میرداماد

میر محمدباقر داماد معروفتر از آن است که نیازمند به معرفی باشد. پس از حمله مغول، به عللی که فعلا روشن نیست، جز در فارس، حوزه علمی قابل توجهی به چشم نمی خورد. البته در هرات و سمرقند و جاهای دیگر احیانا افرادی بوده اند ولی حوزه گرم ظاهرا منحصر به شیراز بوده است. متأسفانه حوزه شیراز فوق العاده خصلت جدلی دارد، در طول تقریبا دو قرن و نیم بیشتر کوششها صرف مجادلات می شده است، بر گفته های یکدیگر شرح و حاشیه می نوشته اند و بر آن حاشیه ها نیز حواشی دیگر و همچنین حاشیه بر حاشیه... در عین حال دوره شیراز دوره آمادگی بوده است. در زمان شاه عباس کبیر با طلوع افرادی مانند میرداماد و شیخ بهائی و میرفندرسکی، اصفهان مرکز علوم عقلی اسلامی گشت به طوری که شخصی مانند ملاصدرا از وطنش شیراز مهاجرت می کند و برای کسب فیض به اصفهان می آید. همچنانکه با مهاجرت علمای جبل عامل از قبیل محقق کرکی به ایران حوزه ای بسیار عالی فقهی در اصفهان تشکیل شد. از مشخصات حوزه فلسفی اصفهان این است که دیگر از آن بحث و جدلها که غالبا کم فایده بود خبری نیست، فلسفه به وسیله میرداماد رنگ و بوی دیگری می گیرد که اکنون جای بحث آن نیست. میرداماد اگر از حکمای طراز اول اسلامی به شمار نرود لااقل در طراز دوم هست. وی علاوه بر اینکه فیلسوف بود، فقیه و ریاضیدان و ادیب و رجالی هم بود. رویهمرفته مردی جامع بود و خود را (معلم ثالث) می خواند. وی حوزه درس باشکوه و گرم و پربرکتی تشکیل داد، در طبقه بیست و دوم بعضی از شاگردان او را معرفی خواهیم شد. درست معلوم نیست که میرداماد تحصیلات فلسفی خویش را چگونه و نزد چه کسانی انجام داده است.

مشهورترین اساتید میرداماد:
اساتید او را که شمرده اند عبارتند از شیخ عبدالعالی کرکی، سید نورالدین عاملی، تاج الدین حسین صاعد طوسی، فخرالدین استرآبادی سماکی سه نفر اول اهل معقول نبوده، استاد منقول میر بوده اند، تنها شخص اخیر است که اهل معقول بوده است. آقای سید علی بهبهانی در مقاله ای که تحت عنوان (فلسفه و شرح حال و نقد آثار میرداماد) نوشته اند می گویند فخرالدین محمد حسینی استرابادی معاصر شاه طهماسب (918 - 984) به نوشته اسکندر بیک از بزرگان سماک استراباد بوده، از فحوای کلام وی استفاده می شود که میرداماد مجلس درس او را دریافته ولی از لحاظ زمان هم طراز او نبوده، وی را در مقابل محقق خفری محقق فخری می گفته اند (دفتر سوم و چهارم مقالات و بررسیها نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامی صفحه 27)
محدث قمی در الکنی و الالقاب نیز از این شخص به عنوان استاد میرداماد یاد می کند، همچنین ریحانة الادب. ولی اتفاقا از فرد دیگری نیز عینا به همین نام (فخرالدین استرابادی حسینی) در همین عصر یاد شده که او نیز اهل معقول بوده، الهیات و جواهر و اعراض شرح تجرید قوشجی را حاشیه کرده است (ریحانةالادب ج 4 صفحه 304) و بنابر نقل آقای علی دوانی، حاشیه دوانی بر تهذیب المنطق را نیز حاشیه کرده است. (شرح حال جلال الدین دوانی صفحه 165) ابتدا به نظر می رسد که دو نفر به این نام نیست یک، نفر است، ولی صاحب الذریعه (الذریعه ج 1 ص 99) تصریح می کند که این ها دو نفرند: به علاوه فخرالدین سماکی محمدبن الحسن است و آن دیگری محمدبن الحسین.
ما اطلاع بیشتری از اساتید معقول میرداماد نداریم، اینکه فخرالدین سماکی (محقق فخری) نزد چه کسی تحصیل کرده و شاگردان دیگرش چه کسانی بوده اند و در چه سالی درگذشته است چیز درستی نمی دانیم. گویند شاگرد غیاث الدین منصور دشتکی بوده است .(بنابر یادداشتی که آقای عبدالله نورانی از فضلاء معاصر فرستاده و از ''فردوس شوشتر'' ص 61 نقل کرده اند. علیهذا میرداماد با دو واسطه شاگرد صدرالدین دشتکی است).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 510-509

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/111705