبی در روح و جان شما نخواهد داشت، و هرگز مستوجب عذاب الهی نخواهید شد! و روشن است که این نوع استفاده و برداشت معنی از حدیث شریف، اطمینان خاطری تمام به مدعیان تشیع می دهد، و آنها را با آسودگی خاطر به دامن انواع معاصی می افکند. و لذا در روایات آمده است که چنین برداشت نادرستی احیانا در ذهن بعضی از افراد شیعه از بعضی کلمات امامان علیهم السلام به وجود می آمد و از سوی آن حضرات علیهم السلام شدیدا تخطئه می گردید؛ از آن جمله این روایت:
«عن محمد بن مارد، قال: قلت لا بی عبدالله علیه السلام: حدیث روی لنا أ نک قلت: اذا عرفت، فاعمل ماشئت.
فقال: قد قلت ذلک.
قال: قلت: و ان ز نوا، او سر قوا الخمر؟!
فقال لی: انا لله و انا الیه راجعون؛ و الله ما انصفونا ان نکون اخذنا بالعمل و وضع عنهم؛ انما قلت: اذا عرفت، فاعمل ماشئت من قلیل الخیر و کثیره؛ فانه یقبل منک»
«از محمد بن مارد نقل است که گفت: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم حدیثی برای ما از شما روایت شده که فرموده اید وقتی (امام را) شناختی، هر چه می خواهی عمل کن!
فرمود: بلی، من گفته ام این سخن را.
گفتم: هر چند زنا کنند، یا دزدی نمایند، یا شراب بنوشند؟!
امام فرمود: انا لله و انا الیه راجعون؛ به خدا قسم با ما به انصاف عمل نکرده اند (چگونه ممکن است که) ما مسئول اعمالمان باشیم، اما شیعیان ما آزاد و غیر مسئول در عمل باشند؟!
من گفته ام: وقتی (امام را) شناختی هر چه می خواهی از کار خیر عمل کن، چه آنکه بسیار و اندک آن از تو (که معرفت به امام داری) مقبول در نزد خدا می باشد.» یعنی معرفت امام، زمینه ساز مقبولیت اعمال صالحه است نه اینکه موجب گستاخی در امر معصیت باشد، و آزادی بخش در ارتکاب گناه!
و ضمن یک حدیث مفصل که امام صادق علیه السلام در جواب سوالات مفضل بن عمر مرقوم فرموده اند، این عقیده فاسد (اکتفا به معرفت امام و تهاون در مقام عمل) را با لحنی تند، مورد تخطئه و ابطال قرار داده و معتقد به آن را مشرک به شرک بین، معرفی نموده اند؛ به این عبارت: «انه من کان یدین بهذه الصفه التی کتبت، فهو عندی مشرک بالله بین الشرک الاشک فیه»، «هرکس معتقد به این نوع اعتقادی که تو نوشته ای باشد، او در نزد من، مشرک به شرک روشن و آشکاری است که در آن تردیدی نیست». و سپس ضمن همان حدیث می فرماید: «این مردم، گفتار حقی را شنیده اند، اما بدون اینکه در فهم معنا آن گفتار، از اهلش کمک بگیرند، آن را با سوء فهم خود توجیه کرده و به ضلالت افتاده اند؛ تمسک به «اصل» را مغنی از «فرع» دانسته و «معرفت» را کافی از «طاعت» پنداشته اند؛ غافل از آنکه: «لم یبعث الله نبیا یدعو الی معرفه لیس معها طاعه فی امر و نهی، فانما یقبل الله من العباد العمل بالفرائض التی افترضها الله علی حدودها، مع معرفة من جائهم الیه. فاول ذلک معرفه من دعاالیه طاعته فیما یقربه الیه من الطاعه له؛ و انه من عرف، اطاع؛ و من اطاع، حرم الحرام ظاهره و باطنه»، «خداوند، هیچ پیغمبری را برنیانگیخته است که مردم را دعوت به معرفت کند، بدون اینکه اطاعت امر و نهی او همراه آن معرفت باشد. بلکه خدا از بندگان خواسته است که به تمام فرائض و احکامی که مقرر فرموده است با حدود و شرائط خاصه اش عمل نمایند؛ منتهی بعد از معرفت و شناختن حجت و ولی خدا که آورنده آن احکام از جانب خدا و دعوت کننده مردم به سوی خدا است. پس اول معرفت او، و سپس اطاعت اوامر و نواهی او. و مسلم هرکس شناخت، مطیع می شود؛ و هرکس مطیع شد، تخلف از فرمان او را -اعم از آشکار و نهان – حرام می داند.
شیخ کلینی رحمة الله این حدیث را به اسناد خود در کافی نقل می کند:
«عن جابر، عن ابی جعفر علیه السلام، قال: قال لی: یا جابر! أیکتفی من ینتحل التـشـیع ان یقول بحبنا اهل البیت؟ فوالله ما شیعــتــنا الا من اتقی الله و اطاعه و ما کانوا یعرفون- یا جابر! الا بالتواضع، و التخشع، و الأ ما نه، و کثره ذکرالله، و الصوم، و الصلوة، و البــر بالوالــدین، و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنه و الغارمین و الایتام، و صدق الحدیث، و تلاوة القرآن، و کف الا لسن عن الناس إلا من خیر؛ و کانوا امناء عشائرهم فی الاشیاء. قال جابر: فقلت: یا بن رسول الله، ما نعرف الیوم احدا بهذه الصفه! فقال: یا جابر لا تذهبن بک المذاهب! حسب الرجل ان یقول: احب علیا و اتو لاه، ثم لایکون مع ذلک فعالا!؟
فلو قال: انی احب رسول الله، فرسول الله- صلی الله علیه وآله- خیر من علی – علیه السلام – ثم لا یتبع سیرته، و لا یعمل بسـنــته، ما نفعه حبه ایاه شیئا.
فاتقوا الله و اعملوا لما عندالله. لیس بین الله و بین احد قرا به. احب العباد الی الله عز وجل (و اکر مهم علیه) اتقاهم و اعملهم بطاعته.
یا جابر! و الله ما یـتـقرب الی الله تبارک الا بالطاعه؛ و ما معنا براء ه من النار؛ و لا علی الله لاحد من حجه.
من کان لله مطیعا فهو لنا ولی. و من کان لله عاصیا ، فهو لناعدو. و ما تنال و لایتنا الا بالعمل و الورع.»
«جابر می گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای جابر! آیا کسی که ادعای تشیع کرده، و اعتراف به محبت ما - اهل بیت- دارد، به همین مقدار از ادعا اکتفا می کند (و خود را مستغنی از عمل به تکالیف خدا می داند)؟! در صورتی که به خدا سوگند، از شیعه ما محسوب نمی شود، مگر کسی که تقوای خدا را پیشه کرده، و اطاعت فرمان خدا بنماید! و آنان نیز شناخته نمی شوند- ای جابر – مگر به: تواضع، افتادگی، امانت، زیاد به یاد خدا بودن، روزه و نماز، احسان به والدین، رسیدگی به حال همسایگان از فقیران و مستمندان، بدهکاران و یتیمان، راستگوئی، تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از گفتار درباره مردم مگر به نکو گوئی؛ و آنان چنانند که در میان قبیله و فامیل خویشتن نسبت به تمام امور، امین شناخته می شوند.
جابر گفت: یا بن رسول الله، ما که امروز، احدی را با چنین صفت (که فرمودید) نمی شناسیم!
فرمود: ای جابر، مسلکها و مذهبهای گوناگون، ترا از راه بیرون نبرند! مرد چنین می پندارد که (تنها ملاک نجات و سعادتش این است که) بگوید علی را دوست می دارم، و او را به ولایت می پذیرم؛ و در عین حال، اهل عمل و فعال (در انجام وظائف) نباشد!؟ در صورتی که اگر بگوید من رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را دوست می دارم- با آنکه رسول خدا بهتر از علی است- ولی پیروی از سیره و رفتار او ننماید، و سنت و احکام شریعت او را به کار نبندد، تنها محبت او نافع به حال وی نخواهد بود (و به او مصونیت از عذاب خدا نخواهد داد)! بنابراین، تقوای خدا را پیشه خود سازدید، و برای رسیدن به پاداشهای الهی کار کنید، (و این را بدانید که) بین خدا و احدی از بندگان، رابطخ خویشاوندی نیست (که به خاطر آن، کسی را به گناهش نگیرد، و بدون عمل، به او پاداشی دهد). محبوبترین بندگان نزد خداوند عزو جل، و گرامیترین آنان نزد او، پرهیزگارترین و کوشاترین آنها در انجام وظائف بندگی است. ای جابر! به خدا قسم، برای تقرب جستن به خداوند تبارک و تعالی، هیچ وسیله ای جز طاعت و عمل به دستورات شریعت در کار نیست! و ما (از جانب خدا) فرمان تبرئه و امان دادن از آتش (مخصوص مدعیان تشیع که عاری از عمل باشند) در دست نداریم! و احدی بر خدا حجتی نیست (که اگر کسی بر اثر بد عملی ها مستوجب آتش شد، در مقام احتجاج بر خدا برآمده و بگوید تو که وعده عفو شیعه را داده ای، پس چرا عفوم نکردی، و حال آنکه من نیز از شیعه هستم!؟ نه خدا چنین وعده ای به کسی داده، و نه کسی را چنین حجتی بر خدا هست! آری درست است که اولیاء و دوستداران ما از آتش در امانند؛ اما باید دانست که هرکس مطیع فرمان خدا است، او است که ولی ما و دوستدار ما است (و از آتش در دامان است) و هرکس متخلف از فرمان خدا است، او دشمن ما (و محکوم به عذاب خدا) است!! و راهی برای رسیدن به ولایت و محبت ما نیست جز راه «عمل» (یعنی به کار بستن امر و نهی خدا) و «ورع» (یعنی پرهیز از گناه و دوری جستن از محرمات خدا)!!
این جمله نیز ضمن روایتی از امام باقر علیه السلام منقول است که: «فمن کان منکم مطیعا لله، تنفعه و لایتنا؛ و من کان منکم عاصیا لله لم تنفعه ولایتنا. ویحکم! لا تغتروا!! و یحکم ! لا تغتروا!!»، «هرکس از شما (شیعیان) مطیع فرمان خدا باشد، ولایت ما نفع به حال وی خواهد داشت؛ و هرکس از شما متخلف از فرمان خدا گردد، و لایت ما نافع به حالش نخواهد بود. وای بر شما! فریب مخورید! وای بر شما! فریب مخورید (به خیال کفایت شیعی بودن و اظهار ما نمودن، در حال غفلت به سر مبرید که خود را آلوده به گناهان نموده، و سرانجام به آتش قهر خدا بسوزید)!!
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی –موعظه – از صفحه 216 تا 218 و صفحه 220 تا 223
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها