نزول فرشتگان بر مؤمنان با استقامت
در آیاتی از سوره ی فصلت سخن از مؤمنانى است که در ایمانشان راسخ و پا بر جا هستند، و خداوند به هفت پاداش و موهبت که براى آنها قرار داده اشاره مى کند که غالبا نقطه مقابل کیفرهاى گذشته است. نخست مى گوید: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا و لا تحزنوا؛ کسانى که مى گویند پروردگار ما الله است، سپس بر سر گفته خود مى ایستند و کمترین انحرافى پیدا نمى کنند، و آنچه لازمه آن است در عمل و گفتار نشان مى دهند فرشتگان الهى بر آنها نازل مى شوند که نترسید و غمگین مباشید.» (فصلت/ 30) چه تعبیر جامع و جالبى که در حقیقت همه نیکى ها و صفات برجسته را در بر دارد، نخست دل به خدا بستن و ایمان محکم به او پیدا کردن، سپس تمام زندگى را به رنگ ایمان در آوردن و در محور آن قرار دادن. بسیارند کسانى که دم از عشق الله مى زنند، ولى در عمل استقامت ندارند، افرادى سست و ناتوانند که وقتى در برابر طوفان شهوات قرار مى گیرند با ایمان وداع کرده، و در عمل مشرک مى شوند، و هنگامى که منافعشان به خطر مى افتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست مى دهند.
على (ع) در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه این آیه را با عبارت گویا و پر معنایى تفسیر مى کند و بعد از تلاوت آن مى فرماید: «و قد قلتم "ربنا الله" فاستقیموا على کتابه و على منهاج امره و على الطریقة الصالحة من عبادته، ثم لا تمرقوا منها، و لا تبتدعوا فیها، و لا تخالفوا عنها؛ شما گفتید پروردگار ما "الله" است اکنون بر سر این سخن پایمردى کنید، بر انجام دستورهاى کتاب او، و در راهى که فرمان داده، و در طریق پرستش شایسته او، استقامت به خرج دهید، از دایره فرمانش خارج نشوید، در آئین او بدعت مگذارید و هرگز با آن مخالفت نکنید.» در حدیث دیگرى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) مى خوانیم که این آیه را تلاوت فرمود سپس افزود: «قد قالها الناس ثم کفر اکثرهم فمن قالها حتى یموت فهو ممن استقام علیها؛ گروهى این سخن را گفتند سپس اکثر آنها کافر شدند، اما کسى که این سخن را بگوید و هم چنان به آن تداوم دهد تا مرگش فرا رسد او از کسانى است که بر آن استقامت کرده.»
اگر مى بینیم در حدیثى که از امام على بن موسى الرضا (ع) نقل شده در پاسخ سؤال از تفسیر "استقامت" فرمود: «هى و الله ما انتم علیه؛ استقامت همان روش ولایتى است که شما دارید.» به معنى این نیست که مفهوم آیه در مساله ولایت خلاصه شود بلکه چون پذیرش رهبرى ائمه اهل بیت (ع) ضامن بقاء خط توحید و روش اصیل اسلام و ادامه عمل صالح است، استقامت را به این معنى تفسیر فرموده است.
کوتاه سخن این که ارزش انسان که در ایمان و عمل صالح خلاصه مى شود در این آیه در جمله "قالوا ربنا الله ثم استقاموا" منعکس شده، و لذا در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) آمده که شخصى خدمتش عرض کرد: «اخبرنى بامر اعتصم به؛ دستورى به من ده که به آن چنگ زنم و در دنیا و آخرت اهل نجات شوم.»
پیغمبر (ص) فرمود: قل ربى الله ثم استقم؛ بگو پروردگار من الله است و بر این گفته خود بایست! سپس مى گوید: پرسیدم خطرناکترین چیزى که باید از آن بترسم چیست؟ پیامبر (ص) زبانش را گرفت و فرمود: این! اکنون ببینیم کسانى که این دو اصل مهم را در وجود خود زنده مى کنند مشمول چه مواهبى از سوى خدا هستند. قرآن در این آیات به هفت موهبت بزرگ اشاره مى کند مواهبى که از سوى فرشتگان الهى که بر آنها نازل مى شوند به آنها بشارت داده مى شود. آرى کار انسان به جایى مى رسد که در پرتو ایمان و استقامت فرشتگان بر او نازل مى گردند و پیام الهى را که سراسر لطف و مرحمت است به او اعلام مى دارند.
پس از نخستین و دومین بشارت در مورد عدم خوف و حزن که به آن اشاره شد. در سومین مرحله مى گویند: «و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون؛ بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به آن وعده داده مى شدید.» (فصلت/ 30) و در چهارمین بشارت مى افزایند: «نحن أولیاؤکم فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة؛ ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و در آخرت هستیم.» (فصلت/ 31) هرگز شما را تنها نمى گذاریم، در نیکى ها به شما کمک مى کنیم، و از لغزشها شما را حفظ مى نمائیم تا وارد بهشت شوید. در پنجمین بشارت مى گویند: «و لکم فیها ما تشتهی أنفسکم؛ در بهشت براى شما هر چه بخواهید از مواهب و نعمتها فراهم است.» و هیچ قید و شرطى در کار نیست. ششمین بشارت این که نه تنها نعمتهاى مادى و آنچه دلخواه شما است به شما مى رسد، بلکه «و لکم فیها ما تدعون؛ آنچه از مواهب معنوى طلب کنید در اختیار شما است.» (فصلت/ 31) و بالآخره هفتمین و آخرین مژده اى که به آنها مى دهند این است که شما میهمان خدا در بهشت جاویدان او هستید، و همه این نعمتها به عنوان پذیرایى یک میزبان از یک میهمان گرامى از سوى پروردگار غفور و رحیم به شما ارزانى داشته مى شود. «نزلا من غفور رحیم» (فصلت/ 32)
نکته ها:
در این آیات و تعبیرات کوتاه و پر معنیش، نکته هاى ظریف و فراوانى نهفته است:
1- آیا نزول فرشتگان بر مؤمنان با استقامت به هنگام مرگ و انتقال از این عالم به جهان دیگر است؟ همانگونه که جمعى از مفسران احتمال داده اند، یا در سه موقف به هنگام مرگ و به هنگام ورود در قبر و به هنگام زنده شدن در رستاخیز به سراغ آنها مى آیند؟ و یا اینکه این بشارتها دائمى و مستمر است که با الهامهاى معنوى این حقایق را در گوش جان مؤمنان پیوسته مى خوانند، هر چند به هنگام مرگ یا ورود در عرصه محشر صداى فرشتگان رساتر و روشنتر مى شود؟ از آنجا که آیه قید و شرطى ندارد با معنى اخیر سازگارتر است، به خصوص اینکه فرشتگان در چهارمین بشارت مى گویند: ما دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم. و این دلیل بر آن است که این مژده ها را به هنگامى که آنها در دنیا زنده اند از فرشتگان مى شنوند، اما نه بشارتى با زبان و الفاظ، بلکه بشارتهایى که مؤمنان با گوش جان مى شنوند، و در مشکلات و گرفتاریها در اعماق دل احساس مى کنند و آرامش مى یابند.
درست است که در روایات متعددى این آیه تفسیر به زمان فرا رسیدن مرگ شده است، ولى در روایات دیگرى نیز تفسیر به معنى گسترده ترى که حال حیات را نیز شامل مى شود گردیده.
از مجموع این روایات مى توان نتیجه گرفت که ذکر خصوص حال مرگ به عنوان یک مصداق روشن از این مفهوم وسیع و گسترده است، و مى دانیم تفسیرهایى که در روایات وارد شده غالبا به صورت بیان مصادیق روشن است. به هر حال این بشارتهاى فرشتگان الهى است که در روح و جان انسان با ایمان و پر استقامت پرتو افکن مى شود، در طوفانهاى سخت زندگى به آنها نیرو و توان مى بخشد، و در پرتگاهها و لغزشگاهها به آنها ثبات قدم مى دهد.
2- در اینکه میان خوف و حزن چه تفاوتى است؟ جمعى از مفسران گفته اند: خوف و ترس مربوط به حوادث بیمناک آینده است، و حزن و اندوه مربوط به حوادث ناگوار گذشته، به این ترتیب فرشتگان به آنها مى گویند، نه از حوادث سختى که در پیش دارید، چه در دنیا و چه در هنگام مرگ و چه در مراحل رستاخیز نگران باشید، و نه از گناهان گذشته خود یا فرزندانى که از شما در دنیا باقى مى مانند غمى به دل راه دهید.
تقدیم خوف بر حزن نیز ممکن است به همین ملاحظه باشد که نگرانى انسان با ایمان بیشتر از حوادث آینده، مخصوصا دادگاه محشر است. بعضى نیز گفته اند ترس و خوف در برابر عذاب است، و اندوه و حزن در برابر از دست رفتن ثواب، و فرشتگان الهى آنها را به لطف پروردگار در هر دو قسمت امیدوار مى سازند.
3- تعبیر به "کنتم توعدون" (وعده داده مى شدید) تعبیر جامعى است که همه اوصاف بهشت را در نظر مؤمنان با استقامت تداعى مى کند، یعنى بهشت با تمام اوصافى که شنیده اید، با حور و قصورش، و با مواهب معنوى و روحانیش، با نعمتهاى بسیار گران قدرى که به گفته قرآن هیچکس از آن آگاه نیست، و به ذهن کسى خطور نکرده، «فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعین؛ هيچ كس نمى داند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است به [پاداش] آنچه انجام مى دادند براى آنان پنهان كرده ام.» (سجده/ 17) همه و همه در اختیار شما است.
4- در چهارمین مژده فرشتگان خود را یار و یاور مؤمنین در دنیا و آخرت معرفى مى کنند که در حقیقت نقطه مقابل آیات گذشته است که کفار بى ایمان از اولیا و رهبران گمراه و اغواگر ناله سر مى دهند، و مى خواهند در دوزخ از این ناپاکان انتقام بگیرند.
5- تفاوت در میان بشارت پنجم و ششم این است که در پنجم به آنها مى گویند آنچه دلتان بخواهد در آنجا هست، و خواستن شما و فراهم گشتن آن یکى است ولى مى دانیم تعبیر به "تشتهى انفسکم" معمولا در لذات مادى به کار مى رود، در حالى که "ما تدعون" (آنچه بخوانید) به معنى تقاضاهاى معنوى و مواهب و لذات روحانى است، خلاصه در آنجا همه چیز جمع است و هر نعمت معنوى و مادى بخواهند فراهم است.
6- "نزل" به معنى ارزاقى است که به وسیله آن از میهمان پذیرایى مى کنند و بعضى به اولین وسیله پذیرایى از میهمان تفسیر کرده اند، و در هر حال این تعبیر لطیف و زیبا نشان مى دهد که مؤمنان با استقامت همه میهمان خدایند و بهشت میهمان سراى الله است و نعمتهایش وسائل پذیرایى دوستان خدا.
7- با دقت در عمق این مفاهیم و عظمت این وعده هاى الهى که به وسیله فرشتگان به مؤمنان داده مى شود روح آدمى به پرواز در مى آید، و تمام وجود او را به سوى ایمان و استقامت جذب مى کند.
در پرتو این فرهنگ و تعلیمات بود که اسلام از یک مشت عرب جاهلى انسانهاى نمونه اى ساخت که از هیچگونه ایثار و فداکارى مضایقه نداشتند، و همین ها است که امروز مى تواند الهام بخش مسلمانان در راه پیروزى بر همه مشکلات باشد. البته نباید فراموش کرد که "استقامت" همچون "عمل صالح" میوه درخت "ایمان" است زیرا ایمان هنگامى که عمق و نفوذ کافى پیدا کند انسان را دعوت به استقامت خواهد کرد، همانگونه استقامت در مسیر حق بر عمق ایمان نیز مى افزاید، و این دو تاثیر متقابل دارند.
از آیات دیگر قرآن نیز استفاده مى شود که ایمان و استقامت نه تنها برکات معنوى را به سوى انسان سرازیر مى کند، بلکه از برکات مادى این جهان نیز در سایه این دو بهره مند خواهد شد، در سوره جن آیه 16 مى خوانیم: «و أن لو استقاموا على الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا؛ هر گاه افراد با ایمان بر طریقه حق پایدارى کنند آب فراوان به آنها مى نوشانیم.» و سالهایى پر باران و پر برکت نصیب آنها مى کنیم.