نزول سوره توبه:
این سوره آخرین سوره یا از آخرین سوره هایى است که بر پیامبر (ص) نازل گردید و داراى 129 آیه است. آغاز نزول آن را در سال نهم هجرت مى دانند، و مطالعه آیات سوره نشان مى دهد که قسمتى از آن پیش از جنگ تبوک، و قسمتى به هنگام آمادگى براى جنگ، و بخش دیگرى از آن پس از مراجعت از جنگ نازل شده است. از آغاز سوره تا آیه 28 قبل از فرا رسیدن مراسم حج نازل گردیده، و آیات آغاز این سوره که پیرامون وضع باقیمانده مشرکان بود در مراسم حج به وسیله امیر مؤمنان على (ع) به مردم ابلاغ شد.
محتوای سوره:
از آنجا که این سوره به هنگام اوج گرفتن در جزیره عرب و پس از در هم شکسته شدن آخرین مقاومت مشرکان نازل گردیده، محتواى آن داراى اهمیت ویژه و فرازهاى حساسى است. قسمت مهمى از آن پیرامون باقیمانده مشرکان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پیمانهایى است که با مسلمانان داشتند (بخاطر نقض مکرر این پیمانها از طرف آنان)، تا بقایاى بت پرستى براى همیشه از محیط اسلام بر چیده شود. و از آنجا که با گسترش اسلام و در هم شکسته شدن صفوف دشمنان عده اى تغییر چهره داده، خود را در صفوف مسلمانان جاى دادند، تا در فرصت مناسب به اسلام ضربه کارى زنند، قسمت مهم دیگرى از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن مى گوید، و به مسلمانان شدیدا هشدار مى دهد و نشانه هاى منافقان را بر مى شمرد.
بخش دیگرى از این سوره پیرامون اهمیت جهاد در راه خدا است، زیرا در این موقع حساس غفلت از این موضوع حیاتى باعث ضعف و عقب نشینى و یا شکست مسلمانان مى شد. بخش مهم دیگرى از این سوره به عنوان تکمیل بحثهاى گذشته از انحراف اهل کتاب (یهود و نصارى) از حقیقت توحید، و انحراف دانشمندانشان از وظیفه رهبرى و روشنگرى سخن مى گوید. و نیز در آیات دیگرى به تناسب بحثهاى مربوط به جهاد، مسلمانان را به اتحاد و فشردگى صفوف دعوت مى کند و متخلفین یعنى افراد سست و تنبلى که به بهانه هاى مختلف شانه از زیر بار وظیفه جهاد تهى مى کردند شدیدا سرزنش و ملامت و به عکس از مهاجرین نخستین و سایر مؤمنان راستین مدح و ستایش مى کند. و از آنجا که جامعه گسترده اسلامى در آن روز نیازهاى مختلفى پیدا کرده بود، که مى بایست بر طرف گردد، به همین مناسبت بحثى از زکات، و پرهیز از تراکم و کنز ثروت، و لزوم تحصیل علم، و وجوب تعلیم افراد نادان را یاد آور مى شود. علاوه بر این مباحث، مباحث دیگرى مانند داستان هجرت پیامبر (ص)، مساله ماههاى حرام که جنگ در آن ممنوع است، موضوع گرفتن جزیه از اقلیت ها و امثال آن به تناسب مطرح گردیده است.
مکی یا مدنی بودن این سوره و نامهاى آن:
این سوره در مدینه منوره نازل شده است. مفسران براى این سوره نامهاى زیادى که بالغ بر ده نام مى شود ذکر کرده اند، که از همه معروف تر "برائت" و "توبه" و "فاضحه" است، و هر یک از این نامها دلیل روشنى دارد، نام "برائت" به این جهت بر این سوره گذارده شده که آغاز آن برائت و بیزارى خداوند از مشرکان پیمان شکن است. و "توبه" به این خاطر است که در این سوره سخن از "توبه" فراوان به میان آمده، و نامگذارى به "فاضحه" به جهت آن است که آیات مختلفى از آن موجب رسوایى و فضاحت منافقان و پرده بردارى از روى اعمالشان بوده است.
ابلاغ آیات برائت:
بعد از نزول این آیات رسول خدا (ص) ابوبکر را با گروهی که برخی شماره آنها را تا سیصد نفر نوشته اند، مأمور کرد به حج برود و آیات مزبور را در اجتماعات حاجیان بر مردم قرائت کند. ابوبکر برای انجام مأموریت خود حرکت کرد ولی پس از رفتن آنها چیزی نگذشت که جبرئیل بر پیغمبر (ص) نازل شد و این فرمان را از جانب خدای تعالی در مورد ابلاغ آیات برائت به آن حضرت ابلاغ نمود که خدا می فرماید: «لا یؤدی عنک الا أنت أو رجل منک»؛ «این آیات را کسی از سوی تو جز خودت یا مردی که از تو باشد شخص دیگری نباید ابلاغ کند».
رسول خدا (ص) به دنبال نزول این فرمان علی (ع) را طلبید و به او دستور داد بر شتر مخصوص خود سوار شود و به دنبال ابوبکر برود و آیات را از او بگیرد و این مأموریت مهم و خطرناک را خود او انجام دهد. علی (ع) با چند تن که از آن جمله جابربن عبدالله بود به دنبال ابو بکر حرکت کرد و به اختلاف نقل در «ذی الحلیفه» یا در «روحاء» و یا در «جحفه» به او رسید و آیات را از او گرفت تا به مکه ببرد و آنها را که به عنوان قطعنامه ای از طرف پیغمبر اسلام برای مشرکان و کافران بود بر حاجیان ابلاغ کند. هنگامی که آن حضرت به مکه آمد در عرفه، و مزدلفه و روز قربان و نزد جمره ها و در ایام تشریق، سوره برائت را بر آنها خواند و مطالب را اعلام فرمود و در همه آن ها با صدای بلند ندا می کرد: «برائة من الله و رسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین فسیحوا فی الارض اربعة اشهر...»
امیرالمؤمنین (ع) علاوه بر ابلاغ آیات برائت مأمور به ابلاغ چند دستور دیگر نیز شده بود که در آیات برائت نبود، چنانکه در روایتی از آن حضرت نقل شده که فرمود من مأمور به ابلاغ چهار چیز شده بودم:
1- هیچ یک از کفار حق داخل شدن در کعبه را ندارد.
2- مشرکان من بعد حق به جا آوردن اعمال حج ندارند.
3- کسی حق ندارد در حال عریان بودن بیت را طواف کند.
4- هر که با رسول خدا (ص) عهدی بسته عهدش تا آخر مراعات خواهد شد و هر که عهدی نبسته فقط تا چهار ماه مهلت دارد و پس از انقضاى چهار ماه یا باید دست از آیین بت پرستى بکشند و یا آماده پیکار گردند. موارد اول و دوم و چهارم این مطالب در آیات 1تا 28 سوره برائت آمده است.
نقل شده که روز عید قربان «علی بن ابی طالب» به پا خاست و همان چه را که رسول خدا فرموده بود به مردم اعلام کرد: «ای مردم! هیچ کافری وارد بهشت نمی شود و پس از امسال مشرکی نباید حج گزارد و برهنه ای نباید پیرامون کعبه طواف کند و هر کس او را با رسول خدا قرارداد و پیمانی است، تا پایان مدت، قرارداد او به قوت خود باقی است و دیگران هم از امروز تا مدت چهار ماه، مهلت دارند که هر گروهی به مأمن و سرزمین خود بازگردد، پس از آن که چهار ماه سپری شد برای هیچ مشرکی، عهد و پیمانی نخواهد بود، مگر همانان که با خدا و رسولش تا مدتی عهد و پیمانی بسته اند، پس نباید پس از امسال مشرکی حج کند و نباید برهنه ای پیرامون کعبه طواف کند.» در حدیث دیگری است که این مواد را پیش از قرائت آیات برائت ابلاغ می کرد و سپس آیات برائت را بر آنها می خواند.
و به هر صورت حضرت علی (ع) آنچه که مأمور به ابلاغ آن شده بود با کمال شجاعت و ایمان و با صدایی رسا و محکم در اجتماعات مکه و منی به مردم ابلاغ کرد و با تمام خطرهایی که ابلاغ این مأموریت برای او داشت در میان نگاههای تند و خشم آلود و چهره های غضبناک مشرکین مأموریت خود را به مردم ابلاغ نمود. این مأموریت قطع نظر از این که حکایت از جانشینی امام بعد از رسول الله (ص) داشت، یک مرد شجاع و بی باک وقوی و با ایمان مثل علی (ع) را لازم داشت و ایشان نیز به بهترین نحو آن را انجام دادند.
تاریخ اسلام تفسیر منافقان جهاد دستورات الهی امام علی (ع) پیامبر اکرم