آسیب های اجتماعی جامعه دینی

حیات اجتماعی

آدمیان در طول تاریخ حیات اجتماعیشان از انواع انحراف ها و آسیب های اجتماعی رنج برده اند و همواره در جستجوی عوامل رهایی از آن بحران ها بوده اند. مطالعه جامعه شناختی آسیب های اجتماعی در چند دهه اخیر بیش از گذشته در محافل دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است. عوارض ناهنجاری های اجتماعی کمتر از بیماری های جسمانی نیست. به همین دلیل شناسایی آنها و انگیزه های به وجود آمدن آنها و نیز راه های پیشگیری از آنها لازم است.

مفهوم آسیب شناسی اجتماعی
آسیب شناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی به عاریه گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماری های عضوی و انحرافات اجتماعی قائل می شوند. در واقع با شکل گیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم، بهره گیری از علوم مختلف برای بیان فرآیندهای اجتماعی معمول شد و در نتیجه بسیاری از اصطلاحات رایج در علوم دیگر چون زیست شناسی، علوم پزشکی و زمین شناسی در جامعه شناسی نیز به کار گرفته شد که از آن جمله کلمه آسیب شناسی Pathology را می توان نام برد.
این واژه از ریشه یونانی Path=Patho به معنی رنج، محنت، احساسات و غضب و Logy به معنای دانش و شناخت ترکیب یافته است، بنابراین Pathology به معنای ناخوشی شناسی، مرض شناسی، علم تشخیص امراض، مطالعه عوارض و علائم غیر عادی به کار می رود. (آریانپور کاشانی، فرهنگ کامل انگلیسی فارسی، ج،۴ ص ۳۸۲۱) آسیب شناسی در اصطلاح علوم طبیعی عبارت است از شناخت ریشه بی نظمی ها در ارگانیسم انسانی، بنابراین در مشابهت کالبد انسانی با کالبد جامعه، اصطلاح آسیب شناسی اجتماعی Social Pathology برای مطالعه و ریشه یابی بی نظمی های اجتماعی و انحرافات اجتماعی به کار می رود. مقاصد و وظایف آسیب شناسی اجتماعی عبارتند از:
الف) مطالعه و شناخت آسیب های اجتماعی و دلایل پیدایی آنها.
ب) پیشگیری از وقوع جرم و انحراف در جامعه به منظور بهسازی محیط زیست جسمی و خانوادگی.
ج) درمان کجروی اجتماعی با به کارگیری روش های علمی و استفاده از شیوه های مناسب برای قطع ریشه ها و انگیزه های این کجروی ها.
د) تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد انحرافات اجتماعی.
رفتار انحرافی، رفتاری است که به طریقی با انتظارهای رفتاری مشترک یک گروه خاص سازگاری ندارد و دیگر اعضای جامعه آن را ناپسند یا نادرست می دانند. در واقع، هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد از ارزش ها و هنجارها تبعیت کنند، اما همواره عده ای پیدا می شوند که پاره ای از این ارزش ها و هنجارها را رعایت نمی کنند. شایان ذکر است که انحراف های اجتماعی به انحراف های فردی و گروهی، آگاهانه و ناآگاهانه، طبیعی و سازنده قابل تقسیمند.

مفهوم آسیب شناسی دینی

با توضیح و تبیین آسیب شناسی اجتماعی روشن می شود که آسیب شناسی دینی در صدد مطالعه و شناخت و پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد بحران هایی است که با انتظارهای دینی، جامعه دینی ایران و ماهیت اسلام سازگاری ندارد. توضیح مطلب آن که آسیب ها و بحران ها و، به تبع، پیشگیری و درمان آنها به دو شاخه تعلق دارد: نخست به ماهیت دین و آن گاه به وجود دین. ماهیت دین عبارت است از «ما جاء به النبی» یعنی آنچه از سوی پیامبر و پیشوایان دینی به ما رسیده است؛ همان حقایق، معارف و احکامی که به صورت نص ظاهر شده اند. اما وجود خارجی دین عبارت است از دینی که در جامعه جریان پیدا می کند و نهادهای اجتماعی و روابط میان دینداران را پدید می آورد. موافقان و مخالفان و مذاهب مختلف را تحقق می بخشد. البته این حقایق و امور خارجی اگرچه منسوب به دینند، ولی تنها زاییده ماهیت دین نیستند و ده ها عامل فرهنگی، اجتماعی و روانی نیز بر آنها تأثیر می گذارند.
ماهیت دین اسلام، به لحاظ اعجاز قرآنی، از انحراف و اعوجاج مصون است، اما در بخش روایات به دروغ پردازان و راویان جعال و کذاب مبتلا می شود. به همین دلیل آسیب شناسی روایات، خصوصا مأثوراتی که در اختیار عامه مردم قرار دارند، ضروری است. آسیب شناسی در باب ماهیت دینی به معنای معرفت دینی و درک اندیشمندان دینی از دین نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. تاریخ معرفت دینی گواه حضور اندیشه های باطل و خرافی و غیر مطابق با متون دینی و تفسیر به رأی در میان معارف دینی است که باید به اصلاح و حذف آنها پرداخت و در بازفهمی و کسب معارف صحیح دینی تلاش مجدد کرد. گاه ماهیت و معرفت به دین از آسیب های دینی در امان است، ولی جامعه دینی از حقیقت دین و نهادهای دینی و روابط اجتماعی متدینان از معارف اصیل دینی فاصله گرفته اند و به نام دین به سوء استفاده ها و تصمیم گیری های نادرست، مشروعیت می بخشند و در یک کلام، جامعه، مصداق کلام سرور شهیدان می شود که فرمود: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یدورونه ما درت به معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون؛ انسان ها بندگان دنیایند و دین، آویز زبان آنان است و تا وقتی که معیشتشان از راه دین بگذرد با آن بازی می کنند، ولی همین که امتحان های دشوار پیش آید دینداران، اندک می شوند.» (تحف العقول، فرمایشات امام حسین (ع)) وقتی سخن از آسیب های جامعه دینی و وجود خارجی دین می رود، تنها جامعه عوام مدنظر گرفته نمی شود، بلکه جوامع و نهادهای خواص از جمله نظامیان، دانش پژوهان، دانشگاهیان، روحانیون و حاکمان نیز مورد نظر است.

آسیب شناسی معرفت دینی

اندیشمندان و متفکران اسلامی معاصر از جمله سید جمال الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، شریعتی، آیت الله مطهری، علامه طباطبایی و همچنین بسیاری از محققان پیشین از جمله علامه حلی، خواجه نصیر طوسی، ابن سینا، فارابی، غزالی و... در این مسیر گام برداشته و از انحرافات فکر دینی جلوگیری کرده و به دفاع از اندیشه اصیل دینی پرداخته اند. برای نمونه مرحوم مطهری اعتقاد غلط نسبت به مفاهیمی همچون معاد، شفاعت، تقیه، انتظار فرج، صبر، سیستم اخلاقی اسلام، حکومت اسلامی، اقتصاد اسلامی، قوانین جزایی اسلام، حقوق زن در اسلام، قوانین بین المللی اسلام را منشأ انحطاط مسلمین معرفی می کرد و آسیب شناسی در این قلمرو را ضروری می دانست. (استاد مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، ص۲۰) سید جمال الدین اسدآبادی نیز در مقالات جمالیه و عروه الوثقی مهمترین پرسش خود را در علت یابی انحطاط مسلمین جستجو می کرد و برطرف کردن معارف غلط و ذلیلانه در حوزه دین و ذلت و ضعف مسلمین را پاسخ آن می دانست و به همین دلیل کلید حل معضلات مسلمین را حضور علمای جلیل و سلاطین مقتدر معرفی می کرد.
جامعه اسلامی ایران پس از سپری کردن 25 سال از عمر مبارکش، گرفتار دو آسیب مهم در معرفت دینی شده است: نخست سکولاریزم و نفی حضور اجتماعی دین و به حاشیه راندن آن از صحنه فعالیت های اجتماعی؛ و دوم اندیشه جامعیت دین و حضور تمام عیار آن در همه صحنه های فردی و اجتماعی و به حاشیه راندن علوم تجربی و اندیشه های عقلی. توضیح مطلب آن است که متفکران ایرانی در باب قلمرو و انتظار بشر از دین به دو دسته اساسی منشعب می شوند:
نخست، دسته ای که پاسخ هر پرسشی را از درون دین جستجو می کند و بهره ای از واقعیت برای دو ابزار دیگر شناخت یعنی حس و تجربه قایل نمی شود، این رویکرد در دوران قاجاریه و قبل از آن طرفداران فراوانی داشت و متفکرانی همچون غزالی بر این عقیده اصرار داشتند.
دسته دوم، نقطه مقابل رویکرد نخست بوده و به حذف دین از زندگی اجتماعی و لاغر کردن آن تأکید می ورزیدند. بسیاری از قلم به دستان دوران قاجاریه با ورود تمدن غرب به جامعه ایران خصوصا پس از شکست ایران در جنگ با روس، میزبان این فرآیند فکری یعنی سکولاریزم شدند. این گروه با دیدن پیشرفت و تمدن مغرب زمین شیفته بی چون و چرای غرب شدند و بدون توجه به بنیادهای فکری و نظری این فرآیند، دینداری و حضور اجتماعی دین را عامل عقب ماندگی مسلمین قلمداد کردند. از این رو با اعزام دانشجویان به اروپا، محصول نامیمونی چون روشنفکری سکولار با دایگی انگلیس و فرانسه در سرزمین ایران پدید آمد. میرزا آقاخان، احمد روحی، افضل الملک، آخوندزاده، فروغی و صادق هدایت، دشتی، نمونه هایی از این طیف گسترده اند. این جریان با پیروزی انقلاب اسلامی کمرنگ و تا حدودی ناپدید شد. پس از جنگ تحمیلی و خصوصا در این دهه اخیر این فکر نامیمون با رنگ و لعاب دینی پا به عرصه اندیشه دینی نهاد و در این زمان اندک، تا حدودی کامیاب نیز بود و بخش وسیعی از نسل جوان را به خود جلب کرد.
این تفکر که از آن به سکولاریزم اسلامی و دینی نام می برند و تأییدات درون دینی نیز بر آن نهاده می شود، مهمترین آسیب در جامعه اسلامی ایران است. احیاگران دینی از سید جمال الدین و شیخ محمد عبده و رشیدرضا گرفته تا شریعتی، مطهری و در رأس همه امام خمینی (ره) حذف دین از صحنه اجتماع و آمیختگی تفکر خالص و ناخالص یا سره از ناسره در اندیشه دینی را عامل عقب ماندگی مسلمین معرفی می کردند و به همین دلیل ایدئولوژیک کردن دین و حضور آن در صحنه اجتماع توسط مرحوم شریعتی و مطهری مطرح شد و اندیشه ولایت مطلقه فقیه و دولت فقهی و حکومت دینی توسط حضرت امام (ره) بسط و گسترش پیدا کرد. این اندیشه عامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی بود و نمونه های تاریخی از حوادث ایران مبنی بر اندیشه اجتماعی اسلام برای اثبات مدعا کافی است. نکته قابل توجه اینکه نباید از طیف دیگر یعنی اسلام شناسان بی درد غفلت کرد؛ متدینانی که با بی توجهی به مقتضیات و نیازهای زمان در اندیشه سنتی خود فرو رفته و نه درد عقب ماندگی مسلمین را احساس می کنند و نه به درمان این عویصه می پردازند.

آسیب شناسی دین پژوهی معاصر

تبیین آسیب شناسی طبیعی و اجتماعی، آسیب شناسی دینی و دین پژوهی تا حدودی را روشن می سازد. آسیب شناسی دینی در صدد کشف و تحلیل کجروی های معرفتی و رفتارهای دینی و معرفی راه کارهای درمان آنها است. آسیب ها و بحران های دینی و به تبع، پیشگیری و درمان آنها به دو شاخه تعلق دارد: نخست به ماهیت و چیستی دین و دوم به وجود و تحقق دینداری. ماهیت و چیستی دین، عبارت است از حقایق و معارف و احکامی که از ناحیه پیشوایان و منابع دین یعنی قرآن و سنت و عقل قطعی اظهار می شود. این ساحت از دین، به دلیل اعجاز قرآنی و عصمت نبوی و ولوی و بدیهیات عقلی، از انحراف و آسیب مصون است. هر چند دروغ پردازان و راویان کاذبی، گفته های غیر واقع را به پیشوایان دین نسبت داده، و سنت را با واسطه، دچار آسیب ساخته اند، اما علم رجال، ابزار مهمی برای آسیب شناسی و آسیب زدایی آن کج روی است و نیز فرآیند استدلال و به کارگیری عقل قطعی و استناد نظریات به بدیهیات ممکن است اسیر مغالطات منطقی شود که رعایت شرایط برهان و قواعد صوری منطق، چاره ساز این آسیب است؛ بنابراین، وقتی از آسیب شناسی دینی در حوزه ماهیت دین سخن به میان می آید، مقصود، آسیب شناسی معرفت دینی و درک اندیشه وران از متون و منابع دینی است.
تاریخ معرفت دینی، گواه بر حضور اندیشه های باطل و خرافی و غیر مطابق با متون دینی است که در فرهنگ اسلامی از آن، به تفسیر به رأی یاد می شود. وجود و تحقق دین و دینداری نیز از آسیب ها و کجروی ها مصون نیست و الزاما این آسیب ها، زاییده ماهیت یا معرفت دینی نیستند و می توان در کشف علل آنها به عوامل فرهنگی، اقتصادی، تربیتی، روانی و اجتماعی اشاره کرد. گاه جامعه دینی و رفتار دینداران و نهادهای دینی، از معارف اصیل اسلام فاصله می گیرند و به نام دین، انحراف های اجتماعی و فردی را مشروعیت می بخشند.شناخت آسیب ها و مغالطه های دین پژوهی نه تنها به توده مردم و نسل جوان مدد می رساند تا به آسانی در دام جریان های دین پژوهی منحرف و آسیب پذیر نیفتند؛ بلکه به دین پژوهان و دانشجویان فلسفه و الاهیات نیز کمک فراوانی می کند تا تجربه دین پژوهان گرفتار مغالطه را تکرار نکنند و با احتیاط در این عرصه گام بردارند و عجولانه دستاوردهای دین پژوهان مغرب زمین و مسیحیت را بر اسلام تطبیق نکنند.
تأکید آیات قرآن و روایات پیشوایان دین مبنی بر جلوگیری از آمیزش حق و باطل و شبهه افکنی، ضرورت مسئله را تقویت می کند.خداوند متعالی می فرماید: «ولا تلبسوا الحق بالباطل؛ و حق را به باطل درنياميزيد.» (آل عمران/ 71) و نیز می فرماید: «لم تلبسون الحق بالباطل؛ چرا حق را به باطل درمى ‏آميزيد.» (آل عمران/ 71) امیر مومنان در نهج البلاغه خطبه 50 می فرماید: «فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه» لازمه پرهیز از شبهات و انحرافات دینی، شناخت حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آنها است.
وقتی سخن از دین پژوهی معاصر به میان می آید، به جریان ها و شخصیت هایی ناظر است که در حوزه مطالعات دینی و گرایش های گوناگون دین پژوهی (تفسیر، کلام، فلسفه دین، روانشناسی دین، جامعه شناسی دین، مردم شناسی دین، هنر و ادبیات دینی و ...) سخن گفته، و تا حدودی بر معرفت دینی جامعه تأثیر گذاشته اند. خواه به معنای تخصصی و فنی آن، دین پژوه یا مفسر دین معرفی شوند یا خیر. آسیب شناسی دین پژوهی در جایگاه رشته و شاخه معرفتی از دین پژوهی طراوت و تازگی خاصی دارد؛ به همین دلیل، در باب شناسایی مسائل و پرسش های آن باید از رشته های آسیب شناسی طبیعی و اجتماعی مدد گرفت.
صاحب نظران علوم اجتماعی در تعریف کجروی از مفاهیمی چون نظم اجتماعی، وجدان جمعی، همنوایی مبتنی بر تشابه و تفاوت بهره می گیرند و رابطه تنگاتنگی بین این مفاهیم با کج روی ترسیم می کنند. (جامعه شناسی کجروی، ص ۳۰ و ۳۱) در آسیب شناسی دین پژوهی نیز باید مفاهیمی مانند معرفت دینی مضبوط، دین جامع نگر، تفسیر به رأی و غیره را به میدان آورد. آسیب شناسی اجتماعی به مثابه دانش نو، مطالعه آسیب ها و بحران ها و ناهنجاری های اجتماعی و کشف علل و عوامل پیدایی آنها و پیشگیری از وقوع جرم و انحراف در جامعه را به عهده دارد.
این رسالت به منظور بهسازی محیط زندگی اجتماعی و خانوادگی و درمان انواع کجروی های اجتماعی با به کارگیری روش های علمی و تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت دوباره انحرافات اجتماعی انجام می پذیرد. آسیب شناسی دین پژوهی نیز در جایگاه شاخه جدید دین پژوهی، مطالعه آسیب ها و ناهنجاری های معرفتی در عرصه دین و کشف علل و عوامل ظهور و پیشگیری از فعلیت آنها در مطالعات دینی دین پژوهان را عهده دار است و این رسالت نیز برای کشف انواع مغالطات و کج فهمی ها و انحرافات دینی در عرصه اندیشه و رفتار فردی و جمعی انجام می پذیرد. مباحث مربوط به آسیب شناسی اجتماعی پیوند عمیقی با نیازهای اساسی انسان و زیست اجتماعی او و عناصر نگهدارنده نظم و تقابل آن با کجروی و ناهنجاری و جرم و بزه های اجتماعی دارد. مباحث مربوط به آسیب شناسی دین پژوهی نیز با نیازهای دینی انسان، پیوندی مستقیم دارد.
در آسیب شناسی اجتماعی، شناخت پدید آورندگان کجروی، تبیین روان شناختی، فرهنگی، جامعه شناختی، و... از کجروی ها و کنترل اجتماعی آنها اهمیت ویژه ای دارد. در آسیب شناسی دین پژوهی نیز شناخت بدعت گران و التقاطیان و تبیین علمی، فلسفی، کلامی و معرفتی آسیب ها و راهکارهای درمانی آنها مهم است؛ البته کجروان اجتماعی که پدید آورندگان جرم های جامعه اند، به دو دسته کجروان و آسیب سازان فعال و غیر فعال تقسیم می شوند.کجروان معرفت دینی نیز به این دو شعبه انشعاب پذیرند. اگر در آسیب شناسی اجتماعی از جنایت، مصرف مواد مخدر، الکل، تجاوز جنسی، خودکشی و... سخن به میان می آید، در آسیب شناسی دینی از نسبیت معرفت دینی، التقاط، تفسیر به رأی، بدعت و... بحث می شود. تفاوت جدی میان آسیب شناسی اجتماعی با آسیب شناسی دینی (افزون بر مصادیق آسیب ها) در معیار کشف کجروی ها و آسیب ها است. در معیار کشف کجروی های اجتماعی، آداب و رسوم و سنن، نقش مهمی دارند. (ساموئل کینگ: جامعه شناسی، ترجمه مشفق همدانی، ص ۵۸ و ۵۹)
ولی معیار کشف آسیب های دینی، منطق و متون دینیند. بر این اساس، کجروی های اجتماعی، گاهی بر حسب زمان و مکان، جایگاه و مقام فرد و نتیجه متغیرند. گرچه هنجارها و ناهنجاری های ثابت برای تمام آحاد جامعه نیز وجود دارد. (محمدحسین فرجاد: آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات، ص ۸۴ و ۸۵) معرفت یا رفتار دینی بر اساس آموزه های ثابت دین ارزیابی می شوند و نباید از زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در پیشداوری آنها بهره جست.
خلاصه سخن آن که نو بودن دانش آسیب شناسی دین پژوهی در جایگاه شاخه معرفتی از دین پژوهی اقتضا می کند که با شبیه سازی و مقایسه با آسیب شناسی اجتماعی، مسئله شناسی شود. شایان ذکر است که نو بودن این دانش، بدین معنا نیست که اندیشه وران و متفکران اسلامی از دیر زمان به کشف بحران های فکری و رفتاری دینی در عرصه ماهیت و تحقق دین نکوشیده اند. فارابی، ابن سینا، غزالی، فخر رازی، خواجه طوسی، علامه حلی و دین پژوهان معاصر از جمله سید جمال الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، شریعتی، مطهری، طباطبایی و... در این مسیر گام های بلندی برداشته اند. سید جمال الدین اسدآبادی، در عروه الوثقی مهمترین پرسش خود را به علت انحطاط مسلمانان اختصاص می دهد و معارف غلط در حوزه دین و ذلت و ضعف مسلمانان و حضور عالمان جلیل و سلاطین مقتدر را کلید حل معضلات مسلمانان معرفی می کند.
استاد مطهری، تفسیر نادرست از مفاهیم دینی مانند معاد، شفاعت، تقیه، انتظار فرج، صبر، سیستم اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، جزایی و حقوقی اسلام را منشأ انحطاط معرفی می کند. (مرتضی مطهری: انسان و سرنوشت، ص ۲۰) این توجه و عنایت دین داران و عالمان دینی به تحریف منحرفان و بدعت گذاران به جهت رسالت و وظیفه دینی آنها است و این رسالت، به عالمان اسلام اختصاص ندارد. سقراط، افلاطون، ارسطو، نو افلاطونیان و متفکران قرون وسطا از جمله آگوستین قدیس، آنسلم قدیس، توماس آکوئیناس و اندیشه وران جدید و معاصر مانند دکارت، اسپینوزا، کانت و فیلسوفان اگزیستانس و... نیز عهده دار این رسالت بوده اند. بیش از همه، پیشوایان دین یعنی پیامبران و اولیای الهی در آسیب شناسی و آسیب زدایی در عرصه معرفت و رفتار دینی کوشیده اند. تاریخ اسلام، مملو از دغدغه های رسول اکرم (ص) و امامان اطهار (ع) در قبال انحراف های دینی منافقان و کج اندیشان و بدعت گذاران است.


منابع :

  1. عبدالحسين خسروپناه- مقاله جامعه ديني و آسيب‌هايش

  2. عبدالحسين خسروپناه دزفولى- آسيب ‏شناسى جامعه دينى- صفحه 105-104

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/110537