بسیاری از گرسنگی مینالند ولی بایستی همه افراد بشر از گرسنگی ممنون باشند زیرا گرسنگی است که ضامن بقای فرد است و از نابودی او جلوگیر می باشد. حیات فرد بستگی به تغذیه دارد. اگر مواد غذائی به وی نرسد می میرد. تغذیه نباتات به طور خودکار انجام می شود و اراده در آن مدخلیتی ندارد ولی در انسان و حیوان، بایستی تغذیه از روی خواهش دل انجام شود. گرسنگی خواهش دل می آورد. اگر گرسنگی نبود، هیچ حیوانی غذا نمی خورد. اگر گرسنگی نبود، بیشتر انسانها چیزی نمی خوردند و همه می مردند چون کمتر کسی در انسانها یافت می شود که با بی میلی به قصد حفظ جان خود غذا بخورد. بسیاری غذا خوردن را فراموش می کردند، ولی گرسنگی آن را به یاد همه می آورد.
او، گرسنگی را زنگ خطر، برای نابودی شخص قرار داده است. لذت خوراک و مزه خوردنیها را نیز، به وی ارزانی داشته است. با گرسنگی، آفریده خود را از خطر نابودی رهانیده و با این یکی، راه التفاذی برای آفریده خود گشوده است. آیا ماده بی شعور، قادر به پی بردن این دقایق می باشد؟