سالک، بعد از نماز صبح، و بعد از اینکه تسبیح حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها را بجا آورد، دعای «صباح» را می خواند، و همیشه بعد از نماز صبح بر این امر مداومت، و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت می کند. برای اینکه حالت دعا داشته باشد، لازم است معنی این دعا را بداند، یعنی معانی جملات دعا را لااقل در حد ترجمه یاد بگیرد، که در غیر این صورت آن چنان که باید، نمی شود حالت دعا داشته باشد. لازم است به این نکته توجه کنیم که به هنگام دعا در عین اینکه انسان با فقر و مسکنت، و با تضرع و اصرار متوجه حضرت حق است و از او مسئلت می کند، در عین حال، باید توجه داشته باشد که چه می خواهد، و چه چیز را مسئلت می کند. توجه به خواسته یا خواسته های خویش در مقام دعا، و در نظر گرفتن آنها، و مطرح کردن و خواستن آنها از خدای متعال، و اصرار در طلب با فقر و مسکنت، و امید بر اینکه جناب او اجابت خواهد فرمود، همه از شرایط اساسی و ارکان «دعاء» می باشد. بنابراین، در مرحله اول باید معنی دعای «صباح» یعنی جملات آن را خوب یاد بگیرد، تا به هنگام دعا، با جملاتی که می گوید، با توجه به معنی و دانسته، خواسته های خود را از خدا بخواهد، آنهم با فقر و مسکنت، و با اصرار و دردمندی، و با امید بر اجابت. البته این بدان معنی نیست که اگر کسی دعای صباح را نداند، لیکن در مقام دعا به خواندن این دعا بپردازد، عایدی نخواهد داشت. هم او عاید خواهد داشت، هم آنکس که معنی دعا را می داند و با توجه به معنی به دعا می پردازد، اما هر کدام به اندازه خود. و خلاصه اینکه، حضور قلبی، توجه به معنی، التزام بر مداومت، اصرار در طلب، فقر و مسکنت، امید اجابت، همه از شرایط لازمه در خواندن دعای «صباح» است که سالک باید در تحصیل این شرایط و مراعات آنها بکوشد، مخصوصا در تحصیل حال فقر و مسکنت، و شکستگی دل.