در طریق اصلاح نابسامانی های روانی، و مخصوصا زدودن ریشه های احساس گناه اقداماتی می توان بعمل آورد که اهم آنها بدین قرارند:
1- رفع عوارض: این اصل کلی است، مادام که ریشه ها و علل پدید آمدن امری از بین نرود امکان اصلاح و درمان نخواهد بود. اگر طفل به علت تبعیض دچار چنین شرایطی است ناگزیر باید تبعیض را از میان برداشت و اگر این امر به علت کمبود محبت است باید به جبران آن پرداخت. باید درباره کودک اندیشید و زمانی هم او را به اندیشه واداشت که معلوم گردد چه ناراحتی او را به چنین وضعی کشانده است و چگونه باید از حدت آن امر بکاهد و مسبب احساس را باید از میان برداشت و انگیزه آن را از دل ها و ذهن ها زدود.
2- تفهیم ها: شما می توانید به او تفهیم کنید که او به هر گونه ای که باشد، زشت یا زیبا، زرنگ یا کودن مورد علاقه و محبوب شماست. شما او را دوست دارید حتی اگر تنبیهش می کنید باز هم بخاطر دوستی اوست. باید به او تفهیم کرد که حدود مسئوولیت او چیست، تا چه حد مسئوول بروز حادثه ای است؟ این مسئوولیت از کجا شروع و به کجا ختم می شود. مرزهای مسئوولیت او را روشن کنید زیرا محدودیت های اطلاعاتی و عدم آگاهی، خود از شرایط و عواملی هستند که در این رابطه موثرند و زندگی را به زیان آدمی سر و سامان می دهند. به او باید تفهیم شود که در فلان گناه تقصیری ندارد، به عمد اشتباه نکرده، کاری است که اتفاق افتاده و اینک باید در برابر آن عذرخواه بود.
3- القا آت: در مواردی القا آت و تلقینات موثرند. تذکر به او که محبوب و مورد علاقه است. القای به او که تو باید درباره خود بهتر بیندیشی در حال و زندگی او موثر است. به او القا کنید و از او بخواهید که خود را مورد تلقین قرار دهد که مورد احترام است. همچنین از او بخواهید که به خود اعتماد کند، بداند که می تواند در اجتماع سالم و پاک زندگی کند و شرور و مفاسد را از خود دور دارد. نباید وحشت کند و نباید مایوس گردد که دیگر امکان اصلاحی برای او نیست. او می تواند سر پا بایستد و به جبران مافات بپردازد.
4- تعدیل ها: ما نمی خواهیم برای گناه انجام شده او را تبرئه کنیم و یا نفس گناه را در پیش او کوچک کنیم، ما قصد نداریم بر جرات او در گناه بیفزائیم و قبح مساله را از دور سازیم ولی باید سعی کنیم این امر بصورت مبالغه ای در او درنیاید و وجدان او را از کار نیندازد. اصل احساس گناه در مورد تخلف بد نیست، ولی نباید از آن بعنوان غذای اصلی استفاده کرد، تنها در حد چاشنی قابل استفاده است. باید از او خواست که در عین ترس از گناه موجباتی برای اصلاح و رفع آن فراهم آورد. در هر حال فراموش نکنیم کودک نیاز به آزادی از گناه دارد و می خواهد از هر نوع تقصیری عاری باشد و شما باید موجبات آن را برای او فراهم کنید.
5- پرسش ها: در مواردی می توانید از کودک سوال کنید و بپرسید چه امری او را ناراحت کرده و چه کار و برنامه ای موجب ناراحتی او شده است. او برای اینکه یه سوال شما پاسخ درستی بدهد نیازمند است که به شما اعتماد کند. بدینسان به او اطمینان را بدهید که محرم راز او هستید، آنچه را که از او شنیدید آشکار و برملا نخواهید کرد. به او جرات دهید که حرف بزند، مسائل خود را با شما در میان بگذارد، به سوال شما پاسخ دهد. خاطرش را جمع کنید که در این زمینه قصد و برنامه سوئی ندارید، نمی خواهید از او بازخواست کنید، بلکه می خواهید او را بیشتر دوست بدارید.
6- اعلام محبت و حمایت: کودک را دوست بدارید و این دوستی را به او اعلام کنید تا به آن اعتماد و اطمینان پیدا کند. خاطر جمع باشد که دوستی شما قطعی است اگر چه در موردی نسبت به او خشم بگیرد. اعلام محبت، حمایت، پذیرش از امور قطعی و مورد عنایت آنهاست، باید کاری کرد که این جنبه در آنان بوجود آید. دوستی با او را مشروط قرار ندهید. نگوئید که اگر چنین کردی ترا دوست دارم و اگر نه ترا دوست ندارم. در همه حال او را دوست بدارید و اگر دستور شما را رعایت کرد او را بیشتر دوست بدارید.
7- پذیرش و احترام او: او را به هرگونه ای که هست بپذیرید و مورد احترامش قرار دهید. از جلوه های احترام این است که روی حرفهای او حساب کنید، او را در جمع خود شرکت دهید، مسئوولیتی را به او بسپارید، گاهی رای و نظرش را تصویب کنید. کاری کنید که او احساس وابستگی و تعلق کند، خود را به شما وابسته بداند، حلقه ای بین او و شما پدید آید و او روی آن حسابی باز کند، بداند شما با او هستید، در نیک و بد امور او را همراهی و یاری می دهید، شرور و مفاسد را از او دور می سازید. وجود او را در خانه گرامی میدارید، به او القا کنید که وجودش مایه نور و سرور در محیط خانه و زندگی است، او را مزاحم و موی دماغ ندانید.
8- ترک امرو نهی عقوبت آور: و بالاخره ضروری است از امر و نهی هائی که به همراه آن زمینه سازی برای ترس و تهدید عقوبت و شکنجه مطرح است خودداری کنیم. می توانیم از کودک بخواهیم راست بگوید و از دروغ بپرهیزید. اما اینکه دروغگوئی سبب ملال عقوبت سخت است، فلان شکنجه را به همراه دارد، آدمی را میمون و سگ می کند، ارزش انسان را همانند گرگ و..... می کند برای بچه مناسب نیست. برخوردها، امرو نهی ها در حد درک و استطاعت فکری و ظرفیت روحی کودک باید مطرح شود. برای ما که بزرگتریم ممکن است دل ها سخت شده و ذکر عقوبت ها و شکنجه ها دل ما را نلرزاند. در حالی که برای کودک چنین نیست. او این مسائل را باور دارد، و در واقع احساس ترس و وحشت می کند و در صورت تخلف جدا خود را گناهکار دانسته و به انتظار عقوبت می نشیند. شیوه های دیگری هم مطرح است مثل بحث منطقی با کودک، امرو نهی توام با لطف و مهر، چاره سازی برای رفع مشکلات و عوارض یک عمل، زمینه سازی برای درس آموزی او از اشتباهات، فراهم کردن موجبات برای برنامه ریزی در جهت اصلاح و پرهیز از تخریب و.....
پیشگیری: برای اینکه احساس گناه برای کودک پدید نیاید و او را عصبی نسازد ضروری است از همان دوران خردسالی مسیر زندگی او را تعیین کنیم. نگذاریم او در برابر ما بایستد و موضع بگیرد. رسول خدا (ص) فرمود: خدای لعنت کند آن مربی و والدینی را که موجبات عصیان و نافرمانی فرزند را فراهم می کنند. کاری را دستور می دهند که فوق استطاعت و ظرفیت کودک است و او را به تخلف سوق می دهند. کودک را بپذیرید. مورد احترامش قرار دهید، از او حمایت کنید، برای او امنیت پدید آورید، از او کمتر عیبجوئی نمائید، جلوی بروز ناراحتی ها و عوارض فکری او را بگیرید، حتی اگر بنای تنبیه اوست آن را به فردا موکول نکنید و بر اضطراب او نیفزائید. اگر خطائی را مرتکب شد راه جبران آن را هم به او تفهیم کنید و او را وادار نمائید که خود را از آن اشتباه بشوید.