آیا می دانید، کبد که در زبان فارسی، جگر سیاهش، نامند چه می کند و وظیفه اش چیست؟ کبد سموم و زهرهای کشنده ای که داخل خون می شود، از خون بیرون کشیده و نابود می کند. اگر اندی از این سموم، از زیر دست کبد، بگریزند، کلیه سر راه را بر آنها می گیرد، و به وسیله پیشاب، از کشور تن، اخراجشان می کند. از این رو به پیشاب، زهرآب نیز گفته می شود. آری کبد پالایشگاه دفع سموم بدن می باشد. آیا این پالایشگاه زیر نظر چند پزشک و دکتر و متخصص اداره می شود؟ آیا به چند کارگر فنی و غیرفنی نیاز دارد. آیا چه داروئی را برای پالایش بکار می برد؟ آیا این دارو، این دکترها و متخصصین فنی، این کارگرها از کجا آمده اند؟ آیا اینها، خواب ندارند؟ خستگی ندارند که شب و روز، کار می کنند، و اندکی غفلت نمی ورزند؟ آیا این اهتمام در خلقت، این کوشش بی اندازه، برای حفظ حیات و سلامتی انسان، نشانه حکومت عقل و حکومت علم و حکومت مهر، در دستگاه آفرینش انسان نمی باشد؟ آیا ماده فاقد عقل، فاقد علم، فاقد مهر، می تواند آفریننده انسان باشد؟ هرگز. پس آفریدگار انسان، او می باشد و بس.