به دلایل نامعلومی، آثار سهروردی به لاتین ترجمه نشد و بنابراین فلسفه او برای غریبان ناشناخته ماند. اینکه چرا آثار او ترجمه نشد می تواند سه دلیل داشته باشد؛ نخستین دلیل مربوط است به الگوی فلسفی موجود در آن دوره، که ماهیتا بیشتر ابن سینائی بود. بنابراین، فلسفه عقلگرایانه غالب در جهان غرب جوی فکری به وجود آورد که پذیرای اندیشه های سهروردی نبود. دلیل دوم می تواند این بوده باشد که عصر درخشان ترجمه در اسپانیا و انگیزه خلاقی که در جنوب این کشور وجود داشت پایان یافته بود. چون دارالترجمه ها دیگر فعال نبودند، به سهروردی آن اندازه که شایسته اش بود توجه نشد.
به نظر من، سومین دلیل می تواند وابستگی سهروردی به ملک ظاهر، پسر صلاح الدین، بوده باشد.
اگرچه سهروردی مورد حمایت صلاح الدین نبود، با وجود این در آن زمان که مسلمانان و مسیحیان درگیر جنگهای صلیبی بودند، غرب مسیحی محتملا به شیخ اشراق به عنوان فیلسوفی درباری نگاه می کرده است. بدین دلیل، ممکن است آثار او کنار گذاشته شده و جز در نزد گروهی از دوستان نزدیک و مریدان تدریجا فراموش گردیده است. سید حسین نصر بی علاقگی غریبان را به تعالیم سهروردی معلول مسأله اساسی تری می داند و آن فاصله فلسفی و جغرافیائی شرق و غرب است. غرب، که از بسیاری جهات یک شرق در معنای اشراقی کلمه بود و تمدن دیرینی را پشت سر گذاشته بود... که با تمدنهای بزرگ شرقی شبهت داشت، اکنون داشت تبدیل به یک غرب می شد، نه تنها از لحاظ جغرافیائی بلکه به معنای اشراقی، یعنی به حوزه عقلگرائی علاقه پیدا می کرد.
تأثیر راجر بیکن از تعالیم اشراقی
علی رغم جریانهای موجود فکری که در مسیر تحلیلی و تعقلی خود به راه ادامه می دادند، امکان دارد سهروردی بر پاره ای از لایه های فکری در غرب تأثیر گذاشته باشد. سید حسین نصر می افزاید که یکی از حلقه های فکری که احتمالا از سهروردی تأثیر پذیرفته، مکتب سده سیزدهمی راجر بیکن و رابرت گروستست در آکسفورد بوده است. گرچه این هر دو شخصیت مبلغان روش تجربی مشاهده بودند، آزمایشهایشان چنان بود که لزوما با تعبیری عرفانی از طبیعت مغایرت نداشت. در واقع، نصر شباهتی می یابد میان مکتب سده سیزدهمی اکسفورد و قطب الدین شیرازی، دانشمند مشهور مسلمان و شارح سهروردی، که شیوه ای تجربی را دنبال می کرد. بیکن و گروستست آن نوع شیوه تجربی را به کار بستند که مشاهده و مطالعه در طبیعت را بخش لازمی از امر روشنگری می داند. بیکن جامه اشراقیون به تن می کرد و درباره آنان سخن می راند.
تأثیر سهروردی بر حلقه های فکری اسپانیا
مع ذلک، محتمل تر این است که سهروردی بر بعضی حلقه های فکری اسپانیا، که محیط علمی در آنجا احتمالا بیشتر پذیرای اندیشه های سهروردی بوده است، تأثیر گذارده است. مثلا، احتمال دارد که قبالیان یهودی که با حکمة الاشراق آشنائی حاصل کردند، این متن را به اسپانیای جنوبی بردند، و در آنجا مورد بحث و مطالعه عرفای یهودی قرار گرفت. بعضی می گویند، همین متن بود، که محتملا نقش مهمی در رونق بیشتر کار اشراق گرایان یهودی ایفا کرد، و بدین وسیله موجب جلب توجه به کسانی شد که مطالب زیادی درباره اشراق می نوشتند. نشان دیگر از اینکه اندیشه های سهروردی عملا به اسپانیا راه یافت این است که ابن سبعین اسپانیائی که در مغرب زندگی می کرد در کتاب خود، رسالة الفقیریه، به تلویحات سهروردی اشاره ای دارد. گرچه دشوار بتوان مشخص کرد که آیا او وقتی در اسپانیا یا مغرب بود با اندیشه های سهروردی آشنا شد، این آشنائی بی تردید نشان دهنده آن گستره جغرافیائی است که افکار سهروردی تا بدان حد رسیده بوده است.
گرچه حرکتهای اشراق گرایانه گهگاه ظهور یافته است، تعیین یک رابطه قطعی میان این حرکتها و مکتب سهروردی مشکل است. حرکتهایی از قبیل اشراقیون باواریا به پیشقدمی آدام وایسهوپت، که مخالف سلسله مراتب دینی بود، و اندیشه های شلینگ و فرانتس فن بار، قادر نبودند جنبش اشراق گرایانه را در معنای اصیل سنتی اش احیا کنند.
کربن و احیای تعالیم اشراقی در داخل و خارج ایران
در جهان معاصر غرب، آثار هانری کربن باعث علاقه بسیار زیادی به مکتب اشراق سهروردی شده است. تربیت اولیه کربن در فلسفه غرب، با تأکید بر هستی شناسی قرون وسطائی بود و علاقه وی به فلسفه اسلامی با ابن سینا آغاز شد. مع ذلک، کانون تحقیقاتش سنت اشراقی و حکمت ایران باستان بود. بنا به گفته سیدحسین نصر: «بی تردید کربن بیش از هر کس دیگر در خارج و حتی در داخل ایران، برای احیای تعالیم سهروردی کار کرده است». کربن مانند بسیاری از معلمین دانشهای گذشته نه تنها با نوشته هایش بلکه با تربیت گروهی محقق ممتاز، به مجموعه علوم اسلامی خدمت کرده است. نامبردگان زیر یا مستقیما زیر نظر کربن تربیت شده، یا متأثر از تألیفاتش بوده اند: برژه، دانییلو، دوران و فور که به نسل جوان تر دانشمندان فرانسه تعلق دارند. نیز دانشمند معروف یهودی شولم و پرتومان زیست شناس از جمله چهره های مهمی هستند که در شعاع نفوذ کربن قرار گرفتند.
شرح کربن بر هستی شناسی شرق، به ویژه هستی شناسی سهروردی علاقه زیادی در میان هواداران حرکت فلسفی در فرانسه، معروف به فیلسوفان جوان، برانگیخت. شخصیت اصلی در این حرکت کریستیان ژامبه است که به فلسفه شرقی سهروردی با تأکید بر منطق شرقی علاقه مند بود. بالاخره نفوذ کربن در جهان عرب، بخصوص مستعمرات پیشین فرانسه، قابل اعتناست. شماری از دانشمندان عرب، از قبیل آرکون، اسلام شناس الجزایری، تحت نفوذ نوشته های کربن قرار گرفتند. مکتب اشراقی سهروردی که شامل مفاهیم عرفانی و تعقلی هر دو بود، در مناطق شرقی و غربی دنیای اسلام به خوبی مورد استقبال قرار گرفت. سنتهای ریشه دار عرفانی در شبه قاره هند و پاکستان با تعالیم رمزی سهروردی هم افقی و آشنائی داشت. ایران و آفریقای شمالی، مراکز فلسفه تعقلی، نیز پذیرای این عناصر از فلسفه اشراق سهروردی بودند.