جستجو

اوصاف قیامت (بلا و بیداری)

بلا
دنیا خانه آزمودن و خبر گرفتن (ابتلاء و اختبار) است، و طبیعت دنیا چنان است که در آن خیر و شر به هم آمیخته است، و باز شناختن نیک از بد به آسانى میسر نمى شود، در صورتى که آخرت یا دنیاى دیگر دنیاى پاداش و هر چیز در آن آشکار است، و خدا در آن جا نیروى احساسى به آدمى عطا مى کند که از عهده کارهایى بر مى آید که در دنیا بر آنها توانایى ندارد، چشم و بصیرت او در آن روز بسیار تیز و تیزبین مى شود، و آتش جهنمى را مى چشد که یک میلیونم آن را در دنیا نمى توانست تحمل کند، و از نعمتهاى عظیم بهشتى برخوردار مى شود که امکان متنعم شدن به جزء کوچکى از آنها را در دنیا نداشت: «یوم تبلی السرائر؛ آن روز که رازها همه فاش شود.» (طارق/ 9) "تبلى" از ماده "بلوى" به معنى آزمایش و امتحان است، و از آنجا که به هنگام آزمایش حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار مى شود این ماده در اینجا به معنى ظهور و بروز آمده است. همچنین "بلاء" که فعل "تبلى" مشتق از آن است نیز به معناى شناسایى و کشف نهانى ها است: این کلمه یکی از نامها و اوصاف قیامت به شمار می رود. در نتیجه معناى آیه این است که: رجع در روزى است که آنچه از عقاید و آثار اعمال که انسانها پنهان کرده بودند، چه خیرش و چه شرش به مورد آزمایش و شناسایى قرار مى گیرد، و زرگر اعمال و عقاید آنها را در بوته زرگرى خود مى آزماید، تا معلوم شود کدام صالح و کدام فاسد بوده و کدام خالص و کدام داراى ناخالصى و عیار است و بر طبق آن صاحبش را جزا مى دهد.
در روزى که هر سرشت و باطن و سریره اى مورد آزمایش قرار مى گیرد که خالص و صاف است یا مغشوش و ناصاف. و مقصود از سرائر یا اعمال قالبى است که آنها از جهت خالص بودن یا آمیخته و مشوب بودن سر و باطن هستند و همچنین از ناحیه ى مبادى و غایات، یا مقصود فعلیت هایى است که براى نفس حاصل است، یا نیت هاى، یا امور پنهانى نفس است که جز صاحبان نفوس کسى آنها را نمى داند.
روایت است که حق تعالى اعمال هر یک از بندگان را در قیامت ظاهر گرداند تا بدانند که به کدام عمل مثاب مى شوند تا موجب زیادتى سرور ایشان گردد و به کدام عمل معاقب خواهند شد تا سبب مزید غم و غصه ایشان گردد. و از عبدالله بن عمر روایت است که «همه سرائر را در روز قیامت آشکارا گرداند. اگر عمل خیر باشد، موجب زین باشد در وجوه و اگر شر باشد، موجب شین گردد در وجوه. حاصل آنکه در آن روز ظاهر گردد سرایر افعال از خیر و شر و طاعت و معصیت و ضمایر قلوب از کفر و ایمان.» در کفایة الموحدین فرماید که «سرائر و عقاید مردم ظاهر و منکشف شود در حالتى که صفوف انبیا و ملائکه مقربین آراسته شود و خلایق صف در صف ایستاده باشند که آدمى محشور مى شود با حالات و احوالى که در دنیا زندگانى نموده و با آن اعمال قبیحه شنیعه که مشغول بوده و به آنچه از نیات قبیحه که در دل او جاى گرفته، و همه خلق به او مشاهده کنند شخص را به آن رسوائى و گرفتارى، و ملائکه غلاظ و شداد اطراف او را گرفته و به این وصف و حالت او را در معرض خطاب و عتاب الهى در آرند.»
«هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت؛ آن جاست که هر کسی آنچه را از پیش فرستاده است می آزماید.» (یونس/ 30) سیدحسن مصطفوی در تفسیر روشن می گوید که: «بلاء به معنى ایجاد تحول است، یعنى تحویل و تقلیب و به حالات مختلف متحول کردن است، و این بلاء و ابتلاء نتیجه فتنه و اختلال در امور است، تا موجب تحول و ابتلاء گردد. پس در این صورت که به امور و أعمال مردم رسیدگى گردید: هر کسى در مقابل عدالت و محاسبه دقیق، مى خواهد که پرونده گذشته خود را متحول و متغیر کند، و در این مقام همه برگردانیده مى شوند بسوى خداوند متعال که متولى امور و پروردگار جهان و یگانه مقام حق و تنها مرجع واقعیت و مصداق تم حقیقت است.»
کلمه "هنالک" اشاره به آن موقف و محلى دارد که در فرمان: «مکانکم أنتم و شرکاؤکم فزیلنا بینهم؛ شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد پس ميان آنها جدايى مى ‏افكنيم.» (یونس/ 28) نام برده شد. پس معلوم مى شود این فرمان که: "شما و شرکائتان بر جاى باشید" براى این است که در آنجا که جاى اختیار و امتحان است، امتحان شوند. مشرکین و شرکاء و هر انسان دیگر آنچه را که در دنیا کرده امتحان شوند تا حقیقت کرده هایش برایش منکشف و روشن شود، و حقیقت هر عملى را که کرده به عیان مشاهده کند، نه اینکه صرفا برایش بشمارند و بیان کنند که تو چنین و چنان کرده اى، بلکه عمل خود را مجسم مى بیند و با مشاهده حق از هر چیزى، این معنا برایش منکشف مى شود که مولاى حقیقى، تنها خداى سبحان است و همه اوهام ساقط و منهدم مى گردد، و اثرى از آن دعوى ها که بشر به اوهام و هواهاى خود بر حق مى بست باقى نمى ماند.
آرى، همه این افتراها و ادعاها از ناحیه روابطى ناشى شده که ما انسانها در این دنیا بین اسباب و مسببات برقرار نموده و به آن اسباب استقلال و مولویت مى دهیم، با اینکه غیر از خداى سبحان نه معبودى حقیقى هست و نه مولایى، و این معنا وقتى واضح و منجلى مى شود و ابر اوهام و حجاب دعاوى کنار مى رود که عالم اسباب و مسببات فرو ریزد و عالم آخرت بر پا شود، آن وقت است که همه آلهه و معبودهایى که دست افتراى بشر آنها را ساخته و پرداخته بود باطل گشته، تمامى اعمال به غیر از آنچه به عنوان عبادت خداى سبحان البته عبادت به معناى حقیقى کلمه انجام شده باشد حبط و بى اثر مى گردد.
معاذ بن جبل از پیامبر اکرم (ص) پرسید این سرائر چیست؟ «ما هذه السرائر التى ابتلی الله بها العباد فی الأخرة؟ فقال: "سرائرکم هى أعمالکم من الصلاة و الصیام و الزکاة و الوضوء و الغسل من الجنابة، و کل مفروض لأن الأعمال کلها سرائر خفیة فإن شاء الرجل قال: صلیت و لم یصل، و إن شاء قال: توضأت و لم یتوضی ی فذلک قوله: "یوم تبلی السرائر"؛ سرائری که خداوند آنها را وسیله ی آزمون بندگانش در آخرت قرار می دهد کدام است؟ پیامبر (ص) فرمودند: سرائر شما اعمال شما از قبیل نماز، روزه، زکات وضو و غسل جنابت و هر واجب دیگری است؛ زیرا اعمال شما همه رازهای مخفی است. پس اگر کسی بخواهد می گوید نماز خواندم و حال آن که نماز نخوانده، و اگر خواست می گوید: وضو گرفتم و حال آن که وضوء نگرفته. پس این معنای قول خداست که فرمود: "یوم تبلی السرائر".»
امیر مؤمنان (ع) در خطبه ای که در روز غدیر ایراد کردند، عید سعید غدیر را روز بزرگ خواندند و فرمودند: « "إن هذا یوم عظیم الشأن و یوم کمال الدین، هذا یوم إبلاء السرائر؛ امروز روز کمال دین است و روزی است که رازهای دل انسان ها به وسیله ی آن [ولایت] به آزمایش گذاشته می شود.» اشاره: برای این آیه "یوم تبلی السرائر" معنایی است که در آیه ی کریمه ی "هنالک تبلوا کل نفس ما أسلفت" روشن می شود. تذکر:
الف: امتحان برای تشخیص مطیع از عاصی در دنیا است.
ب: ثمره ی عقیده، خلق و عمل را که همان باطن آن هاست انسان در قیامت می یابد.
ج: نتیجه ی کارهای روحی و بدنی را انسان در معاد مانند جامه در بر می کند و آنها را با فرسودن و کهنه کردن می آزماید؛ یعنی آنچه را انسان در معاد تجربه می کند ثمره ی کار دنیای اوست و بس.

بیداری
روز قیامت را روز بیداری گویند: (الساهرة) و این بدان جهت است که کسی را در آن صحنه خواب نمی گیرد. خواب نگرفتن می تواند یا بر اثر شدت خوف و ترس از گزندگان و درندگان یا از شدت حرارت و... باشد. در قیامت زمین چون مس گداخته شود. در چنین جایی کسی استراحت ندارد و همیشه بیدار و هشیار است. در روز قیامت انسان ها نیز این گونه بیدار و هشیارند. قرآن درباره این روز می فرماید: «فإنما هی زجرة واحدة* فإذا هم بالساهرة؛ قیامت همانا با یک صیحه به وقوع می پیوندد و ناگهان همگی به پا خیزند و بر عرصه ی محشر هشیار و بیدار حاضر گردند.» (نازعات/ 13- 14) این کار پیچیده و مشکلى نیست، همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگى برخیزد، تمام این خاکها و استخوانهاى پوسیده یک مرتبه جمع مى شوند و جان مى گیرند، و از قبرها بیرون مى پرند! "زجرة" در اصل به معنى فریادى است که براى راندن گفته مى شود، و در اینجا به معنى نفخه دوم است، انتخاب این تعبیر.
(زجرة واحدة) با توجه به محتواى این دو کلمه اشاره به سرعت و ناگهانى بودن رستاخیز و سهولت و آسانى آن در برابر قدرت خدا است که با یک فریاد آمرانه از سوى فرشته رستاخیز، یا صور اسرافیل، همه مردگان لباس حیات در تن مى کنند، و در عرصه محشر حاضر براى حساب مى شوند. "ساهرة" از ماده "سهر" (بر وزن سحر) به معنى شب بیدارى است، و از آنجا که حوادث وحشتناک خواب شبانه را از چشم مى برد، و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز است، کلمه ی "ساهره" به عرصه محشر اطلاق شده است، بعضى نیز گفته اند "ساهره" را به هر بیابانى مى گویند، چون اصولا همه بیابانها وحشتناکند، گویى بر اثر وحشت خواب شبانه را از چشم مى برند.
حسن و قتاده و مجاهد و غیر ایشان گویند: و آن روى و پشت زمین است. و بعضى گفته اند: زمین را ساهره گفته اند براى این است که همواره در شب و روز مشغول در رویانیدنست. و براى همین گفته شده بهترین مال چشمه آب است در زمین سست و نرم (حاصل خیز) که وقتى خوابیدى بیدار شوى در سحر آن و وقتى از آن غیبت و مسافرت نمودى گواهى دهد (که تو به آن رسیدى) سپس اسم شد براى هر زمینى. و بعضى گفته اند: مقصود از این زمین عرصه و زمین قیامت است براى آنکه آن اول موقف و پاسگاه پاداش است و ایشان در یک بیدارى به سر میبرند که براى آن خوابى نیست.
خلاصه آن که، سرزمینی که سهر و بیداری در آن حاکم است و خواب در آن منطقه راه ندارد، "ساهره" نامیده می شود. در صحنه قیامت طبق علل و عوامل فراوانی مجالی برای خواب نخواهد بود. عرب زمین بیابان را بدین سبب ساهره می گوید که انسان به علت خوف و ترس در آن بخواب نمی رود. از تعریف هائى که براى کلمه ساهره شد مطالب ذیل استنباط می شوند:
اولا: زمین قیامت مستوى خواهد بود.
ثانیا: بیابانى است که توسعه آن از فکر و حساب بشر خارج است. زیرا باید توسعه اى داشته باشد که ظرفیت حضور بشرى را که از آغاز آفرینش تا پایان آن خلق شده اند داشته باشد.
ثالثا: چون واژه ساهره از سهر و سهر به معناى بیدارى و بى خوابى است معلوم می شود: اهل قیامت خواب و آسایشى نخواهند داشت تا تکلیف بهشتى بودن، یا دوزخى بودنشان روشن شود.
پس معناى آیه مورد بحث چنین است: هنگامى که دو نفخه صور اسرافیل اجراء شود ناگاه عموم بشر اعم از مؤمن و کافر در صحنه و صحراى قیامت حضور خواهند یافت. به هر جهت صحنه اى پدید می آید و صور ناگهان دمیده مى شود آنگاه بشر از اولین و آخرین یکباره از درون و باطن زمین به خارج پرتاب خواهند شد در حالى که زنده شده و روح هر یک از افراد به اعضاء و جوارح آنان ارتباط خواهد یافت.
سوق این جهان به سوى عالم قیامت و آفرینش پروردگار آن صحنه را از نظر سهولت مانند آن است که بشر دیدگان خود را می گشاید و عملى از آن براى بشر آسانتر تصور نمی رود و آیه آفرینش عالم قیامت را از نظر تنزل به امر محسوس به گشودن دیدگان مثال زده است در آیه «و ما أمر الساعة إلا کلمح البصر؛ كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن] نيست.» (نحل/ 77) در صورتى که درباره ساحت کبریائى بر حسب توحید ذات اراده واحد فوق زمان است و متعلق آن مجموع نظام امکانى است که هر موجودى با حدود و مشخصاتى در زمان و مکان از طریق اسباب مخصوصى به وجود خواهد آمد و تدریج به لحاظ مراد و خواسته شده است نه به لحاظ اراده و قدرت ساحت کبریائى که فوق زمان است و نیز زمانیات ساز است.

منابع

  • سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏11 ص 9، جلد ‏10 ص 66، جلد ‏16 ص 396، جلد ‏20 ص 432 و 414
  • ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏9، جلد ‏17 ص 153، جلد ‏26 ص 87 و 369
  • عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 349 و 367 و 386
  • محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏17 ص 311، جلد ‏18 ص 21
  • حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد ‏10 ص 390، جلد ‏14 ص 148
  • عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏10 صفحه 461
  • ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏26 صفحه 272
  • سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 3 صفحه 114
  • میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد ‏10 صفحه 379
  • سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 17 صفحه 325
  • محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- جلد 18 صفحه 78

کلید واژه ها

قیامت آزمایش الهی انسان نتیجه اعمال باورها در قرآن

مطالب مرتبط

تعابیر قیامت در قرآن ابدی بودن بهشت و جهنم علت خلود در آتش دوزخ آیات و روایاتی درباره تجسم اعمال در روز قیامت تجسم اعمال در آخرت مشخصات انسان سعادتمند در قرآن اسباب سعادت و شقاوت از نظر قرآن

اطلاعات بیشتر

اوصاف قیامت (میقات) اوصاف قیامت (مشهود و مأوا) اوصاف قیامت (دیوار حائل) اوصاف قیامت (بازپرسی) اوصاف قیامت (فزع) اوصاف قیامت (دگرگونی دل و دیده) اوصاف قیامت (خیره و مضطرب) اوصاف قیامت (سنگین و درهم کوبنده)

ابزار ها