یکی از پیامبران بزرگی که علاوه بر قدرت معنوی و نبوت، دارای حکومت ظاهری وسیع نیز بود، حضرت داود (ع) است که نام مبارکش شانزده بار در قرآن آمده است. حضرت داود (ع) در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نوادههای حضرت یعقوب است و به نه واسطه به یکی از فرزندان حضرت یعقوب میرسد، پدرش «ایشا» نام داشت. او صد سال عمر کرد، که چهل سال از آن را حکومت نمود. ماجرای شهرت داود (ع) آن هنگام شروع شد که به عنوان یکی از سربازان طالوت، به جنگ جالوت و لشکرش رفت و با سنگی که در فلاخن خود نهاده بود، جالوت جبار را کشت. «ایشا» ده پسر داشت، داود (ع) کوچکترین آنها بود. حضرت داود (ع) بسیار خوش صوت بود، به طوری که وقتی صدایش به مناجات بلند میشد، پرندگان به سوی او میآمدند و حیوانات وحشی گردن میکشیدند تا صدای دلنشین او را بشنوند، او کوتاه قد و کبود چشم و کم مو بود، در میان بنی اسرائیل و در پیشگاه طالوت فرمانده شجاع و با ایمان لشکر بنی اسرائیل، دارای موقعیت عظیم بود، پس از آن که طالوت از دنیا رفت، بنی اسرائیل حکومت و فرماندهی طالوت را، در اختیار داود (ع) گذاشتند، و همه ثروتهای طالوت را به او سپردند، وقتی که به حاکمیت رسید، خداوند او را به مقام پیامبری نیز رسانید.
در قرآن، در آیه 15 تا 20 سوره ص، خداوند داوود (ع) را با ده خصلت ارجمند میستاید، حتی به پیامبر اسلام (ص) سفارش کرده که در برابر گزند مخالفان و بدخواهان همانند داوود (ع) صبر و مقاومت داشته باشد. در آیه 17 ص چنین آمده: «اصبر على ما یقولون و اذکر عبدنا داود ذا الأید إنه أواب؛ ای پیامبر! در برابر آن چه مخالفان میگویند شکیبا باش و به خاطر بیاور بنده ما داود (ع) را که صاحب قدرت، و بسیار بازگشت کننده به خدا بود.» خصال دهگانه ارجمند داود (ع) عبارتند از:
1. صبر و مقاومت. 2. مقام عبودیت و بندگی. 3. قوت و قدرت معنوی و جسمی. 4. بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگاتنگ با خدا. 5. کوهها در تسخیر او بودند و با او صبح و شام تسبیح خدا میگفتند. 6. پرندگان در تسبیح خدا با او هم آواز میشدند. 7. آنها نه تنها در آغاز کار بلکه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ میشدند. 8. داشتن حکومت استوار و مقتدرانه. 9. علم و دانش سرشار که مایه برکات است. 10. منطقی گویا، و بیانی لطیف و شیوا. خداوند گاهی او را به عنوان «نعم العبد» «نیکوترین بنده» و زمانی او را به عنوان خلیفه خود (ص/ 26 و 30) و نیز به داشتن امتیاز و فضایل (سبأ/ 26) علم و حکمت (نمل/ 15) معرفی کرده، و نزول کتاب اخلاقی و مهم زبور را بر او، بر شمرده (اسراء/ 55؛ نساء/ 163) او را با عالیترین خصلتها ستوده است. به هر حال خصوصیات و ویژگیهای حضرت داوود را اینگونه می توان خلاصه نمود:
1- سربازى دلاور و شجاع
خداوند می فرماید: «فهزموهم باذن الله و قتل داود جالوت؛ سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند؛ و داود (نوجوانان نیرومند و شجاعى که در لشگر «طالوت» بود)، جالوت را کشت.» (بقره/ 251) این آیه آخرین مرحله مبارزه بنى اسرائیل به فرماندهى و رهبرى طالوت با جالوت ستمگر و سپاه نیرومند او را بیان مى کند که سرانجام سپاه جالوت شکست خورده و فرار کردند. شکست سپاه جالوت به علت آن بود که جالوت به دست جوان کم سن و سال نیرومند و شجاعى که در لشگر طالوت بود، به شکل غیر منتظره اى کشته شد، بیان آیه شریفه بر این مطلب دلالت دارد که داود جوان شجاع و بى باکى بوده، چون مقابله و رویارویى با جالوت کار بسیار دشوار و مرگ بارى بوده به طورى که در سپاه طالوت کسى جرأت رویارویى با او را نداشته است. بنابراین با استناد به مفهوم و سیاق آیه شریفه شجاعت و دلاورى براى داوود (ع) ثابت مى شود.
2 – جزو نیکوکاران
خداوند می فرماید: «و وهبنا له اسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته. داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین؛ و اسحاق و یعقوب را به او [ابراهیم] بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم، و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را (هدایت کردیم) این گونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم.» (انعام/ 84) در آیه شریفه با اشاره به نام نه نفر از انبیاء و برگزیدگان بزرگ الهى و بهره گیرى آنان از نعمت هدایت الهى (که بعضى از مفسرین هدایت را به معناى نبوت گرفته اند و مى گویند هدایت نمودیم یعنى نبوت را به آنها عطا کردیم و آنها را از توفیق خاص و الطاف ویژه برخوردار نمودیم) مى فرمایند آنان از نیکوکارانند و خداوند این چنین نیکوکاران را پاداش مى دهد. در خصوص نوع پاداش بعضى از مفسران بزرگ مى گویند: «ظاهر سیاق آیه چنین اقتضا مى کند که مراد از این «جزا» و پاداش همان هدایت الهى باشد که ذکر شد.» در نتیجه با استناد به آیه شریفه مشخص مى شود که یکى از ویژگیهاى حضرت داود (ع) نیکوکارى است، و این ویژگى سبب شده خداوند وى را نیز مانند سایر برگزیدگانش، گزینش و جزا و پاداش دهد که گفته شده مقصود از این پاداش همان هدایت و عنایت ویژه و خاص است که در نهایت منجر به برگزیده شدن به مقام نبوت گردیده است.
3 - صاحب قدرت و بسیار توبه کننده
خداوند می فرماید: «اصبر على ما یقولون و اذکر عبدنا داوود ذالاید انه اواب؛ در برابر آنچه مى گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داود صاحب قدرت را که او بسیار توبه کننده بود.» (ص/ 17) در آیه شریفه ضمن توصیه به ذکر یادى از حضرت داود (ع) ایشان را به دو ویژگى مى ستاید که عبارت است از ذالأید، اواب. در مورد معناى این دو صفت مفسرین احتمالاتى ذکر کرده اند:
ذالأید، به معناى قوى، صاحب نیرو و قدرتمند آمده است که مصادیق و متعلقات قدرتمندى را مفسرین بزرگ عبارت دانسته اند از: قدرتمندى و قوى در عبادت به طورى که نیمى از شب را عبادت مى کرد و نیمى از عمرش را روزه بود یعنى یک روز در میان روزه بود. قوى و نیرومند در مقابله با دشمن به طورى که قوى ترین دشمنان در برابر سنگهاى مرگبار او تاب نمى آوردند (چنانکه بر سر جالوت فرود آمد و او را به هلاکت رساند)، سنگهاى او با سرعت، دقت و قدرت بالاى که خداوند به او عنایت کرده بود بدون استثنا مى توانست قوى ترین دشمنان رابه خاک بیفکند. صاحب قدرت عظیم و نعمتهاى بزرگ چنانکه خداوند حکومت گسترده و یا ثبات و نیز تسلط بر حیوانات، علم و حکمت، بطورى که زبان حیوانات و وحوش را مى دانست و نیز چیزهاى دیگرى را در اختیارش قرار داده بود. صاحب قوت در دین و تحمل اداى رسالت و نبوت اینها معانى بود که براى ویژگى اول آن جناب ذکر نموده اند، اما ویژگى و خصوصیت دوم.
در مورد معناى اواب در جمله «انه اواب» نیز احتمالاتى بدین شرح داده شده است:
اواب، از (آب - یؤب) به معناى رجع مى باشد، یعنى بسیار رجوع کننده از مکروهات و بازگردانده بود به مرضات الهى. او از رسولان برگزیده اى بود که پیوسته به سوى مرضات و خوشنودى پرودگار متوجه بود و رجوع مى کرد.
اواب به معناى مسبح یعنى پیوسته به ذکر پروردگار اشتغال مى روزید و بسیار تسبیح کننده بود و هنگام تسبیح او سنگها و درختان و پرندگان با او تسبیح مى کردند.
اواب به معناى اطاعت کننده او پیوسته در اطاعت خدا تلاش و مجاهدت مى کرد.
و در کل آیه شریفه مى فرماید بیادآور مجاهدتهاى داود پیامبر را که با قدرت و نیرویى که داشت در مقام تسبیح و تنزیه پروردگار از نقص و هم چنین در ستیز با دشمن برمى آمد و پیوسته به سوى خوشنودى پروردگار متوجه و بسیار رجوع مى کرد و بذکر ساحت پروردگار پیوسته اشتغال مى ورزید.
4- دانشى عظیم، شکرگذارى، برترى بر مؤمنین
در سوره نمل آمده «و لقد اتیناء داوود و سلیمان علما و قالا الحمدلله الذى فضلنا على کثیر من عباده المؤمنین؛ هر آینه به داود و (پسرش) سلیمان علم و دانش (حکم کردن میان مردم) را دادیم، داود و سلیمان (پس از آنکه خداى تعالى پیغمبرى و پادشاهى و علم و دانش و نرم گردانیدن آهن و تسخیر و رام نمودن جن و انس و شیاطین را به ایشان داد) گفتند: همه ستایشها از آن خدائى است که ما را بر بسیارى از بندگان با ایمان خودش تفضیل و برترى بخشد.» (نمل / 15) شاید بتوان گفت که موضوع اول آیه شریفه این است که حضرت داود و پسرش سلیمان (ع) از دانش و علم عظیم خداوندى برخوردار بودند، و نکته دوم اینکه. این علم سبب برترى آنان بر بسیارى از مؤمنین شده بود و نکته سوم این است که آن جناب بر نعمتها و مواهب و عطایاى الهى شاکر بوده اند. بنابراین از آیه شریفه سه ویژگى براى آن حضرت استفاده مى شود: 1) علم عظیم 2) برترى بر مؤمنین 3) شاکر بر نعمتهاى الهى.
بر دو نکته مفسرین قرآن کریم در این آیه شریفه بحث کرده اند:
الف) بر کلمه «علما» از جهت لفظى که چرا (نکره) آمده است. و از جهت معنا و مصداق که مقصود از علم چیست؟ اما در جهت اول دو نظر وجود دارد:
1- «علما» را نکره آورده تا اشاره باشد به عظمت و اهمیت امر آن علم. و نیز گفته اند به جهت تفخیم آن علم است یعنى (دانشى عظیم).
2- «علما» را نکره آورده اند به جهت بعضیت آن یعنى طائفه اى از جنس علم به او داده شده. به عبارت دیگر مى فرماید بخشى یا قسمتى از علم، شاخه هاى از علم به او داده شد.
اما در جهت دوم یعنى معنا و مصداق علم حضرت داود (ع) گفته اند دانش داود (ع) داورى و قضاوت و دانستن زبان مرغان و جنبندگان و نرم شدن آهن و در دست او بدون نیاز به آتش و تسخیر کوهها و مرغان و جن و حیوانات وحشى و شیاطین جن و انس است و نیز گفته اند علم کیمیا است. و نیز گفته اند علم ایشان علم به احکام شرایع و نیز گفته اند علم به صنعت زره بوده است.
ب) بر کلمه «فضلنا» نیز بحث کرده اند که مصداق برتر چیست؟
بعضى گفته اند برترى یا به علم است که چه سیاق آیه نیز آن را تایید مى کند یا برترى به همه مواهبى است که خداى تعالى به آن جناب اختصاص داده است. و بعض دیگر گفته اند خداوند به وسیله علم و نبوت وى را برترى داده است. و نیز گفته اند خداوند آنان را از میان مردم برگزید و پیامبر خود گردانید و به آنان معجزه و حکومت و دانش بخشید.
5- صنعتگرى استثنایى و زره بافی
قبل از آن عصر، جنگ جویان وقتی به جنگ میرفتند، لباسهای آهنی میپوشیدند که پوشیدن این لباسها به خاطر سنگینی و انعطاف ناپذیری، بسیار دشوار و خسته کننده بود. داود (ع) که به مسأله جهاد و دفاع، اهمیت بسیار میداد، در این فکر بود که وسیله دفاعی رزمندگان در عین آن که آنها را حفظ میکند، نرم و استفاده از آن آسان باشد. همین مطلب را از خداوند خواست. خداوند آهن را مانند شمع و موم برای داود (ع) نرم کرد، و او از این موهبت کمال استفاده را در زره سازی نمود.
خداوند در سوره سبأ به این موضوع اشاره می کند و می فرماید: «ان اعمل سابغات و قدر فى السرد و اعملو صالحا انى بما تعلمون بصیر؛ و به داود گفتیم: زره هاى فراخ دامن بساز (زره پوششى است آهنى مانند پیراهن، در جنگ براى حفظ بدن از شمشیر و نیزه مى پوشاند) و در بافتن (آن ها) اندازه نگهدار (حلقه هاى آن را منظم و یک نواخت در هم فکن) و تو و کسانت کارهاى نیکو به جا آورید، البته من به آنچه (اطاعت و فرمانبرى که) به جاى مى آورید بینا (آگاه) ام (شما را جزاء و پاداش مى دهم.)» (سبأ/ 11)
کلمه «سابغات» جمع، سابغة به معناى زره فراخ است. و "اسباغ نعمت" نیز به معنى فراخى نعمت است. کلمه «سرد» به معناى بافتن زره است و جمله «قدر فى السرد» به معناى این است که حلقه زره را اندازه گیرى کن و همه را به یک اندازه مناسب با هم بساز. در آیه شریفه دو نکته مهم وجود دارد نخست اینکه مى فرماید براى امرار معاش باید به قوت بازو متکى بود، و از داود پیامبر (ع) مى خواهد که به جاى ارتزاق از بیت المال به شغل زره سازى بپردازد و از زمینه هاى که خداوند در اختیارت قرار داده استفاده کن، به علاوه علم و ابزار این کار را نیز در اختیارش مى گذارد. در واقع خداوند به داود دستورى مى دهد که باید سرمشقى براى همه صنعتگران و کارگران با ایمان جهان باشد، دستور محکم کارى و رعایت دقت در کیفیت و کمیت در مصنوعات، آن چنان که مصرف کنندگان به خوبى و راحتى بتوانند از آن استفاده کنند، و از استحکام کامل برخوردار باشد.
به داود مى گوید زره را گشاد و راحت درست کن، تا جنگجو به هنگام پوشیدن در زندان گرفتار نشود، نه حلقه ها را بیش از اندازه کوچک و باریک کن که حالت انعطاف خود را از دست بدهد، و نه زیاد درشت و بى قواره که گاه نوک شمشیر و خنجر و نیزه و تیر از آن بگذرد، همه چیزش به اندازه و متناسب باشد. خلاصه اینکه خداوند هم "ماده" اصلى را به مقتضاى "ألنا له الحدید" در اختیار داود گذاشت، و هم طرز صورت بخشیدن و ساختن زره را به او آموزش داد، تا محصولى کامل از این "ماده" و "صورت" فراهم گردد. نکته دوم این است که مى فرماید به شکرانه این نعمت ها (که خداوند علم، قدرت و توانایى بر انجام کار و ابزار کار) که در اختیارت گذارده است، خود و قومت عمل صالح انجام دهید که خداوند بر این اعمال نیز آگاه و بصیر است.
در سوره انبیاء نیز آمده «و علمناه صنعة لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم فهل انتم شاکرون؛ و ساختن زره را به خاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند، آیا شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟» (انبیاء/ 80) «و علمناه صنعة لبوس لکم؛ ما به داود صنعت زره سازى آموختیم.» قتاده گوید: «اول کسى که رزه ساخت او بود. خدا صفحه هاى آهن را در دست او مثل خمیر نرم کرده بود. آهن را فتیله مى کرد و به صورت حلقه درمى آورد و به هم مى بافت. در نتیجه هم سبک بود و هم استحکام داشت.»
اما منظور از جمله «لتحصنکم من باسکم» این است که زره را به تن کنید تا در جنگها سلاح دشمن به بدن شما کارگر نیفتد. اما منظور از جمله «فهل انتم شاکرون» این است که آیا شما شکر نعمتهایى را که خدا به شما و انبیاء داده است به جا مى آورید؟ زیرا هر نعمتى را که خدا به انبیاء داده در واقع به مردم داده است. امام صادق (ع) فرمود: خداوند به حضرت داود (ع) وحی کرد: «نعم العبد انت الا انک تأکل من بیت المال؛ تو نیکو بندهای هستی، جز این که هزینه زندگی خود را از بیت المال تأمین میکنی.» حضرت داود (ع) چهل روز گریه کرد، و از خداوند خواست که وسیلهای برای او فراهم سازد که از بیت المال مصرف نکند، خداوند آهن را بر او نرم کرد، او هر روز با آهن یک زره میساخت و آن را میفروخت، به طوری که در سال 360 زره بافت، و از بیت المال بینیاز گردید.»
آری قبل از آن عصر، جنگ جویان وقتی به جنگ میرفتند، لباسهای آهنی میپوشیدند که پوشیدن این لباسها به خاطر سنگینی و انعطاف ناپذیری، بسیار دشوار و خسته کننده بود. داود (ع) که به مسأله جهاد و دفاع، اهمیت بسیار میداد، در این فکر بود که وسیله دفاعی رزمندگان در عین آن که آنها را حفظ میکند، نرم و استفاده از آن آسان باشد. همین مطلب را از خداوند خواست. خداوند آهن را مانند شمع و موم برای داود (ع) نرم کرد، و او از این موهبت کمال استفاده را در زره سازی نمود. روایت شده روزی حضرت لقمان (ع) نزد داود (ع) آمد، او مشغول درست کردن نخستین زره بود، لقمان سکوت کرد و چیزی نگفت، همچنان تماشا میکرد و میدید داود (ع) از آهن مقداری میگیرد و با آن مفتولهای باریک میسازد، و آن مفتولها را داخل هم میگذارد... لقمان هم چنان منتظر بود ببیند که داود (ع) چه میسازد؟! تا این که داود (ع) یک زره را به طور کامل ساخت و سپس برخاست، آن را پوشید و گفت: «به راستی چه وسیله دفاعی خوبی برای جنگ است.» لقمان با صبر و تحمل بدون سخن گفتن دریافت که داود (ع) چه چیزی میبافته است، گفت: «الصمت حکمه و قلیل فاعله؛ خاموشی حکمت است. ولی افراد خاموش اندکند.»
امام صادق (ع) می فرماید «خداوند به حضرت داود (ع) وحی کرد: «نعم العبد انت الا انک تأکل من بیت المال؛ تو نیکو بندهای هستی، جز این که هزینه زندگی خود را از بیت المال تأمین میکنی.» حضرت داود (ع) چهل روز گریه کرد، و از خداوند خواست که وسیلهای برای او فراهم سازد که از بیت المال مصرف نکند، خداوند آهن را بر او نرم کرد، او هر روز با آهن یک زره میساخت و آن را میفروخت، به طوری که در سال 360 زره بافت، و از بیت المال بینیاز گردید.»
روایت شده روزی حضرت لقمان (ع) نزد داود (ع) آمد، او مشغول درست کردن نخستین زره بود، لقمان سکوت کرد و چیزی نگفت، همچنان تماشا میکرد و میدید داود (ع) از آهن مقداری میگیرد و با آن مفتولهای باریک میسازد، و آن مفتولها را داخل هم میگذارد... لقمان هم چنان منتظر بود ببیند که داود (ع) چه میسازد؟! تا این که داود (ع) یک زره را به طور کامل ساخت و سپس برخاست، آن را پوشید و گفت: «به راستی چه وسیله دفاعی خوبی برای جنگ است.» لقمان با صبر و تحمل بدون سخن گفتن دریافت که داود (ع) چه چیزی میبافته است، گفت: «الصمت حکمه و قلیل فاعله؛ خاموشی حکمت است. ولی افراد خاموش اندکند.»
جلال الدین مولانا در کتاب مثنوی گوید: لقمان وقتی که دید داود (ع) لباسی با حلقه های آهن میبافد تعجب کرد، میخواست بپرسد، با خود گفت: خاموشی و تحمل بهتر است انسان در پرتو تحمل زودتر به مقصود میرسد. سرانجام بافتن آن تمام شد و داود (ع) آن را پوشید و به لقمان گفت: «این زره لباس نیکویی برای جنگ است.» لقمان گفت: «صبر نیز یار و پناه خوب، و برطرف کننده اندوه است»:
گفت لقمان صبر هم نیکو دمی است *** کو پناه و دافع هر جا غمی است
صد هزاران کیمیا حق آفرید *** کیمیایی هم چو صبر آدم ندید
صبر گنج است ای برادر صبر کن *** تا شفا یابی تو زین رنج کهن
6- حاکمى که از بیت المال ارتزاق نمى کرد
حضرت داود (ع) اگرچه پیامبر است اما از نگاه دیگرى حاکم است و در واقع آیه مورد بحث الگوى یک حاکم الهى را در یک بعد بیان مى کند و آن الگو این است که حاکم هم در اتزاق شخصى خود متکى به اموال عمومى نباشد. آیه شریفه علامت سؤال ایجاد مى کند به چه علتى حاکمى مانند آن حضرت که قطعا به اندازه ضرورت و نیاز از بیت المال مصرف مى کند را خداوند صنعت زره سازى یاد دهد؟ در این تعلیم چه رازى نهفته است؟ آیا خداوند مى خواست براى حاکمان جوامع بشرى الگوى اتکا به خود را ارائه نماید؟ و مصرف شخصى آنها از بیت المال را منع نماید؟ یا چیز دیگرى است؟ پاسخ این سوال را روایتى داده است. در کتاب کافى به سندى از امام صادق (ع) روایت شده که مى فرمود، امیر مؤمنان (ع) مى فرمود «پروردگار وحى فرمود به داود پیامبر (ع) که تو بسیار بنده خوبى هستى جز اینکه از بیت المال بینوایان ارتزاق نموده و هزینه خود را تأمین مى نمایى و با زحمت و رنج کار نمى نمایى. داود در اثر این الهام چهل شبانه روز گریست، پروردگار آهن سخت را براى او نرم کرد، بدین جهت داود پیامبر (ع) هر روز یک درع (زره آهنى) مى بافت و هزینه و مخارج خود را از قیمت آن تأمین مى نمود و از بیت المال بى نیاز گردید.» از این روایت استفاده مى شود که حاکم نباید بیت المال و اموال عمومى را غنیمت خود به حساب بیاورد و در استفاده از آن خود را صاحب اختیار بداند بلکه اگر ممکن است از راه دیگرى که حاصل زحمت خودش باشد زندگى نماید.
ویژگی های پیامبران حضرت داود (ع) فضایل اخلاقی قرآن بنی اسرائیل علم صنعت بیت المال