جستجو

نام و شخصیت حضرت خضر علیه السلام در قرآن و روایات

قرآن

در قرآن مجید صریحا نامی از خضر برده نشده و از رفیق یا استاد موسی تنها به عنوان «عبدا من عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما؛ تا این که [خضر] بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود به او دانشی آموخته بودیم.» (کهف/ 65) که بیانگر مقام عبودیت و علم و دانش خاص او است، یاد شده است.
علامه طباطبایی می فرماید: «در قرآن کریم درباره حضرت خضر غیر از همین داستان رفتن موسی به مجمع البحرین چیزی نیامده و از جوامع اوصافش چیزی ذکر نکرده مگر همین که فرموده: "فوجدا عبدا من عبادنا اتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما". تعبیر به "وجدا" نشان می دهد که آنها در جستجوی همین مرد عالم بودند و سرانجام گمشده خود را یافتند. تعبیر به "عبدا من عبادنا؛ بنده ای از بندگان ما" نشان می دهد که برترین افتخار یک انسان آن است که بنده راستین خدا باشد و این مقام عبودیت است که انسان را مشمول رحمت الهی می سازد، و دریچه های علوم را به قلبش می گشاید. تعبیر به "من لدنا" نیز نشان می دهد که علم آن عالم یک علم عادی نبود بلکه آگاهی از قسمتی از اسرار این جهان و رموز حوادثی که تنها خدا می داند بوده است.تعبیر به "علما" که نکره است، و در این گونه موارد معمولا برای تعظیم می آید، نشان می دهد که آن مرد عالم بهره قابل ملاحظه ای از این علم یافته بود.»
علامه طباطبایی می فرماید: «این علم نیز مانند رحمت علمی است که غیر خدا کسی در آن صنعی و دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست. و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی آید. دلیل بر این معنا جمله "من لدنا" است که می رساند منظور از آن علم، علم لدنی و غیر اکتسابی و مختص به اولیاء است و از آخر آیات استفاده می شود که مقصود از آن، علم به تاویل حوادث است.»
در اینکه منظور از "رحمة من عندنا" در آیه فوق چیست مفسران تفسیرهای مختلفی ذکر کرده اند، بعضی آن را به مقام نبوت، و بعضی به عمر طولانی تفسیر کرده اند، ولی این احتمال نیز وجود دارد که منظور استعداد شایان و روح وسیع و شرح صدری است که خدا به آن مرد داده بود تا پذیرای علم الهی گردد. علامه طباطبایی می فرماید: «هر نعمتی، رحمتی است از ناحیه خدا به خلقش، لیکن بعضی از آنها در رحمت بودنش اسباب عالم هستی واسطه است، مانند نعمتهای مادی ظاهری، و بعضی از آنها بدون واسطه رحمت است، مانند نعمت های باطنی از قبیل نبوت و ولایت و شعبه ها و مقامات آن. و از اینکه رحمت را مقید به قید "من عندنا" نموده که می فهماند کسی دیگر غیر خدا در آن رحمت دخالتی ندارد، فهمیده می شود که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم یعنی نعمت های باطنی است. و از آنجایی که ولایت مختص به ذات باری تعالی است هم چنان که خودش فرموده "فالله هو الولی؛ خداست كه دوست راستين است." (شوری/ 9) ولی نبوت چنین نیست، زیرا غیر خدا از قبیل ملائکه کرام نیز در آن دخالت داشته، وحی و امثال آن را انجام می دهند، لذا می توان گفت منظور از جمله "رحمة من عندنا" که با نون عظمت (من عندنا) آورده شده و نفرموده "من عندی؛ از ناحیه من" همان نبوت است، نه ولایت. و به همین بیان تفسیر آن کسی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده تایید می شود.»

حضرت خضر در روایات

در روایات متعددی این مرد عالم به نام "خضر" معرفی شده است، و از بعضی از روایات استفاده می شود که اسم اصلی او "بلیا ابن ملکان" بوده، و خضر لقب او است، زیرا هر کجا گام می نهاده زمین از قدومش سرسبز می شده است. بعضی نیز احتمال داده اند که نام این مرد عالم، "الیاس" بوده، و از همین جا این تصور پیدا شده است که ممکن است "الیاس" و "خضر" نام یک نفر باشد، ولی مشهور و معروف میان مفسران و راویان حدیث همان اول است. بدیهی است نام این مرد، هر چه باشد مهم نیست، مهم این است که او یک دانشمند الهی بود، و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مامور به باطن و نظام تکوینی جهان، و آگاه از پاره ای از اسرار، و از یک جهت معلم موسی بن عمران، هر چند موسی در پاره ای از جهات بر او مقدم بوده است و در اینکه او پیامبر بوده است یا نه باز روایات مختلفی داریم.
در جلد اول اصول کافی روایات متعددی نقل شده است که دلالت بر این دارد که این مرد عالم، پیامبر نبود بلکه دانشمندی همچون "ذوالقرنین" و "آصف ابن برخیا" بوده است. در حالی که از پاره ای دیگر از روایات استفاده می شود او دارای مقام نبوت بود، و ظاهر بعضی تعبیرات آیات فوق نیز همین است، زیرا در یک مورد می گوید «من این کار را از نزد خود نکردم» و در جای دیگر می گوید «ما می خواستیم چنین و چنان شود.» و از بعضی از روایات استفاده می شود که او از یک عمر طولانی برخوردار بوده است. از فرمایش امام صادق (ع) چنین بر می آید که خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب های او دعوت می کرد.
از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می نشست، زمین سبز و خرم می گشت و دلیل نامش، خضر (سبز) نیز همین است. نام اصلی خضر «تالیا بن ملکان بن عامر بن أرفخشید بن سام بن نوح» (ع) است. او همان عالم الهی بود که موسی به دیدارش رفت و در قرآن بدون ذکر نام با عبارتی درخشان ستوده شده است: «عبدا من عبادنا اتیناه رحمة من عندنا و علمنا من لدنا علما؛ او یکی از بندگان ما بود که رحمت خویش را به سویش فرو فرستادیم و از نزد خویش به او علم آموختیم.» (کهف/ 65) در قرآن کریم درباره حضرت خضر غیر از توصیف مذکور و داستان همراهی حضرت موسی با او چیز دیگری ذکر نشده است.
از امام صادق (ع) آورده اند که «اما آن بنده صالح خدا خضر، خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولانی گردانید و نه به خاطر کتابی که بدو نازل کند و نه به خاطر این که به وسیله او و شریعت او، شریعت پیامبران پیش از او را نسخ کند و نه به خاطر امامتی که بندگانش بدو اقتدا نمایند و نه به خاطر طاعتی که خدا بر او واجب ساخته بود، بلکه خدای جهان آفرین، بدان دلیل که اراده فرموده بود عمر گرامی قائم (ع) را در دوران غیبت او بسیار طولانی سازد و می دانست که بندگانش بر طول عمر او ایراد و اشکال خواهند نمود، به همین جهت عمر این بنده صالح خویش خضر را طولانی ساخت که بدان استدلال شود و عمر قائم (ع) بدان تشبیه گردد و بدین وسیله اشکال و ایراد دشمنان و بداندیشان باطل گردد.»
بدون تردید او زنده است و هم اکنون بیش از شش هزار سال از عمر شریفش می گذرد. زندگی حضرت خضر و رفتنش به بحر ظلمات و خوردنش از آب حیات خود داستان مفصلی است که در کتب تاریخی و حدیثی به تفصیل از آن بحث شده است. شرکت حضرت خضر در مراسم عید غدیر در سرزمین غدیر خم و در مراسم سوگواری رسول اکرم (ص) به هنگام رحلت آن حضرت و در سوگ حضرت علی (ع) به هنگام شهادت آن حضرت در کتاب های حدیثی مشروحا آمده است.
امام رضا (ع) می فرماید: «حضرت خضر (ع) از آب حیات خورد، او زنده است و تا دمیده شدن صور از دنیا نمی رود، او پیش ما می آید و بر ما سلام می کند، ما صدایش را می شنویم و خودش را نمی بینیم، او در مراسم حج شرکت می کند و همه مناسک را انجام می دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات می ایستد و برای دعای مؤمنان آمین می گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غربت می کند و به وسیله او وحشتش را تبدیل به انس می کند.» از این حدیث استفاده می شود که حضرت خضر (ع) جزء سی نفری است که همواره در محضر حضرت بقیة الله (ع) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن هاست.

شخصیت حضرت خضر در روایات

از آنچه از روایات نبوی و یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت (ع) در داستان خضر رسیده چه می توان فهمید؟ از روایت محمد بن عماره که از امام صادق (ع) نقل شده، چنین برمی آید که آن جناب پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتابهای او دعوت می کرده و معجزه اش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمی نشست مگر آنکه سبز می شد و بر هیچ زمین بی علفی نمی نشست مگر آنکه سبز و خرم می گشت، و اگر او را خضر نامیدند به همین جهت بوده است و این کلمه با اختلاف مختصری در حرکاتش در عربی به معنای سبزی است، وگرنه اسم اصلیش تالی بن ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است. مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر مطلبی است که در الدرالمنثور از عده ای از ارباب جوامع حدیث از ابن عباس و ابی هریره از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: «خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوستی سفید رنگ نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد.»
و در بعضی از اخبار مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام باقر یا صادق (ع) آمده که: «خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه پیغمبر.» ولیکن آیات نازله در داستان خضر و موسی خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده، و چطور ممکن است بگوییم نبوده در حالی که در آن آیات آمده که حکم بر او نازل شده است.
و از اخبار متفرقه ای که از امامان اهل بیت (ع) نقل شده برمی آید که او تا کنون زنده است و هنوز از دنیا نرفته است. و از قدرت خدای سبحان هیچ دور نیست که بعضی از بندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگه دارد. برهانی عقلی هم بر محال بودن آن نداریم و به همین جهت نمی توانیم انکارش کنیم. علاوه بر اینکه در بعضی روایات از طرق عامه سبب این طول عمر هم ذکر شده است. در روایتی که الدرالمنثور از دارقطنی و ابن عساکر از ابن عباس نقل کرده اند چنین آمده که «او فرزند بلافصل آدم است و خدا بدین جهت زنده اش نگه داشته تا دجال را تکذیب کند.» و در بعضی دیگر که در الدرالمنثور از ابن عساکر از ابن اسحاق روایت شده نقل گردیده که آدم برای بقای او تا روز قیامت دعا کرده است.
در تعدادی از روایات که از طرق شیعه و سنی رسیده آمده که خضر از آب حیات که واقع در ظلمات است نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذوالقرنین که در طلب آب حیات بود قرار داشت، خضر به آن رسید و ذوالقرنین نرسید. و این روایات و امثال آن روایات آحادی است که قطع به صدورش نداریم، و از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیلی بر توجیه و تصحیح آنها نداریم.

انبیاء زنده

قصه ها و حکایات و همچنین روایات درباره حضرت خضر بسیار است ولیکن چیزهایی است که هیچ خردمندی به آن اعتماد نمی کند. مانند اینکه در روایت الدرالمنثور از ابن شاهین از خصیف آمده که: «چهار نفر از انبیاء تا کنون زنده اند، دو نفر آنها یعنی عیسی و ادریس در آسمانند و دو نفر دیگر یعنی خضر و الیاس در زمینند، خضر در دریا و الیاس در خشکی است.» و نیز مانند روایت الدرالمنثور از عقیلی از کعب که گفته: «خضر در میان دریای بالا و دریای پائین بر روی منبری قرار دارد، و جنبندگان دریا مأمورند که از او شنوایی داشته باشند و اطاعتش کنند، و همه روزه صبح و شام ارواح بر وی عرضه می شوند.»
مانند روایت الدرالمنثور از ابی الشیخ در کتاب «العظمة» و ابی نعیم در حلیه از کعب الاحبار که گفته: «خضر پسر عامیل با چند نفر از رفقای خود سوار شده به دریای هند رسید (و دریای هند همان دریای چین است) در آنجا به رفقایش گفت: "مرا به دریا آویزان کنید" چند روز و شب آویزان بوده آنگاه صعود نمود. گفتند: "ای خضر چه دیدی؟ خدا عجب اکرامی از تو کرد که در این مدت در لجه دریا محفوظ ماندی!" گفت: "یکی از ملائکه به استقبالم آمده گفت: ای آدمی زاده خطاکار، از کجا می آیی و به کجا می روی؟ گفتم: می خواهم ته این دریا را ببینم. گفت: چگونه می توانی به ته آن برسی در حالی که از زمان داود (ع) مردی به طرف قعر آن می رود و تا به امروز نرسیده. با اینکه از آن روز تا امروز سیصد سال می گذرد.» و روایاتی دیگر از این قبیل روایات که مشتمل بر نوادر داستانها است.

منابع

  • ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏12 صفحه 487 و 510
  • ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏6 صفحه 483
  • سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏13 صفحه 475- 490
  • محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)- کمال الدین- جلد 3 ص 357، جلد 2 ص 390
  • محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 51 ص 222، جلد 12 ص 172- 215 و جلد 13 ص 278- 322 و ص 299، جلد 52 ص 158
  • حسین فعال عراقی- داستانهای قرآن و تاریخ انبیا در المیزان

کلید واژه ها

پیامبران حضرت خضر (ع) روایات باورها در قرآن دوران غیبت امام مهدی (عج) داستان تاریخی

مطالب مرتبط

رابطه حضرت خضر با اهل بیت علیه السلام برخی از موضوعات زندگی حضرت خضر علیه السلام داستان موسی و خضر علیه السلام در روایات شرح زندگی و داستان حضرت الیاس علیه السلام شرح زندگی و داستان حضرت الیاس علیه السلام در روایات داستان داود علیه السلام در قرآن و روایات و تورات (تورات) عقاید خرافی یهود درباره حضرت حزقیل علیه السلام

اطلاعات بیشتر

ماجرای موسی و خضر علیه السلام در قرآن (مجمع البحرین) ماجرای موسی و خضر در منابع یهود و مسیحیت داستان موسی و خضر علیه السلام در روایات برخی از موضوعات زندگی حضرت خضر علیه السلام رابطه حضرت خضر با اهل بیت علیه السلام

ابزار ها