خداوند در بیان بخشی از حوادث زندگی حضرت رسول پیش از بعثت ایشان به فقر و تهیدستی ایشان اشاره می نمایند: «و وجدک عائلا فأغنى؛ و تو را فقیر و نیازمند یافت پس بى نیاز کرد.» (ضحی/ 8)
توجه "خدیجه" آن زن مخلص باوفا را به سوى تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختیار تو و اهداف بزرگت قرار دهد، و بعد از ظهور اسلام غنائم فراوانى در جنگها نصیب تو کرد آن گونه که براى رسیدن به اهداف بزرگت بى نیاز شدى. «عائل» در لغت عرب به معنای فقیر و تهیدست است، تاریخ گواهی می دهد که پیامبر گرامی (ص) در آغاز جوانی تهیدست بود، ابوطالب که خود، بزرگ قریش بود، و به سخاوت و شهامت و مناعت طبع معروف بود، وقتی وضع دشوار برادرزاده خود را دید، به او پیشنهاد کرد که چون خدیجه دختر خویلد به دنبال مرد امینی است که زمام بازرگانی او را بر عهده بگیرد و مال التجاره او را در شام به فروش برساند، چه بهتر است که با او تماس بگیرد و آمادگی خود را برای تصدی کارهای بازرگانی اعلام نماید.
خدیجه در نخستین دیدار، او را برای کارهای تجاری خود برگزید و با پیامبر قراردادی به صورت مضاربه منعقد کرد و طرفین پذیرفتند که بخشی از سود «تجارت» از پیامبر باشد، از این جهت حضرت به هنگام حرکت کاروان، همراه آن رهسپار شام شد و پس از بازگشت سهم خود را از سود بازرگانی برداشت و همگی را در اختیار عموی خود ابوطالب نهاد. عظمت و سرشناس بودن اقوام و بستگان پیامبر، و امانت و درستکاری امین قریش، و کرامتهایی که غلام خدیجه از او در سفر شام دیده و برای خدیجه نقل کرده بود، سبب شد که پیوند ازدواج میان پیامبر و دختر خویلد، برقرار گردد و از این طریق، «امین» از فقر و تهیدستی نجات یابد و آیه ی «و وجدک عائلا فاغنی» عینیت پذیرد.
در روایتى از امام على بن موسى الرضا (ع) مى خوانیم که در تفسیر این آیات چنین فرمود: «ا لم یجدک یتیما فاوى قال: فردا لا مثل لک فى المخلوقین، فاوى الناس الیک، و وجدک ضالا اى ضالة فى قوم لا یعرفون فضلک فهداهم الیک، و وجدک عائلا تعول اقواما بالعلم فاغناهم بک؛ آیا تو را یتیم یعنى فردى بى نظیر در میان مخلوقات خود نیافت و سپس مردم را در پناه تو قرار داد؟ و تو را گمشده و ناشناخته در میان قومى یافت که مقام فضل تو را نمى دانستند و خدا آنها را به سوى تو هدایت کرد، تو را سرپرست اقوامى در علم و دانش قرار داد و آنها را به وسیله تو بى نیاز ساخت.»
البته این حدیث ناظر به بطون آیه است، وگرنه ظاهر آیات همان است که در بالا گفته شد. مبادا تصور شود که بیان این امور که در ظاهر آیه است از مقام شامخ پیامبر (ص) مى کاهد، و یا توصیفى منفى از سوى پروردگار درباره او است، بلکه این در حقیقت بیان الطاف الهى و اکرام و احترام او نسبت به این پیغمبر بزرگ است، هنگامى که محبوب، سخن از الطافش نسبت به عاشق دلباخته مى گوید خود عین لطف و محبت است و دلیل بر عنایت خاص او است، و به همین دلیل با شنیدن این الفاظ از سوى محبوب روح تازه مى شود، و جان او صفا مى یابد و قلبش غرق آرامش و سکینه مى شود.
تاریخ اسلام پیامبر اکرم زندگینامه فقر بی نیازی باورها در قرآن