آسیب شناسی دین پژوهی معاصر ایران

دین و باورهای دینی از مهم ترین ارزش های حیات آدمی به شمار می رود و از زوایای گوناگون هم از منظر جامعه شناختی و اجتماعی و هم از جهت کلامی و فلسفی قابل توجه است. این باورهای دینی از دو منظر پیشگفته، یعنی نظری و عملی، متعلق کاوش دین پژوهان و روشنفکران قرار گرفته و تحقیقات دینی را در جامعه اسلامی به ارمغان آورده است. هر چند پاره ای از این پژوهش ها، قوت دارند و نهادهای اجتماعی و رفتارهای فردی را به سمت کمال و قرب الاهی سوق می دهند و به مقصد و مقصود حق تعالی نزدیک می سازند، لکن برخی دیگر، گرفتار آفات و آسیب ها و بحران های نظری و عملی اند؛ بحران های نظری که در بردارنده ی چالش های معرفت شناختی، فلسفی، کلامی و بحران های عملی نیز شامل آسیب های اجتماعی و رفتاری هستند.

1. ریشه شناسی
واژه ی آسیب شناسی (pathology) از ریشه ی یونانی «path = patho» به معنای رنج، محنت، احساسات و غضب، و «Logy» به معنای دانش و شناخت، ترکیب شده است. آسیب شناسی در اصطلاح علوم طبیعی به معنای مطالعه و شناخت عوامل بی نظمی ها در ارگانیسم انسانی جهت درمان بیماری های جسمانی است. علوم اجتماعی در اثر مشابهت سازی (در قرن نوزدهم) میان کالبد انسانی و کالبد جامعه و بیماری های عضوی و بحران های اجتماعی، دانش نوی به نام آسیب شناسی اجتماعی (social pathology) جهت مطالعه ی عوامل و ریشه های بی نظمی ها و بیماری های اجتماعی پدید آورد.

2. تبیین آسیب شناسی دین پژوهی معاصر
تبیین آسیب شناسی طبیعی و اجتماعی تا حدودی، آسیب شناسی دینی و دین پژوهی را روشن می سازد. آسیب شناسی دینی در صدد کشف و تحلیل کج روی های معرفتی و رفتارهای دینی و معرفی راه کارهای درمان آن ها است. آسیب ها و بحران های دینی و به تبع، پیشگیری و درمان آن ها به دو شاخه تعلق دارد: نخست به ماهیت و چیستی دین و دوم به وجود و تحقق دینداری. ماهیت و چیستی دین، عبارت است از حقایق و معارف و احکامی که از ناحیه ی پیشوایان و منابع دین یعنی قرآن و سنت و عقل قطعی اظهار می شود. این ساحت از دین، به دلیل اعجاز قرآنی و عصمت نبوی و ولوی و بدیهیات عقلی، از انحراف و آسیب مصون است. هر چند دروغ پردازان و راویان کاذبی، گفته های غیر واقع را به پیشوایان دین نسبت داده، و سنت را با واسطه، دچار آسیب ساخته اند، جریان عملیات علم رجال، ابزار مهمی برای آسیب شناسی و آسیب زدایی آن کجروی است. و نیز فرایند استدلال و به کارگیری عقل قطعی و استناد نظریات به بدیهیات ممکن است اسیر مغالطات منطقی شود که رعایت شرایط برهان و قواعد صوری منطق، چاره ساز این آسیب است؛ بنابراین، وقتی از آسیب شناسی دینی در حوزه ی ماهیت دین سخن به میان می آید، مقصود، آسیب شناسی معرفت دینی و درک اندیشه وران از متون و منابع دینی است. تاریخ معرفت دینی، گواه بر حضور اندیشه های باطل و خرافی و غیر مطابق با متون دینی است که در فرهنگ اسلامی از آن، به تفسیر به رأی یاد می شود.
وجود و تحقق دین و دینداری نیز از آسیب ها و کج روی ها مصون نیست و الزاما این آسیب ها، زاییده ماهیت یا معرفت دینی نیستند و می توان در کشف علل آن ها به عوامل فرهنگی، اقتصادی، تربیتی، روانی و اجتماعی اشاره کرد. گاه جامعه ی دینی و رفتار دینداران و نهادهای دینی، از معارف اصیل اسلام فاصله می گیرند و به نام دین، انحراف های اجتماعی و فردی را مشروعیت می بخشند؛ همان گونه که امام حسین (ع) در وصف جامعه ی دینی روزگار خویش می فرماید: «انسان ها بندگان دنیایند و دین، آویزه ی زبان آنان است و تا وقتی که معیشتشان از راه دین بگذرد، با آن بازی می کنند؛ ولی همین که امتحان های دشوار پیش آید، دینداران کم خواهند شد.»
آن چه در این نگاشته ملاحظه می شود، به آسیب شناسی دینی در عرصه ی دین پژوهی و معرفت دینی اختصاص دارد و در صدد تبیین و تحلیل آسیب های اجتماعی و رفتاری دنداران و نهادهای دینی نیست؛ گر چه چنین بحثی نیز اهمیت فوق العاده ای دارد و مجال دیگری را می طلبد. شناخت آسیب ها و مغالطه های دین پژوهی نه تنها به توده ی مردم و نسل جوان مدد می رساند تا به آسانی در دام جریان های دین پژوهی منحرف و آسیب پذیر نیفتند؛ بلکه به دین پژوهان و دانشجویان فلسفه و الاهیات نیز کمک فراوانی می کند تا تجربه ی دین پژوهان گرفتار مغالطه را تکرار نکنند و با احتیاط در این عرصه گام بردارند و عجولانه دستاوردهای دین پژوهان مغرب زمین و مسیحیت را بر اسلام تطبیق نکنند.
تأکید آیات قرآن و روایات پیشوایان دین مبنی بر جلوگیری از آمیزش حق و باطل و شبهه افکنی، ضرورت مسأله را تقویت می کند. خداوند متعالی می فرماید: «ولا تلبسوا الحق بالباطل؛ و حق را به باطل درنياميزيد.» (بقره/ 42) «لم تلبسون الحق بالباطل؛ چرا حق را به باطل درمی ‏آميزيد.» (آل عمران/ 71) امیر مؤمنان در نهج البلاغه خطبه ی 50 می فرماید: «فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه.» لازمه ی پرهیز از شبهات و انحرافات دینی، شناخت حق و باطل و جلوگیری از آمیختگی آن ها است. وقتی سخن از دین پژوهی معاصر به میان می آید، به جریان ها و شخصیت هایی ناظر است که در حوزه ی مطالعات دینی و گرایش های گوناگون دین پژوهی (تفسیر، کلام، فلسفه ی دین، روان شناسی دین، جامعه شناسی دین، مردم شناسی دین، هنر و ادبیات دینی و...) سخن گفته، و تا حدودی بر معرفت دینی جامعه تأثیر گذاشته اند. خواه به معنای تخصصی و فنی آن، دین پژوه یا مفسر دین معرفی شوند یا خیر.

3. ضرورت مسأله
تمدن و فرهنگ ها به لحاظهای گوناگون تقسیم پذیرند. پاره ای از آن ها از دین و منابع دینی تغذیه می شوند و هویت اجتماعی را شکل می دهند. جوامعی مانند ایران از این سنخند. تأثیر دین و معرفت دینی در انواع جریان های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی غیر قابل انکار است. تشکیل هیأت ها، مؤسسه های خیریه، تشکل های سیاسی، نهادهای دولتی به ویژه شکل گیری حکومت دینی، نمونه هایی از تأثیر پذیری فرهنگ و تمدن اسلامی است؛ بنابراین، مطالعه ی نقادانه از مطالعات دینی در عصر حاضر، به دین پژوهی منطقی کمک فراوانی می کند. سالم سازی انقلاب اسلامی ایران در کنار دینداری مردم به اهمیت بحث از آسیب شناسی دینی می افزاید.

4. پرسش های آسیب شناسی دین پژوهی
آسیب شناسی دین پژوهی در جایگاه رشته و شاخه ی معرفتی از دین پژوهی طراوت و تازگی خاصی دارد؛ به همین دلیل، در باب شناسایی مسائل و پرسش های آن باید از رشته های آسیب شناسی طبیعی و اجتماعی مدد گرفت. صاحب نظران علوم اجتماعی در تعریف کجروی از مفاهیمی چون نظم اجتماعی، وجدان جمعی، همنوایی مبتنی بر تشابه و تفاوت بهره می گیرند و رابطه ی تنگاتنگی بین این مفاهیم با کجروی ترسیم می کنند. در آسیب شناسی دین پژوهی نیز باید مفاهیمی مانند معرفت دینی مضبوط، دین جامع نگر، تفسیر به رأی و غیره را به میدان آورد. آسیب شناسی اجتماعی به مثابه دانش نو، مطالعه ی آسیب ها و بحران ها و ناهنجاری های اجتماعی و کشف علل و عوامل پیدایی آن ها و پیشگیری از وقوع جرم و انحراف در جامعه را به عهده دارد. این رسالت به منظور بهسازی محیط زندگی اجتماعی و خانوادگی و درمان انواع کجروی های اجتماعی با به کارگیری روش های علمی و تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت دوباره ی انحرافات اجتماعی انجام می پذیرد. آسیب شناسی دین پژوهی نیز در جایگاه شاخه ی جدید دین پژوهی، مطالعه ی آسیب ها و ناهنجاری های معرفتی در عرصه ی دین و کشف علل و عوامل ظهور و پیشگیری از فعلیت آن ها در مطالعات دینی دین پژوهان را عهده دار است و این رسالت نیز برای کشف انواع مغالطات و کج فهمی ها و انحرافات دینی در عرصه ی اندیشه و رفتار فردی و جمعی انجام می پذیرد.
مباحث مربوط به آسیب شناسی اجتماعی پیوند عمیقی با نیازهای اساسی انسان و زیست اجتماعی او و عناصر نگه دارنده ی نظم و تقابل آن با کجروی و ناهنجاری و جرم و بزه های اجتماعی دارد. مباحث مربوط به آسیب شناسی دین پژوهی نیز با نیازهای دینی انسان، پیوندی مستقیم دارد. در آسیب شناسی اجتماعی، شناخت پدید آورندگان کجروی، تبیین روان شناختی، فرهنگی، جامعه شناختی، و... از کجروی ها و کنترل اجتماعی آن ها اهمیت ویژه ای دارد. در آسیب شناسی دین پژوهی نیز شناخت بدعت گران و التقاطیان و تبیین علمی، فلسفی، کلامی و معرفتی آسیب ها و راه کارهای درمانی آن ها مهم است؛ البته کج روان اجتماعی که پدید آورندگان جرم های جامعه اند، به دو دسته کج روان و آسیب سازان فعال و غیر فعال تقسیم می شوند. کج روان معرفت دینی نیز به این دو شعبه انشعاب پذیرند. اگر در آسیب شناسی اجتماعی از جنایت، مصرف مواد مخدر، الکل، تجاوز جنسی، خودکشی و... سخن به میان می آید، در آسیب شناسی دینی از نسبیت معرفت دینی، التقاط، تفسیر به رأی، بدعت و... بحث می شود.
تفاوت جدی میان آسیب شناسی اجتماعی با آسیب شناسی دینی (افزون بر مصادیق آسیب ها) در معیار کشف کجروی ها و آسیب ها است. در معیار کشف کجروی های اجتماعی، آداب و رسوم و سنن، نقش مهمی دارند. ولی معیار کشف آسیب های دینی، منطق و متون دینیند. بر این اساس، کجروی های اجتماعی، گاهی بر حسب زمان و مکان، جایگاه و مقام فرد و نتیجه متغیرند. گرچه هنجارها و ناهنجاری های ثابت برای تمام آحاد جامعه نیز وجود دارد، معرفت یا رفتار دینی بر اساس آموزه های ثابت دین ارزیابی می شوند و نباید از زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در پیش داوری آن ها بهره جست. خلاصه ی سخن آن که نو بودن دانش آسیب شناسی دین پژوهی در جایگاه شاخه ی معرفتی از دین پژوهی اقتضا می کند که با شبیه سازی و مقایسه با آسیب شناسی اجتماعی، مسأله شناسی شود. شایان ذکر است که نو بودن این دانش بدین معنا نیست که اندیشه وران و متفکران اسلامی از دیر زمان به کشف بحران های فکری و رفتاری دینی در عرصه ی ماهیت و تحقق دین نکوشیده اند.
فارابی، ابن سینا، غزالی، فخر رازی، خواجه طوسی، علامه حلی و دین پژوهان معاصر از جمله سید جمال الدین اسدآبادی، اقبال لاهوری، شریعتی، مطهری، طباطبایی و... در این مسیر گام های بلندی برداشته اند. سید جمال الدین اسدآبادی، در عروة الوثقی مهم ترین پرسش خود را به علت انحطاط مسلمانان اختصاص می دهد و معارف غلط در حوزه ی دین و ذلت و ضعف مسلمانان و حضور عالمان جلیل و سلاطین مقتدر را کلید حل معضلات مسلمانان معرفی می کند. استاد مطهری، تفسیر نادرست از مفاهیم دینی مانند معاد، شفاعت، تقیه، انتظار فرج، صبر، سیستم اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، جزایی و حقوقی اسلام را منشأ انحطاط معرفی می کند. این توجه و عنایت دینداران و عالمان دینی به تحریف منحرفان و بدعت گذاران به جهت رسالت و وظیفه ی دینی آن ها است و این رسالت، به عالمان اسلام اختصاص ندارد.
سقراط، افلاطون، ارسطو، نو افلاطونیان و متفکران قرون وسطا از جمله آگوستین قدیس، آنسلم قدیس، توماس آکوئیناس و اندیشه وران جدید و معاصر مانند دکارت، اسپینوزا، کانت و فیلسوفان اگزیستانس و... نیز عهده دار این رسالت بوده اند. بیش از همه، پیشوایان دین یعنی پیامبران و اولیای الاهی در آسیب شناسی و آسیب زدایی در عرصه ی معرفت و رفتار دینی کوشده اند. تاریخ اسلام، مملو از دغدغه های رسول اکرم (ص) و امامان اطهار (ع) در قبال انحراف های دینی منافقان و کج اندیشان و بدعت گذاران است.

5. معیار و روش شناسی مسأله
عقل منطقی و استدلال گر مبتنی بر بدیهیات اولیه مانند استحاله ی اجتماع نقیضین و همچنین متون دینی مانند قرآن و سنت صحیح السند با بهره گیری از قواعد و اصول و ضوابط فهم مانند رعایت ادبیات عرب و ضوابط عام زبان شناسی و نیز منطق استقرا مبنی بر تأییدگرایی نه اثبات یا ابطال گرایی، معیار و روش بحث و کشف و تحلیل آسیب ها و انحرافات دین پژوهی است. فن مغالطه ی در دانش منطق و تفکر نقدی، به این پژوهش کمک چشمگیری می کند. به تعبیر استاد مطهری، دانستن فن مغالطه، نظیر شناختن آفات و میکروب های مضر و سموم است و از آن جهت لازم است تا انسان از آن ها بپرهیزد.
یا اگر کسی خواست او را فریب دهد و مسموم کند، فریب نخورد یا اگر کسی مسموم شده باشد، بتواند او را معالجه کند. دانستن و شناختن انواع مغالطه ها برای این است که انسان شخصا احتراز جوید و آگاهی یابد تا دیگران او را از این راه نفریبند یا گرفتاران مغالطه را نجات دهد.... می توان گفت قیاس مغالطه، بیش تر از قیاس صحیح در کلمات متفلسفان وجود دارد؛ از این رو، شناختن انواع مغالطه ها و تطبیق آن ها به موارد که از چه نوع مغالطه ای است، ضرورت دارد.

6. قلمرو و گستره ی مسأله
آسیب شناسی دین پژوهی معاصر به لحاظ زمان، هفتاد سال اخیر کشور ایران را در بر می گیرد و جریان نیروهای مارکسیستی، جریان نیروهای ملی و جریان نیروهای مذهبی را شامل می شود؛ بنابراین، همه محققان و نگارندگانی که در این هفت دهه به مطالعات دینی پرداخته اند، مانند علامه طباطبایی، استاد مطهری، دکتر شریعتی، مهندس بازرگان، استاد مصباح، استاد جوادی آملی، دکتر سروش و عناصر اصلی سه جریان پیشگفته در چارچوب مطالعاتی این پژوهش می گنجند.

7. گونه شناسی آسیب های دین پژوهی معاصر
وقوع لغزش و آسیب فکری در عرصه ی دین پژوهی ممکن است در مقام دلیل، ظاهر شود؛ آن گاه که دین شناس، مدعای خود را مدلل ساخته، جنبه ی استدلالی به آن می دهد؛ اما استدلال و دلیل، گرفتار مغالطات صوری یا لفظی و زبانی یا غیر لفظی یا مغالطات بیرونی می شود. گاهی در مقام تبیین و شرح استدلال یا مدعا، اسیر لغزش و خطای فکری، و در مواردی، دچار آسیب روش شناختی و در پاره ای دیگر در دفاع از مدعا گرفتار آسیب می شود. اهل تحقیق آگاهند که فرایند تحقیق عبارت است از: تبیین ادعا را به کارگیری روش تحقیق و استدلال مدعا و دفاع از مدعا (پاسخ به شبهات و پرسش ها) و نقد مدعای رقیب. آسیب و لغزش فکری ممکن است در هر یک از مراحل پنج گانه نمایان شود. بنابراین، مغالطات و آسیب های دین پژوهی به انواع پنج گانه ذیل تقسیم پذیرند:
1. آسیب های روش شناختی، برای مثال به جای روش درون متنی از روش برون متنی یا بالعکس بهره گرفته شود.
2. آسیب های تبیینی، به طور مثال، برای تبیین ادعا از واژگان مبهم و مجمل استفاده شود.
3. آسیب های استدلالی، برای مثال، به جای بهره گرفتن از قیاس برهانی، شعر یا مغالطه یا خطابه به کار رود.
4. آسیب های دفاعی، به طور مثال، برای پاسخ به شبهات، از پیش فرض های غیر مسلم بهره گرفته شود.
5. آسیب های نقدی، برای مثال، در نقد مدعای رقیب، به نقد ادله بسنده شود.


منابع :

  1. عبدالحسين خسروپناه دزفولى- آسيب شناسى جامعه دينى- صفحه 168-152

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/111738