مقایسه برابری و اختلاف ادیان و نژادها (از دیدگاه دین هندو و اسلام)

استفاده مفسران غربی از متون دینی هندو
البته بعض این متون را مفسران غربی، طرفداران هندی برابری حقوق زن و مرد و منتقدان جامعه هندو مورد تأکید قرار می دهند. منواسمریتی اشاره می کند که حفظ زنان با توسل به زور دشوار است، و بهترین حالت را وقتی می داند که زنان به طوع و رغبت مراقب خویش باشند. و بار دیگر موضوع کف نفس را مطرح می سازد. به علاوه، به شوهر توصیه می کند که همسر خود را با انواع کارهای خانه مشغول سازد. در بسیاری از این گونه متون فقره ای از سوء ظن و بی اعتمادی نسبت به زنان به چشم می خورد. این حقیقت را می توان این گونه تعلیل نمود که بخش هایی که خواندیم ریشه در رهبانیت دارد.

حفظ پاکدامنی زنان
در واقعیت اجتماعی، حفظ پاکدامنی زنان دغدغه اصلی بسیاری از هندوان سنتی است. امروزه این امر تلویحات مهمی برای زندگی هم در هند و هم در غرب دارد. بسیاری از زنان هندو با اکراه اجازه می یابند که برای کار از خانه خارج شوند. دختران بزرگتر بخصوص تحت مراقبت سخت تری قرار دارند، و ترجیح آشکار به تحصیل جداگانه دختران، نتیجه منطقی این دیدگاه است. مردود دانستن روش هندوان صرفا به بهانه جدا سازی زن و مرد از یکدیگر، بیش از حد سطحی نگرانه است. هندوان به دلایل چندی نگران پاکی جسم و ذهن اند؛ مردان نیز تحت تأثیر این گونه دغدغه ها قرار دارند. دیدگاه های مبتنی بر تعصب مردانه بسیاری از مردان هندوی امروز دقیقا همان قدر از آرمانهای هندو به دور است که رفتار دختر جوانی که با دلداده خود راه فرار در پیش می گیرد.

آیا همه مردم برابرند؟
پاسخ هندوان به این سؤال، به رغم آگاهی فلسفی آنان از وحدت جهان شناختی وجود یک آتمن در همه مخلوقات، بصراحت "منفی" است. برای بررسی آنکه چگونه در عمل این نابرابری شرعا جنبه قانونی یافته، بررسی نظام کاست در دین هندو این موضوع را مشخص می کند. آگاهی هندوان از نابرابری و تقسیم کار در جامعه نیز بدان معنی است که هیچ فردی نمی تواند کاملا خودبسنده باشد، و به مردم دیگر هم احتیاج است، و دیگران هم نیازهایی دارند. به عبارت دیگر، شناسایی مردم به عنوان موجودات اجتماعی و اجزاء کوچک لاینفکی از یک کل بزرگتر در کانون هندوئیسم قرار دارد. این نکته در تأیید خانواده گسترده انعکاس دارد. اطلاع از این اتکاء متقابل، اگرچه پدیده ای ناخودآگاه است، ولی خصیصه ای مشخصا هندو دارد، و با تلقی فردگرایانه و خودمحورانه از زندگی، که برای هندوان براستی ممکن نیست، اساسا متفاوت است.

برابری و اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه دین اسلام
الف. تفاوت های مردم از دیدگاه دین اسلام

توحید، اذعان به اینکه خدا خالق و احد همه خلقت است، به یگانگی انسان نیز توسیع می یابد. همه به یک سان مخلوق خدایند. خداوند در قرآن می فرماید: «یأیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقئکم إن الله علیم خبیر»؛ «ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم، و به صورت طوایف و قبایل در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید. در نزد خدا، متقی ترین شما مکرم ترین شماست» (حجرات/ 13). بنابراین، از نظر اسلام، رنگ، نژاد و زبانهای مختلف انسانها، تفاوتهای خارجی آشکار در درون خانواده بشری، و آیات خلقت شگفت انگیز خداست. تنوع بشر در درون وحدت کامل، تقدیر خداست. تفاوت ها نباید مانع همکاری باشد، بلکه بر عکس باید یکدیگر را غنا بخشند. با توجه به آیه فوق، روشن می شود که تفاوت های خارجی هیچگاه نمی تواند دلیلی برای تعظیم یا تحقیر انسانی دیگر باشد؛ تنها معیار تمایز در میان انسانها کیفیات دینی و اخلاقی و برتری شخصیت فردا است. ملاحظات مادی، ماند ثروت، تشخص، قدرت، خانواده و آموزش، در نظر خدا ارزش محسوب نمی شود، مگر آنکه از آنها در طریق هدایت و جلب رضای خدا استفاده شود. فطرت انسان آن است که همه انسان ها را در برابر خدا برابر می داند؛ همه به شکل خدا خلق شده اند، و این جوهر انسان بودن آنان است. این والاترین و گرانبهاترین دارایی انسان است، که اگر نباشد، دیگر انسان نخواهد بود. جامعیت اراده الهی هیچ انسانی را در خارج موضوعیت خود رها نمی کند. کل جهان هدف او، و کل بشریت مقصود و موضوع مجاهادت اخلاقی اوست. این درجه تحقق توقی است، که انسان ها را از یکدیگر متمایز می سازد، و تنها خدا می تواند قاضی آن باشد. بنابراین، امت هرگز خود را به اعضای یک قبیله، ملت، نژاد یا گروه محدود نمی سازد؛ امت باید گسترش یافته، تمامی بشر را در بر گیرد.

تلقی دین اسلام از ادیان دیگر
تمام شمولی مذکور در بخش فوق، بدان معنی است که مرزهای امت همیشه باز است. بنابراین، قوانین اسلام اصولی را برای رفتار با کسانی که خود را مسلمان نمی خوانند، مقرر داشته است. غیر مسلمانی که در میان مسلمانان در یک کشور اسلامی زندگی می کنند اعم از آنکه پیرو دین دیگری باشند یا خیر، در جایگاه ذمی قرار می گیرند، که به معنی برخورداری از عهد، ضمان و امان است. ذمی ها بدین دلیل به این نام خوانده می شوند که در ذمه خدا، ذمه رسول خدا، و ذمه جامعه اسلامی قرار دارند. بدین ترتیب، می توانند تحت حمایت اسلام زندگی کنند. در حدیث آمده: «هر که به ذمی آزار رساند، یا بر او غضب گیرد، یا کاری بیش از توانایی او بر او تحمیل کند، یا با سوءنیت چیزی از او بگیرد، من در روز جزاء از او شکایت می کنم». از مسلمانان خواسته می شود که با غیر مسلمانان با محبت و انصاف رفتار کنند. یهودیان و مسیحیان و همه کسانی که به خدای واحد ایمان دارند، در قرآن در جایگاهی خاص قرار می گیرند، زیرا ادیان آنها اساسا بر وحی استوار است. خداوند می فرماید: «و لا تجدلوا أهل الکتاب إلا بالتى هى أحسن إلا الذین ظلموا منهم و قولوا امنا بالذى أنزل إلینا و أنزل إلیکم و إلاهنا و إلاهکم واحد و نحن له مسلمون»؛ «با اهل کتاب جز به نیکوترین طریق مجادله نکنید، مگر با ستمکاران آنها؛ و به اهل کتاب بگویید ما به کتابی که بر ما نازل شده و به کتابی که بر شما نازل شده ایمان آورده ایم؛ خدای ما و خدای شما یکی است، ما تسلیم اوییم»، (عنکبوت/ 46). همچنین نشانه روشنی درباره جایگاه پیروان ادیان دیگر از نظر ثواب اخروی وجود دارد: «إن الذین ءامنوا و الذین هادوا و النصرى و الصبین من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ «مسلمان و یهود و نصاری و صابئی، هر که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، از خدا پاداش یابد، و هیچگاه بیمناک و اندوهگین نخواهد بود»، (بقره/ 62). حقوق اساسی غیر مسلمانان از دو نوع است: حق برخورداری از حمایت در برابر همه تهدیدهای خارجی؛ و حتی برخورداری از حمایت در برابر ستم و ایذاء و آزار داخلی. به علاوه، غیر مسلمانان از پرداخت زکات معافند، اما مالیاتی موسوم به جزیه می پردازند، که برای دفاع و اداره امور کشور مصرف می شود.

تلقی دین اسلام از نژادهای دیگر
اسلام به ملت ها، یعنی پیروان ادیان، به مثابه جوامعی می نگرد که هویت اساسی مردم را تامین می کند، مثل پیروان دین اسلام، مسیح، یهود، زرتشتی، صابئی، هندو، بودایی و سیک. این مفهوم با قبیله گرایی و ملت گرایی مخالف است. زیرا نژاد محوری مبتنی بر دلبستگی های نژادی، جغرافیایی، زبانی یا فرهنگی را شایسته انسان مخلوق خدا نمی داند. در منظر اسلام، بهتر است اشخاص بر پایه افکار، اندیشه ها، اعمال دواطلبانه و دستاوردهایشان، و نه اوضاع و احوال زمان تولد و مشخصه های زیست شناختی و اجتماعی، که هیچگاه به انتخاب شخص نیست، مورد قضاوت قرار گیرند. دین به گونه ای آرمانی متضمن تعهد شخصی است. عام گرایی تلویحی در توحید مستلزم تشکل جدیدی است که اراده الهی را تحقق بخشد. اسلام امیدوار است که جوامع مبتنی بر پایه های نژادی و ملی، رشد یافته، با رهاسازی خود از این قید و بندها، بر مبنای آرمان یا دین، شکل جدیدی به خود گیرند. به عقیده اسلام، دین نگرشی عقب مانده، ایستا، تعصب آمیز یا انحصارگرا نیست؛ بلکه بهترین جنبه حیات انسان در زمین است. به نظر مسلمانان، با پیدایش دولت های ملی، جهان به دولت های مسلمان و غیر مسلمان تقسیم شد. از آنجا که این تحولی متاخر است، مسلمانان هنوز نظرات خود را درباره روابط بین الملل تدوین نکرده اند.

جایگاه زنان و مردان در دین اسلام
درست همان طور که اسلام قبول ندارد که دو مرد یا دو زن مساوی باشند، زنان را نیز با مردان مقایسه نمی کند، بلکه معتقد است که هر یک در حد خود منحصر بفرد است. اما مردان و زنان، از نظر حقوق دینی، اخلاقی و مدنی، و تکالیف و مسئولیت ها برابرند. در قرآن می فرماید: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون»؛ «هر که از مرد و زن، با ایمان به خدا، کار نیکی انجام دهد، ما او را برای زندگی با سعادتی زنده می گردانیم و اجرای بهتر از عمل نیکی که کرده به او اعطا می کنیم»، (نحل/ 97). مسلمانان، در اقبال وظایف اصلی در درون امت، مرد و زن را انسانهایی تلقی می کنند که برای انجام وظایفی متفاوت، ولی متکامل، خلق شده اند. وظیفه اموت، شامل مراقبت از خانه و بزرگ کردن فرزندان، و وظیفه ابوت شامل محافظت از خانه، شامل مراقبت از خانه و بزرگ کردن فرزندان، و وظیفه ابوت شامل محافظت از خانه، کسب معاش و مسئولیت های کلی خانواده است. انجام این دو وظیفه مستلزم وجود اشکال جسمی، روانی و عاطفی متفاوت در مرد و زن است. اسلام این تفاوتها را برای فرهیختاری هر دو جنس ضروری می داند. هر دو نقش، در یک حد، تابع هنجارهای اخلاقی و دینی است، که برای ایفاء آن باید تمام هوش، استعداد، انرژی و توان خود را به کار گیرند. باید خاطر نشان گردد که در صورت ایجاب استعدادهای طبیعی، یا اقتضای ضرورت، مردان و زنان می توانند بدون تعصب نسبت به نقش های اصلی متفاوتی که از سوی خداوند در طبیعت تعیین شده، از این مرزها عبور کرده، وارد قلمرو فعالیت های یکدیگر شوند. در غیر این صورت، قرآن حقوق کامل مدنی را که به زنان عطا کرده، به آنان عطا نمی کرد.

آیا همه مردم برابرند؟
این مطلب بخشی از کل جهان بینی اسلام است و نیازی به توضیح دیگری ندارد. هنگامی که مسلمانان برای انجام مناسک حج به مکه می روند، همه آنها لباس سفید ساده ای می پوشند که برابری آنها را در مقابل خدا نشان می دهد. این لباس ساده، به مثابه کفنی است، که به همین دلیل، بدن اموات را قبل از تدفین، با آن می پوشانند.


منابع :

  1. محمد مهدی کریمی نیا- همزیستی ادیان- ماه نامه- رواق اندیشه- شماره 26- بهمن 1382

  2. عباس علی عمید زنجانی- اسلام و همزیستی مسالمت‌آمیز- درالکتاب الاسلامیه- تهران- 1344- صفحه 23ـ 19 و صفحه 111

  3. ورنر منسکی- اخلاق در شش دین جهان- بخش هندوئیسم- ترجمه محمدحسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 120-112

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114600