قرآن کریم درباره حجاب های دنیوی و رابطه آن با جهنم می فرماید: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون* کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون* ثم انهم لصالوا الجحیم* ثم یقال هذا الذی کنتم یه تکذبون؛ البته چنین نیست (که قرآن از اساطیر و افسانه های پیشینیان بوده باشد) بلکه اعمال ناشایسته ایشان موجب شده است که بر روی دلهای ایشان چرک و زنگار بگیرد (و ظلمانی شود و نفهمند که آیات خدا چیست) البته چنین نیست که می پندارند، بلکه ایشان از پروردگارشان در آن روز محجوب هستند (و در پرده و حجاب جهل و غفلت همچون پیله تنیده اند) و پس از آن، آنان به جحیم و آتش فراوان و سوزان دوزخ داخل می شوند، و سپس به آنان گفته می شود: این است آن چیزی که شما در دنیا آن را تکذیب می نمودید!» (مطففین/ 14 تا 17)
اعمالی که در حجاب انجام می گیرد اصالت ندارد
مفاد این آیه اولی می رساند که: کلآ إنهم عن ربهم یومئذ لمحجوبونرياريا؛ دوزخیان در حجاب اعمالشان گرفتار و متوقف می باشند؛ چون قبل از این آیه می فرماید: کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون و در این صورت تمام اعمالی که در حجاب انجام می گیرد و از ظاهر تجاوز نمی کند، همه سراب و بدون واقعیت و حقیقت است، همه باطل است؛ چون با اصالت و متن واقع که اساس توحید است تفاوت دارد. آنها باطل است که به صورت حق برای عاملش ظاهر شده است ولی حق نیست؛ و جا و محل باطل جهنم و دوزخ است و طعمه آتش است که درگیرد و آنرا بسوزاند و بن و بنیاد آنرا بر باد فنا دهد.
«و قدمنآ إلی ما عملوا من عمل فجعلناه هبآء منثورا؛ و ما آمدیم و وارد شدیم بر تمام اعمالی که ایشان انجام داده بودند، و همه را همانند گرد پراکنده در فضا، متفرق و متشتت نمودیم.» (فرقان/ 23)
«و الذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمـان مآء حتی إذا جآئه لم یجده شیـا و وجد الله عنده فوفـباه حسابه والله سریع الحساب؛ و آنان که کافر شده اند، کردارشان همانند سرابی است که در زمینی خشک واقع است، به طوری که شخص تشنه آن را آب می پندارد و به دنبال آن می رود، ولی چون به آن رسید آن سراب را چیزی نمی یابد، و خدا را آنجا می یابد که به طور کامل و تمام از او حساب می کشد؛ و خداوند سریع الحساب است.» (نور/ 39)
«ألم تر إلی الذین بدلوا نعمت الله کفرا و أحلوا قومهم دار البوار* جهنم یصلونها و بئس القرار؛ آیا ای پیغمبر! ندیدی تو کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر نمودند، و قوم خود را به خانه هلاکت و نیستی داخل کردند؟! آنان در جهنم وارد می شوند و بد قرارگاهی است جهنم.» (ابراهیم/ 28- 29)
«و الذین یمکرون السیـات لهم عذاب شدید و مکر أولئک هو یبور؛ و آنان که زشتی ها و بدی ها را از روی مکر به جای می آورند، عذاب سخت و شدیدی دارند و مکر ایشان نیز باطل و خراب و نابود می شود.» (فاطر/ 10)
«و زین ذالک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا؛ و زینت داده شد عدم بازگشت رسول خدا به اهل و منزلش در دل های شما، و شما گمان بدی بردید و شما قوم و گروه باطل و نیست و هلاک شده ای هستید.» (فتح/ 12)
باری، همه این آیات و بسیاری از آیات مشابه آن، از جهت مضمون و مفاد می رساند که مقام و منزلت اهل دنیا و کفار و مشرکان و معاندان و متجاوزان و بالاخره دوزخیان، از سراب اوهام تجاوز نمی کند، و هیچ گاه به حقیقت نمی رسند. از ظاهر قدمی فراتر نمی نهند و به باطن نمی رسند؛ و در بوار و هلاکت زیست می کنند، و از حیات بهره ای ندارند. موطن و محل تمام این سراب ها، و مجازها، و اوهام و پندارهای خیالی و وهمی، همه و همه دنیاست که زندگی غرور و حیات سرابیه اعتباریه وهمیه را پایه گذاری می کند.
«و ما الحیوة الدنیآ إلا متاع الغرور؛ و بنابراین، حیات دنیا غیر از تمتع و بهره برداری غرور آفرین، و گول و خدعه چیزی نیست.» (حدید/ 20) و از همین جهت، این زندگی دنیوی که حیات پست حیوانی است، چون بر اساس خدعه و غرور است، با جهنم ارتباط خاصی دارد همین اصل و مفاد را می رساند. این آیات شریفه: «لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم* ثم رددناه أسفل سافلین* إلا الذین امنوا و عملوا الصالحات فلهم أجر غیر ممنون؛ هر آینه حقا ما انسان را در بهترین موقعیت و نیکوترین قوام آفریدیم، و سپس او را به پایین ترین درجه از منازل پست فرود آوردیم! مگر آن کسانی که ایمان آورده اند و اعمال شایسته انجام داده اند، که برای ایشان مزد و پاداش بدون منت است.» (تین/ 4 تا 6)