با توجه به اینکه «معاد» هم جنبه جسمانی دارد و هم روحانی و نیز با توجه به اینکه روح به مراتب اعلا و اشراف از جسم است، نباید تردید داشت که نعمتهای روحانی و معنوی بهشت به مراتب از نعمتهای مادی برتر و والاتر و پرشکوه تر است! ولی از آنجا که این مواهب و نعمتها معمولا در وصف نمی گنجد، و دیدنی است (دیدن با چشم دل) نه گفتنی و نه شنیدنی، لذا در آیات قرآن غالبا اشارات سر بسته ای به این بخش از نعمتهای بهشتی می بینیم جز در مواردی که قابل شرح و بیان بوده که در آنجا قرآن به شرح و بیان آنها پرداخته است.
به تعبیر دیگر لذت درک معرفة الله، و جذبه های جلال و جمال او، و انوار الطاف خفیه پروردگار و مستی از جام عشق ذات مقدس او، آنچنان است که یک لحظه آن از تمام نعمتهای مادی جهان برتر است. ما گاهی نمونه های بسیار کمرنگ این مطلب را در این دنیا تجربه کرده ایم که وقتی حالی برای عبادت و خلوت با پروردگار دست دهد و انسان غرق مناجات با قاضی الحاجات گردد، دنیا و آنچه در آن است به فراموشی بسپرد و در لحظات کوتاهی محو جمال بی مثال او شود مخصوصا اگر این امر در مراکز حساسی همچون جوار خانه کعبه، یا در عرفات و مشعر و امثال آن از مراکز خاص عبادت باشد، آنچنان نشاط و لذت به انسان دست دهد که با هیچ قلم و بیانی قابل شرح و تقریر نیست.
فکر کنید اگر این حالت هزاران هزار بار قویتر و ساعتها و شبها و روزها و ماهها و سالها ادامه پیدا کند، چگونه خواهد بود؟ به خصوص اینکه در بهشت عوامل غفلت و بیخبری از خداوند، و گرفتاریهائی که حضور قلب را برهم می زند وجود ندارد، و حجابها و موانع از مقابل دیدگان دل کنار رفته، درک و دید انسان به مراتب قویتر می گردد، و از وسوسه های شیطانی که همیشه مزاحم رهروان این راه است مطلقا خبری نیست. آن گا می توان تصور کرد که در آنجا چه خبر است؟ چه غوغائی از نعمتهای معنوی برپا است؟ و چه جذبه های نیرومندی روح را به جوار قرب حق می کشد، او را در انوار ذاتش مستغرق می سازد، و از خویشتن خویش غافل می کند، و کارش به جائی می رسد که جز او نمی بیند، و جز او نمی خواهد، و هرچه دلش می خواهد همان می بیند و هرچه ببیند دلش همان را می خواهد! با توجه به اشارات کوتاه به قرآن باز می گردیم و شرح یکی از این مواهب را از لسان قرآن می شنویم:
امنیت و زوال خوف
نعمت امنیت قطع نظر از ریشه های آن، در حد خود از بزرگترین نعمتهای معنوی است که فقدان آن حتی برای یک لحظه دردناک است. این حقیقت را کسانی در می یابند که در بیابانهای خطرناک، یا در مناطق جنگی که هر آن بیم موشک و بمباران می رود قرار گرفته اند، آب زلال حیات در آنجا تیره و تار می شود و ساعتها و دقیقه ها سخت و سنگین می گذرد و نقطه مقابل آن مناطق امن و امان است. قرآن درباره پرهیزگاران می گوید: "ان المتقین فی مقام امین" «پرهیزگاران در جایگاه امن و امانند» (دخان/ 51)، نه ترسی از هجوم شیاطین، نه سلطه طاغوتها، نه حمله آفات و بلا، و نه هجوم غم و اندوهها! و نیز به همین دلیل در جای دیگر می افزاید: "ادخلوا الجنه لاخوف علیکم ولا انتم تحزنون" «داخل بهشت شوید در حالی که نه ترسی دارید و نه غمی» (اعراف/ 49).
گاه تجربه کرده ایم تمام نعمتهای مادی و وسائل پذیرائی برای یک نفر آماده است، اما غم و اندوهی که بر دل او سایه افکنده، یا ترس و خوفی که از درون او را آزار می دهد، چنان پریشانش ساخته که مطلقا به آن نعمتها نگاه نمی کند، و کمترین اعتنائی به آن پذیرائیها ندارد، اینجا است که حقیقت و عمق این تعبیرات قرآنی درباره بهشتیان را می توان لمس کرد. البته بهشتیان حتی در این دنیا نیز گوشه ای از این امنیت و آرامش را در سایه ایمانشان احساس می کنند، و با تکیه بر حقیقت توکل، و روح رضا و تسلیم در برابر اراده حق، درسخت ترین مشکلات از آرامش خاصی برخوردارند: "الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم ولا هم یحزنون...لهم البشری فی الحیاه الدنیا وفی الاخره" «آگاه باشید دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند برای آنها شادی و سرور است در زندگی دنیا و آخرت»! (یونس 62 و 64).