ولایت شامل «ولایت تکوینی» و «ولایت تشریعی» است. وقتی می گوییم: پیامبر و امام صاحب ولایتند، یعنی دارای مقام ولایت تکوینی و تشریعی هستند. و هنگامی که می گوییم: ما اهل ولایتیم و معتقد به ولایتیم، یعنی این مقام را در آنان قبول داریم، و به آن مؤمن و معتقدیم و با آن بیعت کرده ایم.
الف- ولایت تکوینی
ولایت تکوینی، به معنای سرپرستی کائنات است و صاحب تصرف در کائنات بودن، به اذن خدا. ولی خدا کسی است که به اذن خدا و اعطا از جانب خدا دارای این مقام است و بنده ای است که از نهایت قرب به خدا و بندگی و عبودیت خدا، ولی خدا و «یدالله» و «عین الله» شده است.
«یعنی به معنای نسبی و اضافی، وگرنه به معنای حقیقی، خداوند متعال را «ید» (دست) و «عین» (چشم) نیست، مگر به همان معنای ولایتی و اعطایی. پس این تعبیرها هیچ گونه منافاتی با توحید خالص و تنزیه ذات متعال ندارد، بلکه خود نوعی از شئون توحید است، چنان که در قرآن کریم آمده است: «یدالله فوق ایدیهم؛ دست خدا بالاتر و برتر از همه دست هاست (همه امور به دست خداست)» (فتح/ 10) که این همه نشانه جلال و قدرت الهی است. و ولی نیز مظهر جلال و جمال و قدرت خداوند متعال است و مخلوق و مربوب (پرورش یافته) ذات کبریایی است.»
و این مقام، از عبودیت تامه حاصل شود: "أشهد أن محمدا عبده و رسوله" که نخست عبودیت است و بندگی و سپس رسالت و پیامبری، که جامع مرتبه ولایت و نبوت است.
ب- ولایت تشریعی
ولایت تشریعی، یعنی اولویت و مولویت ثابته برای پیامبر اکرم (ص) و سپس امامان معصوم، به نص قرآن مجید و احادیث نبوی بسیار. و این همان سرپرستی و هدایت کامل و ریاست تامه و مدیریت عامه و نظارت همه جانبه است، در همه شئون دینی و دنیای افراد و جامعه قرآنی (امت). و این سرپرستی با چگونگی یاد شده، در جامعه اسلامی، ویژه پیامبر اکرم (ص) است، و پس از پیامبر امامان معصوم.
و آیا کدام کس از خود پیامبر سزاوارتر و بهتر است تا بر پایه موازین دین، حکومت الاهی و قرآنی و اسلامی را پیریزی و هدایت کند و ولایت شرعی الاهی و نظارت سیاسی قرآنی با او باشد؟ و پس از پیامبر اکرم (ص)، کدام کس از امام معصوم -که تربیت یافته دامان وحی و پیامبر (ص) و عالم به قرآن و عامل به قرآن است- سزاوارتر و بهتر است برای هدایت امت در خط حاکمیت قرآنی و ایجاد «نظام عامل بالعدل» و «جامعه قائم بالقسط»، که هدف اصلی قرآن کریم است؟ قدرت در جامعه قرآنی باید در دست معصوم (ع) باشد تا به انحرافی در برداشت پیش آید و نه ضعفی در اقدام و در عصر غیبت تنها و تنها کسانی می توانند این قدرت را در دست گیرند که سازنده نظام عامل بالعدل باشند و تشکیل دهنده جامعه قائم بالقسط، به معنای راستین و واقعی این دو تعبیر؛ و لاغیر و لاغیر.... زیرا اگر «نظام عامل بالعدل» و «جامعه قائم بالقسط» تحقق نیابد، اهداف قرآن کریم تحقق نیافته است، و در این صورت، میان آن نظام و آن جامعه، با امام معصوم (ع) که راهبر عمل به قرآن کریم است- پیوندی وجود نخواهد داشت.